نگاهی به نبرد میان اسرائیل و ایران؛ اهداف، نتایج و آینده آن

توسط: مرکز مطالعات استراتژيک و منطقوی

یادآوری: نسخۀ PDF این تحلیل را از اینجا داونلود کنید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آنچه درین شماره می‌خوانید:

  • نگاهی به نبرد میان اسرائیل و ایران؛ اهداف، نتایج و آینده آن
  • چرا اسرائیل بر ایران حمله نظامی کرد؟
  • آیا اسرائیل و امریکا به اهداف شان رسیدند؟
  • سناریوهای احتمالی آینده
  • نتیجه‌گیری
  • منابع

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مقدمه

بالآخره پس از ۴۶ سال دشمنی و درگیری‌های نیابتی و رجزخوانی کار رژیم صهیونیستی اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران به درگیری مستقیم کشانده شد. در این درگیری که ۱۲ روز طول کشید ابتدا رژیم صهیونیستی تحت رمز عملیاتی «شیر برخاسته» حملات ترکیبی هوایی خود را به ایران هم‌زمان بالای دانشمندان هسته‌ای‌، فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تأسیسات زیربنایی نظامی و تأسیسات هسته‌ای آغاز کرد که در نتیجه تعدادی از داشمندان هسته‌ای، برخی از فرماندهان ارشد سپاه شهید شده و خساراتی به تأسیسات زیربنایی و هسته‌ای ایران وارد گردید. در مقابل ایران نیز تحت عنوان «وعده صادق ۳» با استفاده از پهپاد و  موشک به اسرائیل حمله کرد. پس از ۹ روز زد و خورد دو طرف، سرانجام ایالات متحده امریکا به کارزار پیوست و تحت عنوان عملیاتی «چکش نیمه‌شب» با استفاده از بمب افگن‌های فوق پیشرفته بی۲ چهارده بمب سیزده تنی را بر دو سایت هسته‌ای فردو و نطنز که در اعماق کوه‌ها بنا شده بودند انداخت. همچنان چندین موشک تاماهاوک را بر سایت هسته‌ای اصفهان پرتاب کرد. در پاسخ به حمله امریکا، ایران با نام عملیاتی «بشارت فتح» با شلیک چهارده موشک به پایگاه نظامی العدید در کشور قطر به‌عنوان بزرگ‌ترین پایگاه و سرفرماندهی نظامی سنتکام امریکا در منطقه پاسخ داد. نهایتاً‌ این درگیری پس از ۱۲ روز با پیشنهاد امریکا و موافقت ایران و رژیم صهیونیستی خاتمه یافته و میان طرف‌ها آتش‎بس برقرار شد. نظر به این صورت مسئله پرسش‌هایی که مطرح می‌شود این  است که اهداف اسرائیل و امریکا از حمله به ایران چه بود و به چه اندازه تحقق یافت؟ و چه سنارویوهایی بر آینده آن متصور است؟

