وحید «مژده»
به 16 حمل سال 1393 حدود هشت ماه باقیست. روزی که قرار است انتخابات ریاست جمهوری و شورا های ولایتی در افغانستان برگزار گردد.
بزرگترین چالش فراراه انتخابات، مشکلات امنیتی در کشور است. کمیسیون مستقل انتخابات رسما اعلام داشته که اگر نهاد های امنیتی کشور نتوانند امنیت مراکز انتخاباتی را تامین نمایند، امکان یک انتخابات شفاف و فراگیر دشوار خواهد بود.
از جانب دیگر مقامات امنیتی کشور اعلام نموده اند که تامین امنیت نیمی از مراکز رای دهی در افغانستان دشوار است. مقامات امنیتی کشور اذعان داشته اند که از جملهء 6845 مرکز رای دهی که از سوی کمیسیون انتخابات تعیین شده اند، فقط نیمی از آنان از امنیت کامل برخوردار اند.
مجتبی پتنگ سرپرست پیشین وزارت داخله به شورای امنیت ملی کشور گزارش داد که 3435 مرکز رای دهی در مناطق ناامن کشور قرار دارند که به سه بخش تهدیدات پائین، متوسط و بلند تقسیم می شوند.
در مورد اینکه کدام مناطق کشور مواجه به چنین تهدیدات اند به تفصیل چیزی گفته نشده اما میزان ناامنی ها از بخصوص از آغاز سال جدید میلادی در ولایات مختلف را می توان چنین برآورد نمود:
1 – ولایاتی که در آن فعالیت های شورشیان بیشتر صورت گرفته است عبارت اند از پکتیا، پکتیکا، خوست، غزنی، کنرها، قندهار، هلمند، زابل، لوگر، میدان وردگ، نورستان، لغمان و ننگرهار.
2- ولایاتی که فعالیت های شورشیان به شکل اوسط بررسی شده است شامل ولایات ذیل می باشد:
کابل، کاپیسا، نیمروز، جوزجان، هرات، بغلان، قندز، ارزگان و بدخشان.
3- ولایاتی که در آنها فعالیت های شورشیان کمتر است عبارتند از:
پنجشیر، تخار، سرپل، بلخ، دایکندی.
البته این یک تخمین محتاطانه است درحالیکه مثلا بعضی از مناطق دایکندی هم مواجه به تهدیدات امنیتی است. همچنان بعضی از مناطق بدخشان را می توان در شمار مناطقی آورد که اکنون فعالیت های شورشیان شدت گرفته است. پس می توان گفت که بخش اعظم از کشور اکنون در معرض تهدیدات بلند و متوسط امنیتی قرار دارند و امکان انتخابات در آنها نهایت دشوار است.
این تهدیدات موجب می گردد تا ناظران بیطرف به این مناطق رفته نتوانند ودر نتیجه تقلب وسیع در آن صورت گیرد. در انتخابات گذشتهء ریاست جمهوری، در بعضی از مناطق ناامن کشور، تعداد رای زنان از رای مردان بیشتر بود در حالیکه در چنین مناطق بصورت عنعنوی، زنان کمتر از خانه بیرون می شوند.
لزوم انتخابات شفاف:
شکی نیست که انتخابات ورای مردم یگانه ابزار جلب مشارکت مردم در امر حکومت است و برای کشور ما که همیشه شاهد دست بدست شدن قدرت از راه زور و خونریزی بوده است، انتخابات راهی است که می تواند از تکرار چنین ناگواری ها جلوگیری نماید. از جانب دیگر افغانستان کشوری است که در آن اقوام مختلف زنده گی می کنند و سیاست در این کشور دارای بستر قومی و قبیلوی است. تلاش ها برای ساختن یک جامعهء شهروندی در این کشور و بمیان آمدن یک ملت شهروند در حدود دوازده سال گذشته قرین موفقیت نبوده است.
بنابراین انتخابات یگانه وسیله برای جلب حمایت همه اقوام این کشور برای حمایت از یک دولت است اما به این شرط که انتخابات شفاف، عادلانه و فراگیر باشد تا بتواند مشارکت اکثریت مردم را تامین نماید.
