کریس هیجز: نویسنده و آگاه مسائل سیاسی و نظامی در امریکا
ترجمه: مرکز مطالعات استراتژیک ومنطقوی
اسرائیل و متحدان محافظهکار جدیدش در ایالات متحده همواره تلاش کردهاند جنگی را با ایران شعلهور کنند، جنگی که نه اسرائیل و نه ایالات متحده قادر به پیروزی در آن میباشد و به زودی به واکنشهای انتقامجویانه شدید مواجه خواهند شد.
محافظهکاران جدیدی که طراح جنگهای فاجعهبار در افغانستان، عراق، سوریه و لیبیا بودند و نه هرگز بابت به هدر دادن ۸ تریلیون دالر از پول مالیاتدهندگان مورد بازخواست قرار گرفتند، به علاوه ۶۹ میلیارد دالر که در اوکراین تلف کردند، به نظر میرسد که اینبار نیز در حال زمینه سازی برای کشاندن ما به شکست نظامی دیگری؛ با ایران هستند.
اما ایران نه عراق است، نه افغانستان، نه لبنان، نه لیبیا، نه سوریه و نه یمن. ایران هفدهمین کشور بزرگ جهان از نظر وسعت است و مساحت آن برابر با وسعت اروپای غربی است. جمعیت آن نزدیک به ۹۰ میلیون نفر میباشد، یعنی ده برابر جمعیت اسرائیل است. همچنان دارای منابع نظامی و تحالفات با چین و روسیه است که آن را به رقیبی ترسناک تبدیل میسازد.
ایران در واکنش به موجی از حملات اسرائیل که تأسیسات هستهای را هدف قرار داده و شماری از فرماندهان ارشد نظامی و شش دانشمند هستهای اش را به قتل رساند، دست به حملات انتقامجویانه علیه اسرائیل زد. انفجارهایی در آسمان تلابیب، قدس و شهرهای دیگر ثبت شد و تصاویر ویدئویی در زمین از تلابیب انفجار مهیبی را نشان میدهد که گمان میرود ناشی از یک موشک باشد، همزمان، گزارشهایی از وقوع انفجارهای دیگری در حدود شش نقطه در اطراف شهر منتشر شده است.
یکی از مقامات ارشد ایرانی به خبرگزاری رویترز گفت: «انتقام ما تازه آغاز شده است و آنها بهای سنگینی برای کشتن فرماندهان، دانشمندان و مردم ما خواهند پرداخت.» او افزود: «هیچ مکانی در اسرائیل امن نخواهد بود» و اینکه «انتقام ما دردناک خواهد بود.»
الیستر کروک، دیپلمات پیشین بریتانیایی و عضو پیشین سازمان اطلاعات بریتانیا (MI6)، در مصاحبهای که با او درباره محافظهکاران جدید داشتم گفت: «آنها فکر میکنند که جنگ آسان خواهد بود. آنها میخواهند بار دیگر قدرت و رهبری امریکا را تحمیل کنند. آنها معتقدند که نابود کردن یک کشور کوچک هر ازگاهی برای این هدف سودمند است.»
او افزود که این محافظهکاران جدید که با رهبری بنیامین نتانیاهو در اسرائیل متحد هستند، «هیچگونه قدرت رقیب یا هیچگونه چالشطلبی در برابر رهبری و عظمت امریکا را تحمل نمیکنند». آنها خواهند کوشید تا «واقعیتهایی روی زمین» خلق کنند، یعنی جنگی میان اسرائیل و ایران که میتواند «ترامپ را به سوی جنگ با ایران سوق دهد».
با وجود ضعف نیروی هوایی ایران که از جنگندههای قدیمی تشکیل شده، ایران بهخوبی به سامانههای دفاع هوایی روسی، موشکهای ضد کشتی چینی، مینها و توپخانههای ساحلی مجهز است. ایران میتواند تنگه هرمز را ببندد؛ مهمترین گذرگاه نفتی جهان که ۲۰ درصد از تأمین جهانی نفت از آن عبور میکند.
این اقدام ممکن است قیمت نفت را دو یا سه برابر کند و اقتصاد جهانی را فلج سازد. ایران دارای ذخائر بزرگی از موشکهای بالستیک است که میتواند آنها را به سمت اسرائیل و نیز پایگاههای امریکایی در منطقه شلیک کند. اگرچه ممکن است موجهای اول قابل رهگیری باشند، اما حملات مکرر، ذخایر دفاع هوایی اسرائیل و ایالات متحده را بهسرعت به پایان خواهد رساند.
اسرائیل توان تحمل جنگ فرسایشی را ندارد؛ همچون جنگ هشتساله میان ایران و عراق که با وجود حمایت امریکا از رژیم صدام حسین به بنبست انجامید، یا اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل به مدت ۱۸ سال، که سرانجام در ماه می سال ۲۰۰۰ میلادی پس از تلفات مکرر از سوی حزبالله با عقبنشینی اسرائیل پایان یافت.