چرا اسرائیل بر ایران حمله نظامی کرد؟

پس از انقلاب اسلامی ایران، دولت جمهوری اسلامی به‌دلیل غصب سرزمین‌های اسلامی و بیت المقدس در فلسطین، دولت اسرائیل را نه‌تنها به رسمیت نشناخت ‌بلکه حتی به‌عنوان یک واقعیت وجودی به صورت دیفکتو هم وجود آنرا قبول نکرد. به همین خاطر جمهوری اسلامی عنوان «رژیم غاصب صهیونیستی» را برای مخاطب قرار دادن دولت اسرائیل به‌کار می‌برد. عدم پذیرش دولت اسرائیل تا آنجا پیش رفته است که حتی در میادین ورزشی هم ورز‌ش‌کاران ایرانی با ورزش‌کاران اسرائیلی مسابقه نمی‌دهند.[1] گذشته از این ایران تنها کشوری در جهان است که شعار نابودی اسرائیل را سر می‌دهد[2] و همانند دیگر کشورهای اسلامی طرح تقسیم فلسطین را میان دو دولت اسرائیل و فلسطین هم قبول نداشته و تأکید به همه‌پرسی برای تشکیل دولت فلسطین دارد. طرح جمهوری اسلامی این است که تشکیل دولت فلسطین باید بر اساس یک همه‌پرسی میان اعم از مسلمانان، یهودیان و مسیحیان نه مهاجران صورت گیرد.[3] برای این منظور‌ جمهوری اسلامی ایران از ابزارهای گوناگونی علیه اسرائیل استفاده کرده است که در لایه اول حمایت از گروه‌ها و جنبش‌های فلسطین، در لایه دوم استفاده از حزب‌الله لبنان، در لایه سوم حمایت از دولت آل اسد در سوریه، در لایه چهارم حمایت از سایر گروه‌های در سطح منطقه خاور میانه که در دشمنی با اسرائیل قرار دارند و در لایه پنجم به صورت تشکیل یک بخش خاص برون‌مرزی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحت عنوان «سپاه قدس» خودش می‌باشد. حتی در تهران و در میدان فلسطین یک تابلوی روزشمار نابودی اسرائیل را هم به صورت نمادین نصب کرده است. با توجه به این درجه‌ای از دشمنی جمهوری اسلامی در قبال دولت اسرائیل که فلسفه وجودی و بقای آنرا تهدید می‌کند، پیشرفت‌های صنایع موشکی ایران و فراتر از آن دستیابی ایران به سلاح‌ هسته‌ای که هرچند ایران برنامه اتمی خود را صلح‌آمیز تعریف می‌کند می‌تواند خطر نابودی اسرائیل را قریب‌الوقوع سازد. برای همین دولت اسرائیل در اتحاد با حامیان غربی خود از هر نوع تلاشی برای خنثی‌سازی طرح و نیت جمهوری اسلامی فروگذار نکرده و نمی‌کنند.

رژیم اسرائیل که سال‌ها میان نابودی و بقای خود زیردست بود، پس از  عملیات «طوفان الاقصی» بهانه برای حمله به گروه‌های مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران که توسط آن کشور «محور مقاومت» خوانده می‌شد پیدا کرده و یکی را پس از دیگری درهم کوبید و در این راستا سرنگونی رژیم اسد در سوریه هم برای اسرائیل خیلی مفید واقع شد. پس از هموار شدن راه، ترامپ با طرح مذاکرات با ایران و تعیین ضرب‌الاجل دو ماهه که همه برای فریب و انحراف افکار عامه جهانی و اغفال جمهوری اسلامی بود، طرح حمله مستقیم به ایران ریخت. ترامپ به عمد با مواجه کردن مذاکرات به بن بست، زمینه را برای حمله مستقیم نظامی اسرائیل به ایران هموار کرد. شواهد زنجیره‌ای نشان می‌دهد که طرح این بود اسرائیل ابتدا دانشمندان هسته‌ای، فرماندهان ارشد نظامی و تأسیسات و زیرساخت‌های نظامی ایران را مورد حمله قرار داده و سپس امریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران که از توان نظامی اسرائیل بالا بود حمله کند.