اما برعکس اگر انتخابات پر از تقلب بوده و بخصوص با فشار ونفوذ خارجی ها انجام پذیرد، نه تنها موجب تامین مشارکت مردم در امر حکومت نخواهد شد بلکه می تواند تضاد های بیشتری را بمیان آورد و مشکلی بر مشکلات قبلی بیافزاید.
نظر اپوزیسیون سیاسی در مورد انتخابات:
اعضای اپوزیسیون سیاسی حکومت، انتخابات را یک ضرورت مهم وحیاتی ارزیابی می نمایند و به این باور اند که اگر انتخابات در کشور صورت نگیرد، حکومت به هر شکلی که بمیان آید، فاقد مشروعیت خواهد بود.
از نظر آنان در صورت عدم تدویر انتخابات، نه تنها قوهء مجریه فاقد مشروعیت خواهد بود بلکه دو قوهء دیگر هم که مشروعیت خود را از یک نظام دیموکراتیک می گیرند نیز مشروعیت خویش را از دست خواهند داد. پس باید انتخابات به هر شکل ممکن برگزار گردد.
اپوزیسیون سیاسی به این باور است که تامین امنیت انتخابات، وظیفهء نهاد های امنیتی کشور است و حکومت در این رابطه مسوولیت دارد تا انتخابات شفاف را برگزار نماید.
در مجلسی که مدتی قبلغرض بحث در مورد انتخابات در بنیاد احمد شاه مسعود دایر شده بود، یکی از شرکت کننده گان در مورد چالش های امنیتی گفت که حتی اگر حکومت قادر به تامین امنیت اکثریت مناطق کشور نگردد، انتخابات در مراکز شهر های بزرگ کشور برای مشروعیت این انتخابات کافیست. کابل با 6 ملیون نفوس، مزارشریف با 3 ملیون نفوس، هرات با 4 ملیون نفوس و مراکز بعضی از شهر های دیگر که می توان در آن انتخابات برگزار نمود، برای بخشیدن مشروعیت به این انتخابات کفایت می کند و ضرورت به برگزاری انتخابات در مناطق ناامن نیست.
حکومت موقت:
بعضی از جناحها به این باور اند که انتخابات در کشور بشکلی که بتواند مشارکت اکثریت مردم را جلب نماید، ناممکن است و با توجه به این حقیقت که بیشترین میزان ناامنی ها در مناطق پشتون نشین کشور است که بخش بزرگی از قلمرو جغرافیائی افغانستان را شامل می شود، این انتخابات نمی تواند به صلح و ثبات در کشور منجر گردد بلکه برعکس می تواند به جدائی بیشتر اقوام از همدیگر و حتی تجزیهء کشور منجر گردد.
بنابراین باید بعد از انقضای دوران ریاست جمهور حامدکرزی، باید یک حکومت موقت بیطرف زمام امور را دردست گیرد. این حکومت موقت باید زمینه را برای مذاکره با مخالفین مسلح دولت فراهم آورد. از آنجائیکه طالبان هرگونه مذاکره با حکومت موجود را رد کرده اند، حکومت بیطرفی که به این شکل بمیان می آید، می تواند زمینه را برای صلح با طالبان و در نتیجه انتخابات سراسری و فراگیر مساعد سازد.
حکومت موقت می تواند به دو شکل بمیان آید:
الف: از طریق یک لویه جرگه که نقش اساسی را خود افغانها داشته باشند و در این مورد نظریات مختلف است. از جمله اینکه کسانی که به این حکومت شامل می شوند باید در حکومت کرزی وظیفه نداشته و بعد از پایان دورهء حکومت موقت هم در حکومت انتخابی بعدی نیز شامل نگردند. این افراد باید بیطرف بوده و مورد توافق نسبی طرف طالبان و اپوزیسیون سیاسی حکومت باشند. در این لویه جرگه، خارجی ها هم می توانند بعنوان ناظر سهم بگیرند و در مورد کمک های آیندهء شان به افغانستان اطمینان بدهند.
