اصولا ارزیابی پاکستان از تامین صلح در افغانستان چیست؟ آیا واقعا همانگونه که دولت مردان افغانستان می گویند، صلح در افغانستان به نفع پاکستان نیز خواهد بود؟ وقتی می گوئیم که پاکستان بصورت صادقانه در تامین صلح در افغانستان کمک نمی کند، باید اندیشید که این کشور چه منافعی را در جنگ افغانستان دنبال می کند؟ آیا ناامنی های گسترده در پاکستان که اقتصاد این کشور را در ورطهء ورشکستگی قرار داده، آنگونه که بعضی از تحلیلگران ما عنوان می کنند، همه نقشه ای از جانب فوج این کشور و آی اس آی است؟
محترم وحید مژده تحلیلگر مسائل سیاسی در پاسخ به این همه سوالات چنین ابراز نظر میکند که مشکل بزرگ در میان سیاستمداران ما اینست که همه در تحلیل های شان می خواهند مسایل پیچیده را برای عام فهم شدن چنان ساده بسازند که کاملا از محتوی خالی گردد. باوری که در نتیجهء چنین تحلیل ها ایجاد می شود، به این خوش باوری می انجامد که پاکستان در حال تجزیه شدن است و پاکستان چاره ای جز تسلیم شدن ندارد. امریکا به پاکستان حمله خواهد کرد و بمب اتمی این کشور را نابود خواهد نمود…
چنین تحلیل ها از جانب کارشناسان محترم سیاسی فاقد این بررسی دقیق کارشناسانه است که طالبان پاکستان و افغان با هم چه رابطه ای دارند و میزان تاثیرگذاری استخبارات نظامی پاکستان بر آنها با چه محدویت های مواجه است. چرا کسانی چون خالد خواجه و کرنیل امام که سالها در پروژهء طالبان دخیل شمرده می شدند، بدست طالبان کشته می شوند؟ برای تحت کنترول نشان دادن طالبان در دوسوی دیورند، حتی نقش طالبان پاکستان در انتخابات اخیر این کشور نادیده گرفته می شود. در بعضی موارد رسانه ها بجای از اینکه در روشن ساختن اذهان نقش داشته باشند، در انحراف اذهان و مهندسی باورها مطابق به خواست یک جهت خاص به ایفای نقش می پردازند.
انتخابات اخیر در پاکستان در زیر سایهء وحشتی انجام شد که طالبان این کشور ایجاد کرده بودند. احزابی که در دوران حکومت حزب مردم با طالبان شعار جنگ و دشمنی سر داده بودند، شکست خوردند. آنها حتی این فرصت را بدست نیاوردند تا اجتماعات انتخاباتی تشکیل دهند و در بارهء برنامه های کاری خود در صورت برنده شدن با مردم سخن بگویند. در سند و صوبه خیبر پشتونخواه این فشار طالبان بخوبی محسوس بود.
حزب مسلم لیگ (ن) برهبری نواز شریف و حزب تحریک انصاف برهبری عمران خان وعده دادند تا در صورت بقدرت رسیدن، با طالبان پاکستانی به مذاکره خواهند پرداخت و مشکل ناامنی ها را از طریق مذاکره حل خواهند کرد. این دو حزب در ضمن این وعده را نیز داده بودند که در صورت بقدرت رسیدن، مانع از حملات طیارات بی سرنشین امریکا به مناطق قبایلی خواهند شد. به همین دلیل این دو حزب با نظر مساعد از جانب تحریک طالبان پاکستان مواجه شده و برندهء انتخابات گردیدند.
قبلا نیز طالبان پاکستانی خواست مشابه را از حکومت قبلی پاکستان داشتند و گفته بودند که این کار می تواند با وساطت رهبران احزاب مذهبی پاکستان انجام یابد اما این کار بعد از کشته شدن ولی الرحمان معاون تحریک طالبان پاکستان در ماه می در اثر حملهء طیاره بی پیلوت امریکا به تعویق افتاد.
با بقدرت رسیدن حکومت جدید انتظار این میرفت که حملات طالبان کاهش یابد و زمینه برای مذاکرات آماده گردد اما با ادامهء حملات طیارات امریکایی از یک طرف و ناتوانی حکومت پاکستان از مقابله در برابر آن حملات، فعالیت های رزمی طالبان وسعت گرفت و حتی کار به جایی رسید که آنها با لشکر کشی به دیره اسماعیل خان و گشودن در زندان یکی از مستحکم ترین زندان های پاکستان در این ضلع، بیش از دوصد تن از یاران خود را آزاد کردند. جنگ و کشتار همچنان ادامه یافت و حمله به نیروهای پولیس و ارتش فزونی گرفت. طالبان پاکستانی حکومت جدید را به خاموشی در برابر حملات امریکا متهم می نماید.
نواز شریف که در جریان مبارزات انتخاباتی به مردم پاکستان وعدهء صلح و امنیت و پیشرفت داده بود، تاکنون در تحقق وعده های خویش ناکام بوده است. دلیل این امر را می توان ناشی از ناتوانی حکومت ملکی در برابر اردوی قدرتمند این کشور دانست. اردوی پاکستان نمی خواهد چنین وانمود سازد که در برابر شورش داخلی ناکام بوده است.
اخیرا بار دیگر تمایلی از جانب طالبان پاکستان برای مذاکره با حکومت مرکزی به مشاهده رسیده است؛ شاهد الله سخنگوی تحریک طالبان پاکستان بار دیگر برای مذاکرات صلح با حکومت پاکستان ابراز آماده گی نموده است. این بار نیز تحریک طالبان پاکستان خواهان وساطت مولانا فضل الرحمن و منور حسن در این مذاکرات شده است.