آیا اسرائیل و امریکا به اهداف شان رسیدند؟

در جریان ۱۲ روز زد و خوردی که میان اسرائیل و ایران صورت گرفت هر دو طرف ادعاهای متفاوتی داشتند. در این ۱۲ روز هم بر اسرائیل و هم بر ایران خسارات شدید از جمله کشته شدن تعدادی از افراد وارد شده است.[4] بااینکه منابع مستقل هنوز نتوانسته برآورد نهایی از میزان خسارات وارد شده به هر دو طرف را بررسی کند اما آنچه که تا هنوز تایید شده کشته شدن تعداد زیادی از دانشمندان هسته‌ای و فرماندهان نظامی ایران در نتیجه حملات اسرائیل بوده است. موشک‌های ایرانی که بر اسرائیل فرود آمده هم علاوه برخسارات جانی خسارات تاسیساتی و زیربنایی نیز به اسرائیل وارد کرده است. با این جود آنچه که خیلی مهم است و جنگ ۱۲ روزه بخاطر آن به وقوع پیوست نابودی تجهیزات و تأسیسات هسته‌ای ایران بود امریکا در روز دهم وارد درگیری شده و به سه سایت هسته‌ای ایران حمله هوایی انجام داد. بلافاصله پس از انجام حمله دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا مدعی شد که حمله نظامی انجام یافته بالای سایت‌های هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان آنها را به کلی منهدم کرده و حتی بلا فاصله پس از حمله امریکا به سایت‌های هسته‌ای که البته با واکنش نه چندان قوی ایران همراه بود [زیرا ایران فقط با شلیک ۱۴ موشک به پایگاه هوایی العدید در قطر پاسخ حمله امریکا را داد] ترامپ اعلام کرد که جنگ تمام شده و زمان صلح فرا رسیده و اعلام کرد که میان اسرائیل و ایران آتش‎بس برقرار گردیده است. با اینکه تا هنوز منابع ایرانی در مورد میزان خسارات وارد شده به صورت واضح آماری ارائه نکرده اما از گزارش‌های منابع ایرانی برمی‌آید که خسارات وارده به سایت‌های اصلی آن کشور بسیار شدید نبوده است. در این زمینه‌ گزارشی جنجالی توسط آژانس اطلاعات دفاعی به بیرون درز کرده که نشان می‌دهد تمام برنامه هسته‌ای ایران کاملاً‌ نابود نشده است.[5] گذشته از این هنوز از سرنوشت ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده تا ۶۰ درصد معلوم نیست. گفته می‌شود که ایران قبل از حمله امریکا به سایت هسته فردو اورانیوم غنی شده مذکور را به جای نامعلوم انتقال داده است.[6] در این زمینه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز با وجودی که از میزان خسارات وارد شده به صورت قطعی سخنی نمی‌زند اما این را تایید می‌کند که در سایت فرودو تششعات رادیواکتیو دیده نمی‌شود. حتی در دو سایت دیگر نطنز و اصفهان نیز به گزارش سازمان انرژی هسته‌ای تششعات رادیواکتیو مشاهده نشده است[7] به این معنا که در هر سه سایت هسته‌ای ایران اورانیوم فعال وجود نداشت که حملات بالای آنها تاثیر منفی گذاشته باشد. یا اینکه حتی این احتمال هم وجود دارد که حملات اسرائیل و امریکا بر سایت‌های هسته‌ای ایران نتوانسته قدرت تخریبی آنچنان داشته باشد که منجر به تشعشعات رادیو اکتیو شود. بنابراین از یک طرف ترامپ مدعی ست که کار را یکسره کرده و برنامه هسته‌ای ایران را به کلی نابود کرده است که به معنای برآورده شدن هدف هر دو کشور اسرائیل و امریکا می‌باشد اما از طرف دیگر گزارش‌ها و اظهار نظرهای مقامات ایرانی نشان می‌دهد که برنامه هسته‌ای ایران کماکان پابرجا بوده و حملات اسرائیل و امریکا فقط به آن سکتگی وارد کرده یا از لحاظ زمانی به تاخیر انداخته است. روی هم رفته با قرار هم نهادن ادعاهای طرف‌های مختلف این نتیجه‌گیری خیلی برجسته است که هرچند ایران در این جنگ متحمل تلفات و خسارات شده اما برنامه هسته‌ای آن کشور کماکان بدون آسیب جدی جان به سلامت برده است و اگر این امر ثابت شود به این معناست که جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و امریکا با آن هدف اصلی که شروع شده بود نرسید و این قضیه سناریوهای جدیدی را در رابطه با آینده مسئله هسته‌ای ایران به وجود می‌آورد.

سناریوهای احتمالی آینده

به صورت کلی سه سناریو بر این قضیه قابل پیش بینی است:

 سناریوی اول؛ این است که اگر ثابت شود که تاسیسات هسته‌ای ایران آنگونه که ترامپ ادعا می‌کند به کلی تخریب نشده و ایران توانسته ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده را به مکان دیگری که احتمالاً یک تاسیسات هسته‌ای مخفی باشد منتقل ساخته  برنامه هسته‌ای خود را با سرعت و جدیت بیشتر پیش ببرد، سناریویی که احتمالاً قابل پیش بینی است این می‌باشد که امریکا مجدداً به خاک ایران حمله خواهد کرد. بر اساس این سناریو جنگ که فعلاً در وضعیت آتش‎بس قرار دارد دوباره میان طرف‌های شعله‌ور خواهد شد زیرا نه اسرائیل اجازه می‌دهد که ایران برنامه هسته‌ای خود را ادامه دهد و نه امریکا دست از این ماجرا بر خواهد کشید. به دلیل اینکه چنانچه در ابتدای این بحث هم تاکید شد دسترسی ایران به سلاح هسته‌ای یا پیشرفت ایران در زمینه توسعه فنی و تکنولوژیکی در این زمینه در کنار اینکه بازدارندگی برای ایران در مقابل حملات اسرائیل و امریکا به وجود می‌آورد می‌تواند توان نظامی ایران را به اندازه بالا ببرد که اسرائیل را با یک ضربه نابود کند. این دقیقاً همان خطری است که فلسفه وجودی و بقای اسرائیل را تهدید می‌کند.