ب: از طریق یک کنفرانس بین المللی International forumکه در آن فعالیت های بعد از سال 2014 به بحث گرفته شود. افغانها و خارجی ها باید نقاط ضعف و قوت سالهای گذشته و اشتباهات خود را به بررسی بگیرند. سازمان ملل متحد و کشور های همسایهء افغانستان بخصوص ایران وپاکستان می توانند در این رابطه نقش مهم داشته باشند. فرق این فورم با کنفرانس بن که در سال 2001 دایر شد در این خواهد بود که در این نشست در مورد راهکار های عملی بمیان آمدن ثبات در یک جامعهء پسا بحران تصمیم گرفته خواهد شد تا این جامعه دوباره به جنگ باز نگردد. یک نظر اینست که این کنفرانس باید در داخل افغانستان برگزار گردد و شبیه یک لویه جرگه بوده و تعداد بیشتری از افغانها در آن امکان شرکت بیابند.
اما طرفداران برگزاری انتخابات، این طرح را خلاف قانون اساسی می دانند زیرا میکانیزمی که باید چنین حکومتی را بمیان آورد، در قانون اساسی پیشبینی نشده است. برگزاری لویه جرگهء قانونی که بتواند چنین تصمیم مهمی را هم بگیرد، به این دلیل که شورا های ولسوالیها وجود ندارد، ناممکن است. بصورت کلی طرفداران انتخابات با تاکید بر قانون اساسی و اینکه نباید دست آورد های سالهای گذشته که بزرگترین آنها قانون اساسی است، کنار نهاده شده و مردم افغانستان راه طی شده را مجددا از صفر آغاز کنند، طرح حکومت موقت را رد می کنند.
اتحاد های انتخاباتی:
با توجه به این باور، طرفداران انتخابات تلاش های گسترده ای را برای بمیان آوردن اتحاد های انتخاباتی براه انداخته اند و از شخصیت های مختلفی بنام کاندیدا های احتمالی ریاست جمهوری نام برده می شود اما تا زمان نوشتن این سطور، هیچکدام نتوانسته اند کاندید مشخصی را رسما معرفی نمایند.
بزرگترین اتحاد انتخاباتی که بیشتر متشکل از شخصیت هائی از شمال کشور است، به این اتهام مواجه است که یک تشکل بیشتر قومی و منطقوی است. جمعیت اسلامی بزرگترین حزب مطرح در این ساختار است اما با توجه به تمایلات واضح شماری از شخصیت های این اتحاد به نظام فدرالی، این احتمال قوی تر می شود که ممکن است انتخابات بجای اینکه افغانستان را بسوی وحدت و صلح رهنمون گردد، برعکس زمینه ساز تجزیه و جنگ های بیشتر سازد.
در برابر این اتحاد انتخاباتی، یک تیم برای شرکت در انتخابات برهبری زلمی خلیل زاد وجود دارد که در آن تعدادی از شخصیت های تکنوکرات از غرب آمده مانند علی احمد جلالی، اشرف غنی احمدزی، انوارالحق احدی قرار دارند که با یک حزب کوچک بنام حق وعدالت برهبری حنیف اتمر هم پیمان اند.
گروه دیگر حزب اسلامی برهبری گلبدین حکمتیار است که شاخه های مختلف از آن منشعب گردیده است. این حزب را می توان در شرایط فعلی، یک وزنهء قابل توجه در انتخابات بشمار آورد. سه شاخهء این حزب در کابل فعال اند که بزرگترین آن برهبری ارغندیوال است. بعد از حزب اسلامی برهبری ارغندیوال، شاخه های کوچکتر برهبری وحیدالله سباوون و خالد فاروقی قابل ذکر اند.
حزب اسلامی بخاطر سابقهء درگیری های خونین با جمعیت اسلامی و شورای نظار، در طول سالهای گذشته تحت حمایت رئیس جمهور کرزی قرار داشت و در جریان انتخابات گذشته هم از کرزی به حمایت برخاست. این حزب که می تواند در شرق و جنوب افغانستان تعداد زیادی از مردم را به میدان انتخابات آورد، از یک مشکل رنج می برد و آن تلون مزاج رهبر اصلی آن حکمتیار است.