زمانی که ایران در قالب عملیات «وعد صادق» در روزهای ۱۳ و ۱۴ اپریل ۲۰۲۳ بیش از ۳۰۰ موشک بالستیک و کروز را بهسوی مواضع نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در پاسخ به حمله هوایی اسرائیل به سفارت ایران در دمشق شلیک کرد که ایالات متحده اکثر آنها را رهگیری کرد.
جان میرشايمر، استاد علوم سیاسی در دانشگاه شیکاگو و فارغالتحصیل اکادمی نظامی وستپوینت گفت: «اسرائیل نمیتواند در برابر حمله موشکی ایران مقاومت کند.» او افزود: «ما با وضعیتی جالب روبرو هستیم. اسرائیل قادر به پیروزی در این جنگها نیست، اما آنها را به جنگهایی طولانی تبدیل میکند که در آنها به شدت به ایالات متحده وابسته است.» او ادامه داد: «ما منابع زیادی در خاورمیانه و دریای مدیترانه داریم، همچنان در داخل اسرائیل و دریای سرخ؛ این منابع برای کمک به اسرائیل در جنگهایش طراحی شدهاند. موضوع فقط ایران نیست، بلکه شامل حوثیها و حزبالله نیز میشود. ما بهطور عمیق در کمک به آنها در جنگ درگیر شدهایم؛ چیزی که در سال ۱۹۷۳ یا در هیچ زمان دیگری پیش از این جنگ سابقه نداشت.»
اسرائیلیها و متحدان محافظهکار جدیدشان بر این باورند که میتوانند با زور، برنامه غنیسازی هستهای ایران را نابود کنند و حکومت ایران را سرنگون ساخته و رژیمی دستنشانده خویش را نصب کنند. این منطق که بر پایه واقعیت استوار نیست، پیشتر در افغانستان، عراق، سوریه و لیبیا شکست خورده است، اما آنان به این شکستها اذعان نمیکنند.
در همین حال، اسرائیل میخواهد توجه جهانیان را از نسلکشی و قحطی گستردهای که در غزه در حال اجراست، از روند سریع پاکسازی قومی در کرانه باختری منحرف کند. ارتباط اینترنتی در غزه بهطور کامل قطع شده و کرانه باختری تحت محاصره کامل قرار گرفته است. میرشايمر گفت: «اسرائیلیها درک میکنند که اگر تنش عمومی بالا بگیرد، دیگر کسی زیاد به فلسطینیها توجه نخواهد کرد.»
وی افزود: «در آن صورت، مردم آمادگی بیشتری برای توجیه رفتار اسرائیل خواهند داشت نسبت به زمانی که اوضاع آرام باشد. بنابراین بیایید اوضاع را شعلهور کنیم، تا وضعیت درگیری فراگیری به وجود آید، و نتیجه آن این خواهد بود که بتوانیم پاکسازی گستردهای را در غزه، و شاید هم در کرانه باختری اجرا کنیم. »
در نهایت، حمله ایران به کشته شدن صدها و سپس هزاران نفر منجر خواهد شد. ایران برای پاسخ دادن، از شیعیان منطقه کمک خواهد گرفت، و این اقدام را بهعنوان «جنگی علیه تشیع» دومین فرقه بزرگ در اسلام – معرفی خواهد کرد. شیعیان در کشورهای خلیج، پاکستان و ترکیه حضور دارند. در عراق نیز، شیعیان اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند.
نظام عراق، که اکثریتی شیعه دارد، از ایران حمایت خواهد کرد. اختلال در حرکت کشتیرانی در دریای سرخ از سوی یمن ادامه خواهد یافت، و اسرائیل هدف حملات پهپادی قرار خواهد گرفت. حمله حزبالله به شمال اسرائیل، با وجود آسیبهایی که دیده، از سر گرفته خواهد شد. همچنان انتظار میرود که حملات تروریستی علیه پایگاههای امریکایی در منطقه، و شاید حتی در خاک ایالات متحده، صورت گیرد و همچنان تخریب گستردهای در تولید نفت خلیج رخ دهد.
ایران بهزودی به اندازهای کافی مواد در اختیار خواهد داشت که بتواند سلاح هستهای بسازد. جنگ، انگیزهای قوی برای ساخت بمب هستهای خواهد بود، بهویژه با توجه به این که اسرائیل صدها سلاح هستهای در اختیار دارد. اگر ایران به بمب هستهای دست یابد، در پی آن ترکیه و دیگر کشورهای عربی نیز اقدام خواهند کرد. و تلاشها برای جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای در خاورمیانه فروخواهد پاشید. همانطور که میرشایمر اشاره میکند، این جنگ همچنان اتحاد میان ایران، روسیه و چین را تقویت خواهد کرد.