سناریوی دوم؛ این است که اگر ثابت شود ادعای ترامپ در خصوص نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران درست باشد دوباره احتمال بروز جنگ و درگیری میان طرفین وجود نخواهد داشت. با این هم نمی‌توان کاملاً تصور کرد که امریکا دست از سر ایران برداشته است. اکنون که ایران به لحاظ نظامی در موضع پایین دست قرار گرفته و اسرائیل بر حریم هوایی ایران تقریباً مسلط است شاید همانند سوریه و لبنان اسرائیل گهگاهی اهداف نظامی را در ایران مورد حمله قرار دهد زیرا با رفع خطر هسته‌ای ایران به اسرائیل خطر توان موشکی ایران همچنان اسرائیل را تهدید می‌کند. در این صورت آنچه قابل پیش‌بینی است این می‌باشد که ایالات متحده با وارد کردن تحریم‌های بیشتر بر ایران و تنگ ساختن فضای مانور ایران آن کشور را وادار سازد تا بالای برنامه موشکی خود با امریکا وارد مذاکره شود. احتمال اینکه ایرانی‌ها از برنامه موشکی کوتاه بیایند ضعیف است اما با توجه به بالا دستی اسرائیل و امریکا ایران ناگزیر به پذیرش برخی از محدودیت‌ها حداقل در راستای تضمین بقای خود و یا تضمین عدم حمله اسرائیل به ایران تن دهد.

سناریوی سومی هم در زمینه با این فرضیه قابل طرح است که امریکا نمی‌خواهد ایران به یک کشور خیلی ضعیف تبدیل شده یا فراتر از آن به طرف فروپاشی پیش برود از همین‌رو نه خود بیشتر وارد درگیری شد و نه اسرائیل را اجازه داد تا به عملیات خود علیه ایران ادامه دهد. دلیلی که این فرضیه را قوت می‌بخشد این است که پس از حمله ایران به پایگاه العدید ترامپ از پاسخ مجدد به ایران خودداری کرد درحالیکه اگر مراد ترامپ حذف جمهوری اسلامی می‌بود بهترین زمان و وضعیت ممکن فراهم بود. ترامپ به راحتی می‌توانست در شراکت با اسرائیل با وارد کردن ضربات بیشتر ایران را به طرف نابودی کامل و فروپاشی سوق دهد. مطابق به این سناریو اگر قرار باشد امریکا ایران را وادار به مذاکره کند شاید آن مذاکره صرفاً حول محور برنامه هسته‌ای ایران و برخی از امتیازگیری های امریکا از ایران باشد نه محدود ساختن برنامه موشکی و توان نظامی متعارف آن کشور چرا که امریکا نمی‌خواهد ایران کاملاً ضعیف شده یا حتی از بین برود. حتی بر اساس این برداشت می‌توان گفت اختلاف اساسی امریکا با اسرائیل و کشورهای عربی در این است که امریکا حامی بقای ایران می‌باشد در مقابل توقع آنها که می‌خواهند جمهوری اسلامی از میان برداشته شود. اما چرا باید امریکا اجازه دهد که ایران کماکان یک قدرت منطقه باقی بماند؟ پاسخ این است که ایران بزرگ‌ترین ترس کشورهای عربی و حتی اسرائیل است و این ترس باعث می‌شود که کشورهای عربی و حتی اسرائیل هم حرفشنو امریکا باقی بمانند و هم بازار فروش تسلیحات امریکا در خاورمیانه گرم بوده و  هم پایگاه های آن کشور در منطقه فلسفه وجودی داشته باشند.