حکمتیار یکروز اعضای این حزب را که در کابل بسر می برند، افراد خودفروخته می خواند و روز دیگر به آنان پیام می فرستد که باهم متحد گردند.
در اوایل سال جاری هجری شمسی حکمتیار در مصاحبه با شبکهء تلویزیونی المیادین لبنان موقف خود را در رابطه با انتخابات آیندهء افغانستان اعلام نمود. این مصاحبه سوالات دیگری را بمیان آورد و مشخص بود که حکمتیار با مبهم گوئی و بازی با کلمات می خواهد حرف هائی را که در دل دارد پنهان سازد. در این مورد سوالات زیادی به وی راجع شد و سرانجام وی مجبور شد تا در مورد موقف خود در رابطه به انتخابات وضاحت بدهد.
وی گفت که شرکت ما در انتخابات به این مسئله رابطه دارد که نیروهای خارجی بصورت کلی از افغانستان خارج می شوند و یا بخشی از آنان در افغانستان باقی می مانند. اگر نیروهای ناتو بصورت کامل افغانستان را ترک گویند، در آنصورت بهتر است تا حزب اسلامی بصورت مستقیم در این انتخابات سهم بگیرد اما اگر تعدادی از سربازان شان بعد از سال 2014 باقی بماند، مبارزهء مسلحانهء ما ادامه خواهد یافت اما در عین حال از یک کاندید مناسب هم حمایت خواهیم کرد و انشاالله حزب اسلامی اکنون در موقعیتی قرار دارد که می تواند یک کاندید مورد حمایت خود را به پیروزی برساند.
من درهردو صورت شرکت در انتخابات را ضروری و سودمند می شمارم، در صورتیکه تمام نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند( این احتمال برای من قوی به نظر می رسد) یا عده ای در افغانستان باقی بمانند، در صورت اول شرکت کامل و در صورت دوم حمایت از یک کاندید خوب برای من موجه به نظر می رسد در مقایسه به اینکه ما از این جریان کنار بمانیم و عده ای با بدست آوردن چند دالر و یا یک کرسی ذلیل، با اعتبار و عزت حزب اسلامی تجارت کنند. دراین مورد انشاالله شورای اجرائیهء حزب اسلامی بزودی تصمیم خواهد گرفت.
این سخنان حکمتیار به پیری می ماند که از مریدان حرف ناشنو شکوه دارد اما باید این نکته را در نظر گرفت که امروز تعداد انگشت شماری از اعضای سابق حزب اسلامی در کنار حکمتیار باقی مانده اند. نگرانی از قدرت رقبای سابق بخصوص جمیعت اسلامی و پیروان آن موجب شد تا حزب اسلامی «شاخهء کابل»در طول سالهای گذشته در کنار حامدکرزی احساس مصوونیت نماید. اکنون نیز احتمال می رود که این حزب در میدان کارزار انتخاباتی از کسی حمایت نماید که مورد حمایت حامد کرزی است، بدون اینکه به خواست رهبرش حکمتیار توجهی داشته باشد.
نقش حاکمیت فعلی:
جبهه سازی ها و بست و گسست ها برای آماده گی در این انتخابات از جانب گروه ها و احزاب سیاسی و شخصیت های مستقل از مدتها قبل آغاز گردیده ولی برعکس دو انتخابات گذشته که رئیس جمهور از قبل مشخص بود، امروز در مورد اینکه چه کسی برای پنج سال آینده سکان رهبری کشتی طوفان زدهء افغانستان را بعهده خواهد داشت، تصوری مانند گذشته در اذهان وجود ندارد.
دلیل اول این ابهام ناشی از اختلافات در جبههء مخالف تیم حاکم در سطح اپوزیسیون سیاسی است که تاکنون از رسیدن به توافقی که آنها را در حمایت از یک نامزد واحد متحد سازد، ناکام بوده اند. حامدکرزی هرچند ناتوان از ایجاد جبههء متحد در حمایت از خود بوده است اما وی در طول بیش از یک دهه نشان داده که در ایجاد اختلاف در صف اپوزیسیون خود از توانمندی کامل برخوردار است. او این توان را دارد تا در موقع مساعد وارد بازار مکارهء سیاست افغانستان گردیده و متاعی را که بدرد بخور تشخیص می دهد، به قیمتی چندین برابر بیشتر از دیگران بخرد و درصف مخالف جدائی افگند.