او گفت: «ایالات متحده چین، روسیه، کوریای شمالی و ایران را به شدت به هم نزدیک کرده است». او افزود: «این کشورها اکنون مجموعهای بههمپیوسته تشکیل دادهاند. به واسطه جنگ در اوکراین، روسیه و چین به هم نزدیکتر شدند، و به واسطه آنچه در خاورمیانه در حال وقوع است، ایران و روسیه نیز به هم نزدیکتر شدند. ایالات متحده به اسرائیل کمک میکند، اما باید درک کنیم که روسیه هم به ایران کمک میکند. به نفع امریکا نیست که چین و روسیه در برابر واشنگتن به هم نزدیک شوند. همچنان به نفعش نیست که ایران و روسیه در برابر اسرائیل و امریکا همکاری کنند. »
او ادامه داد: «همیشه این احتمال وجود دارد که روسیه در این جنگ دخیل شود، اگر درگیری میان ایران از یک سو و ایالات متحده و اسرائیل از سوی دیگر تشدید یابد؛ بی تردید روسیه منافع واقعی در حمایت از ایران دارد.»
ممکن است جنگ ماهها یا حتی سالها ادامه یابد. این جنگ عمدتاً هوایی خواهد بود؛ میان جنگندههای اسرائیلی و موشکهای ایرانی. اما برای تسلیم کردن ایران، احتمالاً لازم است یک میلیون سرباز امریکایی برای اشغال و تصرف کشور اعزام شوند. چنین اشغالی، همچون عراق و افغانستان، به شکستی تحقیرآمیز ختم خواهد شد.
توهم اسرائیلی درباره تواناییشان در نابودی ایران با حملات هوایی، نسخهای بهروزشده از «شوک و وحشت» در عراق در سال ۲۰۰۳ است. اما میزان بمبهای مورد نیاز، بهویژه برای نابودی تأسیسات هستهای مستحکمشده زیرزمینی ایران، بسیار زیاد خواهد بود. در عملیات ترور فرماندهی حزبالله در بیروت، از جمله حسن نصرالله، اسرائیل از بمبهای نفوذگر ۲۰۰۰ پوندی نوع JDAM استفاده کرد.
کروک گفت: «اگر قصد دارید جنگندههای اف-۳۵ را با موشکهای JDAM پرتاب کنید، هرکدام حدود ۱۴ تُن وزن دارند.” او افزود: «مشکل فقط وزن نیست، بلکه سوختی است که استفاده میشود. باید یک یا دو بار سوختگیری مجدد انجام گیرد، سپس درگیری هوایی برای سرکوب پدافندها رخ دهد. ما درباره یک عملیات عظیم صحبت میکنیم. آیا امریکا قادر به انجام این کار هست؟ ایرانیها دارای سامانههای پدافند هوایی متعدد و رادارهای قدرتمند، از جمله رادارهای فراساحلی هستند.” پس چرا باید به جنگ با ایران برویم؟ چرا باید از توافق هستهای که ایران آن را نقض نکرده بود، خارج شویم؟ چرا باید حکومتی را که با طالبان و دیگر گروههای تکفیری – از جمله القاعده و داعش – دشمنی دارد، شیطانی جلوه دهیم؟ چرا باید در منطقهای که ذاتاً ناپایدار است، بیشتر بیثباتی ایجاد کنیم؟
جنرالها، سیاستمداران، دستگاههای اطلاعاتی، محافظهکاران جدید، کارخانههای تسلیحاتی، تحلیلگران خودخوانده، ستارهگان رسانهای و لابی اسرائیل، هیچکدام مسئولیت دو دهه شکست نظامی را نمیپذیرند.
آنها نیاز به یک قربانی دارند. این قربانی، ایران است. شکستهای تحقیرآمیز در افغانستان و عراق، فروپاشی دولت در سوریه و لیبیا، گسترش گروههای افراطی و میلیشیهایی که ما آموزش دادیم و مسلح کردیم، و ادامه حملات تروریستی در سطح جهان ؛ باید کسی مسئول آن شناخته شود.
آشوبی که ما بهویژه در عراق و افغانستان به راه انداختیم، ایران را به قدرت بزرگ منطقهای تبدیل کرد. ما دشمن خود را تقویت کردیم، و نمیدانیم چگونه این وضعیت را تغییر دهیم، جز از طریق حمله به او.
حقوق بینالملل، و حقوق نزدیک به ۹۰ میلیون انسان در ایران، همانگونه نادیده گرفته میشود که حقوق ملتهای افغانستان، عراق، لیبیا، یمن و سوریه نادیده گرفته شد. ایرانیان، صرفنظر از دیدگاهشان نسبت به حکومت خود، ایالات متحده را نه متحد میدانند و نه آزادکننده. آنها نمیخواهند مورد حمله یا اشغال قرار گیرند. واکنش نشان خواهند داد. و ما بههمراه اسرائیل، تاوان آن را خواهیم پرداخت.