مولانا جلیل جان سخنگوی جمیعت العلمای اسلام به رهبری مولانا فضل الرحمن، مذاکرات به منظور دسترسی به صلح را در پاکستان یک ضرورت مهم دانسته و گفته است که « در افغانستان نیز برای مذاکرات میان دولت و طالبان افغان راه هموار گردیده است، امریکا همچنان می خواهد با طالبان افغان مذاکره نماید و برای طالبان در قطر دفتر باز کرده است. اگر در پاکستان نیز مذاکرات صورت بگیرد در کل مفید و به نفع تمام منطقه خواهد بود.»
اما در شرایطی که یکبار دیگر تمایل به مذاکره از جانب طالبان پاکستانی با حکومت نواز شریف ابراز می شود، حکومت بار دیگر سلسلهء اعدام ها را از سر می گیرد. قرار است بعد از پنج سال وقفه، بار دیگر مجرمین خطرناک به مجازات مرگ مواجه گردند. وزارت عدلیهء پاکستان اعلام داشته که بزودی حکم اعدام در مورد چهار نفری که چند سال قبل به اعدام محکوم شده بودند، به اجرا درآید. دوتن از آنان وابسته به لشکر جهنگوی اند که در کشتن یک داکتر شیعه مذهب دست داشتند. طالبان پاکستان در برابر این تصمیم حکومت عکس العمل نشان داده و آنرا اعلام جنگ علیه خود خوانده اند.
در چنین شرایطی قرار است رئیس جمهور کرزی سفری به پاکستان داشته باشد. وی از قبل مشخص نموده که در این سفر در چهارچوب اجندای معین با مقامات پاکستانی مذاکره خواهد کرد و مسئلهء کمک پاکستان به پروسهء صلح در صدر این مذاکرات قرار خواهد داشت.
در رابطه با این سفر، این سوال شایان مطرح شدن است که وقتی حکومت پاکستان قادر نیست مشکلات خود را با طالبان خود حل نماید، وقتی حکومت پاکستان قادر نیست از ناامنی ها و کشتار های که اقتصاد این کشور را فلج کرده جلو بگیرد، آیا انتظار کابل از اسلام آباد برای وساطت میان طالبان افغان و حکومت افغانستان تا چه حد می تواند عملی باشد؟
طالبان مشکل درهم پیچیده در دوسوی دیورند اند و نمی توان آنانرا از هم جدا کرد. پاکستان بخوبی می داند که اگر طالبان افغان و حکومت افغانستان با هم به توافق برسند، طالبان پاکستانی در موقعیت بهتری از نظر عقبه های حمایتی قرار خواهند گرفت و جنگ در پاکستان شدت خواهد یافت. با توجه به حساسیتی که پاکستان از نقش هند در افغانستان دارد، مقامات نظامی پاکستان به این تصور اند که صلح در افغانستان این فرصت را در اختیار هندوستان قرار خواهد داد تا به کمک طالبان پاکستانی بشتابند و با استفاده از عقدهء طالبان علیه پاکستان، این کشور را به مجمری از آتش مبدل سازد.
از جانب دیگر صلح پاکستان با طالبان این کشور در شرایط فعلی به نفع پاکستان نیست زیرا طالبان در موقعیت مناسب تری از نظر نظامی وسیاسی قرار دارند و در صورت برگزاری مذاکرات صلح، آنها خواهان نقش مهمتر و عملی تر در سیاست پاکستان خواهند شد. امریکا و متحدین غربی پاکستان هرگز چنین حالتی را نمی خواهند و در نتیجه چنین توافقی، پاکستان از کمک های کشورهای غرب بخصوص امریکا محروم خواهد گردید.
پاکستان نزدیکی میان امریکا و هندوستان را خطری بزرگ برای خود می شمارد و حتی به قیمت گسترش ناامنی ها در داخل پاکستان، نمی خواهد این جنگ به شکلی به پایان برسد که هندوستان در جایگاه برتری در منطقه قرار گیرد. پاکستان به دلیل مشکلات اقتصادی، توان رقابت با هندوستان را در عرصه های اقتصادی وسرمایه گذاری در افغانستان ندارد اما ناامنی وجنگ در افغانستان می تواند در مهار نقش هند در افغانستان ابزاری موثر بشمار آید.
بنابراین دخالت پاکستان در پروسهء صلح افغانستان، به نفع افغانها نیست و درست به همین دلیل بود که رهبری طالبان ترجیح داد تا دفتر طالبان بجای کشورهای چون ترکیه و سعودی که دستگاه استخبارات نظامی پاکستان از دهها سال به اینطرف در مسئلهء افغانستان با سازمان های استخباراتی این دو کشور کار کرده است، در قطر ایجاد گردد در مقابل حکومت افغانستان همیشه با مطرح ساختن این اتهام که پاکستان در ناامنی های افغانستان نقش دارد، تلاش ناموفقی را براه انداخته تا پاکستان زیر فشار غرب قرار گیرد اما برعکس، پاکستان با استفاده از همین اتهامات که این کشور نقش کلیدی در افغانستان دارد، از کمک ها وامتیازات غرب برخوردار شده است.
بنابراین سفر حامدکرزی به پاکستان مانند سفر های گذشته دست آورد مشخصی نخواهد داشت و اگر حکومت پاکستان حاضر شود حتی ملابرادر را آزاد نماید، می تواند دست آوردی اندک از این سفر باشد اما در نهایت مشکل جنگ در افغانستان حل نخواهد شد زیرا کلید حل این مشکل در اسلام آباد نیست. این مشکل زمانی حل خواهد شد که مذاکرات میان طالبان افغان و امریکا به نتیجه برسد و بدنبال آن، مذاکرات میان افغانها آغاز گردد.