دلیل دیگر این ابهام هم اینست که برخلاف دو انتخابات در گذشته، کاندیدای مورد حمایت امریکا در افغانستان تاکنون مشخص نیست. هرچند مقامات امریکائی در اصول به این نکته تاکید دارند که امریکا از پروسهء انتخابات شفاف در افغانستان حمایت می کند و پروژه ای را به منظور به قدرت رسانیدن شخص خاصی به پیش نخواهد برد اما با توجه به سیاست قصر سفید در جهان، قابل قبول نیست که امریکا کشوری را که در آن طولانی ترین جنگ تاریخ خود را براه انداخت و کشته داد و صدها ملیارد دالر هزینهء نظامی وغیرنظامی را متقبل شد، بدست موج انتخاباتی بسپارد که حتی در مساعد ترین شرایط، انتخاباتش مشحون از تقلب بود.
امریکا در گذشته در انتخابات افغانستان از تقلبی که به مصلحت امریکا بود، نه تنها انتقاد نکرد بلکه از آن حمایت نمود چنانچه جان کری وزیر خارجه بصراحت گفت که حامدکرزی در دور دوم ریاست جمهوری در نتیجهء یک انتخابات پرتقلب به قدرت رسید و امریکا به دلیل مصلحت، آنرا پذیرفت. با توجه به این سخن جان کری می توان گفت که امریکا در آینده نیز در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، از تقلبی که به مصلحت این کشور باشد حمایت خواهد کرد تا از بقدرت رسیدن احتمالی کاندیدائی که با ایران یا روسیه روابط نزدیک داشته باشد، جلوگیری نماید.
اما در این میان نقش حامدکرزی نیز در انتخابات قابل دقت است؛ کرزی در مدت بیش از یک دهه حکومت داری در افغانستان، بعنوان رئیس جمهوری شناخته می شود که به دلیل عدم مبارزه با فساد گسترده در حکومتش، فرصت های زیادی را در این کشور از دست داد. در این فساد، اطرافیان آقای کرزی نیز نقشی مهم داشته اند. حامدکرزی نگران آنست که با بقدرت رسیدن مخالفین سیاسی اش، وی به دلیل فساد ناشی از سوء استفاده از قدرت، به محاکمه کشیده شود. تنها اختلاس از کابل بانک و عملی که وی در برابر آن انجام داد، کافیست تا او را سالها در عقب میله های زندان قرار دهد. اعتبار حکومتی که جانشین حکومت فعلی می شود در گرو مبارزه با فساد در آینده و پی گیری موارد گستردهء فساد در گذشته خواهد بود.
تاکنون از جملهء شخصیت های مطرح لااقل نام یک نفر بعنوان کاندید احتمالی برده شده که او نیز قیوم کرزی برادر رئیس جمهور کنونی است هرچند آقای کرزی تاکنون از کاندیداتوری برادرش حمایت نکرده اما این خانواده که اعضایش اکنون ثروت هنگفتی اندوخته اند، نیاز به حاشیهء امن دارند تا از دسترسی قوهء قضائیه و رفتن به پشت میله های زندان در امان باشند.
اطرافیان حامدکرزی هم که از خوان یغما بهره برده اند، از همین اکنون به این فکر اند تا دست بدست هم بدهند و آیندهء خود را تامین نمایند. به گونهء مثال در طرحی که استاد سیاف در مورد آماده گی برای انتخابات ارائه نموده این مسئله بوضاحت آمده است.
استاد سیاف در این طرح در حالیکه بر قانونمندی در نظام آیندهء افغانستان تاکید دارد «که مستلزم تطبیق قانون بر قانون شکنان و دزدان بیت المال است»، می خواهد تا رئیس جمهور آینده برای کسانیکه در این دوره کار کرده اند، نه تنها حاشیهء امن فراهم سازد بلکه رای و نظر همین افراد در کار های بعدی نظام و کشور شریک باشد:
«تضمینات لازم برای حفظ حیثیت، عزت و امنیت کسانیکه چه در وقت عهده داری وظایف رسمی و چه در غیر آن در راستای آزادی کشور وخدمت برای مردم سعی وتلاش نموده اند، و زمینه سازی برای شریک بودن رای ونظر ایشان در کار های بعدی نظام و کشور»!! و در ادامه می نویسد: «و از ورای این همه حضول رضای الله جلت عظمته»!!