نتیجه‌گیری

درگیری اسرائیل و ایران قبلاً احتمال آن پایین بود به دلیل ترس هر دو کشور از یکدیگر به خصوص قبلاً که ایران توانسته بود از طریق گروه‌های مورد حمایت خود در محور مقاومت فشار بر اسرائیل را نگه دارد با تضعیف و نابودی محور مقاومت اسرائیل زمین را برای حمله به ایران هموار کرد. در این راستا ایالات متحده امریکا به خصوص شخص ترامپ با برنامه‌ریزی گمراه کننده مذاکرات هسته‌ای با ایران مقدمات حمله اسرائیل به ایران و سپس وارد کردن ضربه نهایی توسط خودش به ایران را فراهم ساخت. در نبرد ۱۲ روزه با اینکه مشخص نیست چه میزان تلفاتی بر هر دو طرف وارد شده اما قضیه مهم وارد کردن خسارات به تاسیسات زیربنایی هسته‌ای ایران است. به ادعای ترامپ حمله امریکا توانست تاسیسات هسته‌ای ایران را با ضربه سنگین کاملاً نابود سازد در حالی که ادعای نیز مطرح می‌شود حتی از طرف خود منابع امریکایی که تاسیسات هسته‌ای ایران به میزانی که ترامپ از آن یاد می‌کند خسارت ندیده است و صرفاً توانسته آن را ضعیف کرده و به تعویق بیندازد. این وضعیت ضد  و نقیض دو سناریو متضاد را در آینده محتمل می‌سازد سناریوی حمله مجدد به ایران به قصد نابودی تاسیسات هسته‌ای آن کشور و سناریوی قطع کامل جنگ و از سرگیری مذاکرات برای امضای موافقتنامه در راستای اهداف دیگر اسرائیل و امریکا که توان موشکی ایران است. هر کدام از این سناریوها بستگی به ارزیابی‌هایی دارد که در آینده نشان دهد وضعیت هسته‌ای ایران و فعالیت آن کشور که در راستای دسترسی به سلاح هسته‌ای از چه قرار است. علاوتاً سناریوی بیشتر محتمل که اساس آن اهداف منطقه‌ای امریکا در خاور میانه می‌باشد این است که امریکا صرفاً اجازه نمی‌دهد ایران به یک قدرت هسته‌ای تبدیل شود نه اینکه کاملاً نابود شود. زیرا در صورت تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته‌ای امریکا دیگر هیچ امتیازی از ایران گرفته نمی‌تواند و نابودی کامل آن نیز حرف‌شنوی اعراب و اسرائیل را از امریکا سلب کرده، بازار فروش تسلیحات امریکایی را در منطقه به‌رکود مواجه ساخته و حتی فلسفه وجودی پایگاه های آن کشور را در سراسر منطقه زیر سوال می‌برد. از اینرو امریکا با حذف برنامه هسته‌ای ایران اجازه می‌دهد که ایران کماکان به حیث یک قدرت منطقه‌ای به حیات خود ادامه دهد.

منابع

[1]. انصراف ‌ورزشکار ایرانی از رویارویی با حریف اسرائیلی. تسنیم، تاریخ نشر ۳۱/۲/۱۴۰۲ قابل دسترسی:

[2]. سپاه پاسداران؛ تکرار شعار محو اسرائیل در روز یادبود هولوکاست. دویچه‌وله، تاریخ نشر ۸/۲/۱۴۰۱ قابل دسترسی:

[3]. همه پرسی؛ طرح جمهوری اسلامی ایران برای فلسطین. سایت سفارت ایران در سئول. تاریخ نشر /۲/۱۴۰۱ قابل دسترسی:

[4]. گزارش آناتولی از پایان جنگ 12 روزه؛ حملات ایران و اسرائیل متوقف شد. سایت عصر ترکیه،  تاریخ نشر ۲۵. جون ۲۰۲۵ قابل دسترسی:‌

[5]. US didn’t destroy Iran’s nuclear programme: Here’s what new intel says. Aljazeera stie, 25 Jun 2025 available at:

[6]. فایننشال‌تایمز: به باور اروپا، ذخایر اورانیوم ایران از بین نرفته است. سایت خبر آنلاین، تاریخ نشر ۵/۴/۱۴۰۴ قابل دسترسی:

[7]. آژانس اتمی: حملات به سایت‌های هسته‌ای ایران نشت رادیواکتیو نداشته‌اند. سایت جهان صنعت، تاریخ نشر۷/۴/۱۴۰۴ قابل دسترسی:

 

نگاهی به نبرد میان اسرائیل و ایران؛ اهداف، نتایج و آینده آن

یک نظر در مورد “نگاهی به نبرد میان اسرائیل و ایران؛ اهداف، نتایج و آینده آن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to top