بنابر این همه کسانی که در طول چهارده سال گذشته در غارت بیت المال، گرفتن پول بی حساب از خارجی ها، غصب زمین و صدها خلاف کاری دیگر دست داشتند، نگران آینده اند. آنها منتظر اند تا بدانند که کاندیدای مورد تائید امریکا کیست و آیا با آنها حاضر به معامله خواهد بود یا نه؟
اگر کاندید امریکا کسی از تیم حامدکرزی باشد که تضمین امنیت مادی و معنوی یاران قدیم را بنماید، آنان بدور چنین شخصی گرد خواهند آمد و از طرح پیشنهادی استاد سیاف هم چنین برمی آید که جبهه ای که او بمیان می آورد، از چنین نامزدی در انتخابات حمایت خواهد کرد، اما اگر امریکا از کاندیدائی به حمایت برخیزد که منتقد وضع موجود باشد، در آنصورت حامدکرزی و تیم «حالت موجود» در برابر نامزد مورد حمایت امریکا نامزد خود را خواهند داشت وبا شعار های آزادی طلبانه و مخالفت با امریکا، تلاش در جهت «حفظ حالت موجود» خواهند نمود و در صورت لزوم، از مختل ساختن پروسهء انتخابات هم خودداری نخواهند کرد.
موقف طالبان:
طالبان بعنوان قدرتی که توان مختل ساختن انتخابات را از راه نظامی دارند، در این کارزار بعنوان یک عامل منفی قابل محاسبه اند. در مواردی این تعامل منفی از جانب طالبان می تواند به نفع تیم حاکم تمام شود. به این معنی که گسترش بی پیشینهء ناامنی موجب گردد تا همه به تداوم نظام موجود تن در دهند.
نظر طالبان در مورد انتخابات اینست که در شرایطی که افغانستان تحت اشغال نیروهای اشغالگر قرار دارد، هیچ انتخاباتی نمی تواند آزاد و هیچ انتخابی ناشی از ارادهء مردم باشد. کسی که باید جانشین کرزی گردد، نه در افغانستان بلکه در واشنگتن انتخاب میگردد.
از آنجائی که طالبان هرگونه مذاکره با حکومت کرزی را تا کنون رد کرده اند، احتمال دارد که در مورد حکومت آینده هم همین موقف را داشته باشند بخصوص اگر رئیس جمهور آینده از تیم حاکم فعلی و حامی تداوم حالت موجود باشد.
بنابراین طالبان در جریان انتخابات تمام تلاش خود را انجام خواهند داد تا مانع انتخابات گردند. در نتیجه انتخابات بحای اینکه در ایجاد ثبات کمک نماید، اختلافات جدیدی را میان رئیس جمهور پیروز بدر آمده از انتخابات و شکست خورده ها بمیان خواهد آورد که در آنصورت حکومت بعدی حتی مشروعیتی کمتر از حکومت موجود خواهد داشت.
نتیجه گیری:
امریکا و متحدین این کشور در جنگ افغانستان خواهان انتخابات در این کشور اند تا نشان دهند که حضور نظامی چهارده سالهء آنان به برقراری یک نظام دیموکراتیک در این کشور انجامیده است. آنها که در جنگ پیروز نشده اند، نیازمند نشان دادن پیروزی شان در میدان انتخابات اند.
اما امریکائی ها می دانند که انتخابات آینده شکل سمبولیک خواهد داشت و در نتیجه حکومتی که از آن انتخابات بیرون می آید، حتی در مقایسه با حکومت فعلی از مشروعیت بسیار کمتری برخوردار خواهد بود. به همین دلیل آنها خواهان امضای قرارداد امنیتی با حامدکرزی اند.
حامدکرزی و تیم وی به هیچ قیمت حاضر به از دست دادن قدرت نیستند اما نمی خواهند این کار را با شیوه هائی انجام دهند که کاملا با قانون اساسی در تضاد باشد. آنها نمی خواهند با لغو انتخابات، علیه نظام موجود دست به کودتا بزنند. کرزی می داند که امریکا و متحدینش از وی دل خوشی ندارند، بنابراین نمی خواهد دست به کاری بزند که بهانه بدست امریکا بدهد.
تیم حاکم بشکل بسیار دقیق دست به مانور هائی می زند تا اپوزیسیون را دچار سردرگمی سازد. تظاهرات در ولسوالی ارغنداب برای تداوم ریاست جمهوری حامدکرزی اپوزیسیون را دچار این توهم ساخت که کرزی می خواهد انتخابات را برگذار نکند.
فضائی که به این شکل بوجود آمد موجب شد تا اپوزیسیون بجای اینکه به ماهیت انتخابات توجه نماید، بیشتر تاکید را بر این گذاشت که حاکمیت موجود باید انتخابات را برگزار نماید. تظاهرات مشابه در کابل که در آن تظاهر کننده گان خواهان تداوم حاکمیت موجود تا سال 2018 شدند این تصور را در اپوزیسیون تقویت کرده که کرزی با فراخوان یک لویه جرگهء دیگر که ظاهرا به منظور مشورت در مورد امضای قرارداد امنیتی با امریکاست، می خواهد معیاد حکومت خود را تمدید نماید.
در شرایطی که اپوزیسیون به ضرورت انتخابات تاکید داشت، حامدکرزی با گماشتن کسانی از تیم خودش در پست های مهم و تاثیر گذار بر پروسهء انتخابات، از جمله ریاست کمسیون مستقل انتخابات، اپوزیسیون را در موضع آسیب پذیر قرار داد. آنها نتوانستند بصورت موثر علیه گماشتن افراد مربوط حاکمیت در پست های تاثیرگذار بر انتخابات اعتراض نمایند. اگر آنان صدای اعتراض بلند می کردند، کرزی می توانست اپوزیسیون را به بهانه جوئی و حتی مخالفت با انتخابات متهم سازد.
اپوزیسیون با صلح با طالبان بشدت مخالفت کرده اند و تاکید داشته اند که نباید دست آورد های سالهای گذشته فدای صلح گردد. پس حربهء دیگر حامدکرزی پروسهء صلح است. وی با سفر به پاکستان، دست آوردی داشت که تا کنون آنرا مخفی نگهداشته است. پاکستانی ها تعدادی از طالبان مربوط به خود را به وی معرفی کرده اند تا برهبری ملا آغا جان معتصم بعنوان گروه طرفدار صلح و مذاکره با حکومت کرزی، اعلام موجودیت نماید.
این افراد از تحریک طالبان جدا شده اند و هیچ تاثیری در تحریک طالبان ندارند اما برای تیم حامدکرزی فرصت خوبی است تا دفتری برای آنان در کشور دیگری باز نمایند و بنام پروسهء صلح، رقبای خود را در موضع تدافعی قرار دهند. اگر اعضای اپوزیسیون با پروسهء صلح کرزی مخالفت نمایند، گناه ناامنی های دوران انتخابات هم بدوش آنان گذاشته خواهد شد.
در مجموع می توان گفت که زمینه برای تقلب گسترده و در نتیجه تداوم حاکمیت برای تیم حاکم فراهم است تا از طریق انتخابات به خواست های خود برسد و اگر اپوزیسیون به نتایج انتخابات مخالفت نماید، تیم حاکم خواهد گفت که شما ما را به توطئه برای لغو انتخابات متهم می کردید و اکنون که انتخابات برگزار گردیده، مدعی تقلب هستید.
بنابراین میتوان پیشبینی نمود که اپوزیسیون از طریق انتخابات به اهداف خود نخواهد رسید و حاکمیت تیم موجود بعد از انتخابات هم ادامه خواهد یافت که این وضع می تواند افغانستان را در معرض خطر جدائی شمال از جنوب قرار دهد.