منبع: سایت الجزيرة
برگردان: سوما نظری
استفاده و بهرهبری از استعدادهایش
اما حسادت و غیرتی که عایشه رضی الله عنها در برابر خدیجه رضی الله عنها نشان میداد هرگز در برابر دیگری نشان نمیداد، هرچند که ایشان را در زندگی هم ندید. به روایت امام احمد و طبرانی از ایشان روایت شده که عایشه رضی الله عنها فرمود: رسول گرامیﷺ هر دم از خانه بیرون میشدند، خدیجه را یاد میکردند و از او تعریف میکردند؛ روزی از روزها رسول اللهﷺ از او یاد کردند، من حسادت کردم و گفتم: آیا او جز پیرزنی بود که الله تعالی به جای او برای تان بهترش را هدیه داد؟! هدف عایشه رضی الله عنها خودش بود.
عایشه رضی الله عنها میدانست که هرگز از نگاه عاطفی نمیتواند جای خدیجه را در دل رسول اللهﷺ بگیرد؛ زیرا میدانست که وابستگی رسول گرامی به خدیجه از روی عشق و پسند بود، برای همین تلاش میکرد کارهایی انجام دهد که مورد پسند نبی کریم واقع شود، بناء به آموزش و توشهگیری از چشمۀ نبوت روی آورد تا به همسرش نشان دهد که اگر خدیجه ایشان را در ادای رسالت شان یاری کرد، او نیز میتواند ازین رسالت را حفاظت کند و آنرا به دیگران برساند و بیاموزاند.
و اما در مورد جرأت و تندی زبانش، سخت به پدر شباهت داشت، نظرت در مورد تندی و جرأتی که عمر فاروق از آن میترسد چیست، او میگوید: «من پیوسته متوجه تندییی بودم که در ابوبکر مییافتم». همین تندی و صراحت عایشه بود که وقتی مادرش به او دستور داد نزد نبی کریم رفته و به خاطر مژدهیی که جهت برائت وی از تهمت یاران افک به او دادند، از ایشان تشکر کند، در جواب با کمال صراحت گفت: به خدا قسم به نزد شان نمیروم و از کسی جز الله سپاسگزاری نمیکنم! [به روایت بخاری]
وقتی در چنین حالتی قرار داشت کسی نمیتوانست در مقابلش بایستد و یا او را آرام کند، در صحیح بخاری و مسلم آمده که همسران رسول اللهﷺ دخترش فاطمه رضی الله عنها و پس از او همسر شان زینب را به نزد شان فرستادند تا از او بخواهند با ایشان نیز همانند عایشه رفتار نماید، دیری نپایید که زینب شروع به بدگویی عایشه کرد و در این مورد سخن به درازا کشاند، عایشه به سوی نبی کریمﷺ نگاه کرد، وقتی دید که نبی کریمﷺ ناپسند نمیدارد که عایشه از خود دفاع کند، پس با تمام قوت سخنان زینب را پاسخ گفت و او را ساکت کرد، عایشه رضی الله عنها میگوید: وقتی من به سخن گفتن از او پرداختم، رگبار بدگویی را بر او فروباراندم. نبی کریمﷺ لبخندی زده و فرمودند: {إنها ابنة أبي بكر}. «او دختر ابوبکر است». به این ترتیب چنانکه امام نووی در شرح مسلم میگوید: کمال فهم و حسن نظرش را پسندیدند.
عایشه رضی الله عنها همین ویژگی شخصیتی خویش را بعدها تبدیل به جرأت در تبلیغ علم کرد و همین ویژگی ایشان را کمک کرد که ملَکه و نیروی نقادی شان رشد کند و در مسایل علمی با صحابه اختلاف نظر داشته باشد، همانطور که باعث شد در مورد خصوصیات زندگیاش با نبی کریمﷺ نیز بدون هیچ خجالت و شرمی بخاطر تعلیم امت، سخن براند. برای همین است که میبینیم حتی در مورد بوسیدن نبی کریم در سنن ابوداود آمده که: «نبی کریمﷺ هرگاه یکی از همسران خویش را میبوسید، زبانش را میمکید». هدف عایشه رضی الله عنها در این حدیث خودش بود؛ چنانکه علما از جمله ابن قیم در کتاب «الطب النبوی» به این نظر اند که: رسول اللهﷺ با خانوادهاش شوخی و بازی میکرد و (همسرش را) میبوسید. ابوداود نیز در سنن خویش میگوید: رسول اللهﷺ عایشه را میبوسید و زبانش را میمکید. همچنان حدیث عایشه رضی الله عنها در مورد مسابقه دادن رسول گرامی با او، که در اوایل به خاطر سبکی و لاغراندامی عایشه از رسول اللهﷺ پیشی میگرفت؛ میگوید: «تا اینکه چاق شدم و هنگامیکه با من مسابقه میداد از من پیشی میگرفت». [به روایت احمد در مسند و سنن ابوداود]
بعد از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم، بسیاری از صحابه به خاطر مشغولیت شان به فتوحات اسلامی از علم دین بازمانده بودند؛ اما پس از بازگشت از جهاد، نیازشان به عایشه رضی الله عنها و دانش او در مورد درسهای نبوی میافتاد.
افق دید وسیع
و اما تا کنون سخن از ویژگیهای شخصیتی عایشه رضی الله عنها راندیم، حال خوب است که به معنی منحصر به فردی در وی اشاره کنیم که عبارت است از استقامت و ثبات انسانی او؛ یعنی مدیریت درست احساسات شان در برابر دیگران و شناخت دقیق جای استعمال عقل و جای بروز احساساسات. در این مورد دلیلی واضحتر از رابطۀ شان با علی بن ابی طالب رضی الله عنه نمیتوان یافت. عایشه رضی الله عنها در مورد حضرت علی به خاطر نظر شان در مورد وی در حادثۀ افک کینهیی به دل داشت، آنگاه که نبی کریمﷺ با حضرت علی در مورد عایشه مشورت کردند، او مشوره داد عایشه را طلاق دهند، از آن پس عایشه رضی الله عنها حتی دوست نداشت اسم علی رضی الله عنه را ببرد؛ اما با آن هم وقتی پای دین در میان است، مسئله را به او ارجاع میدهد؛ زیرا میداند که او صاحب علم و کمال و دیانت است، از شریح بن هانی مذحجی روایت است که گفت: از عایشه رضی الله عنها در مورد مسح بر موزه پرسیدم، گفت: به نزد علی برو، او در این مورد از من داناتر است. [صحیح مسلم]
همچنان عایشه رضی الله عنها عملکرد شاعر رسول اللهﷺ، حسان بن ثابت انصاری را نیز در حادثۀ افک از یاد نبرده بود، حتی پس از اینکه از ایشان معذرتخواهی کرده و مدح شان گفت؛ اما با آن هم از یادکردن برتریها و فضیلت شاعر در دفاع از پیامبرﷺ کوتاهی نمیکرد و وقتی که خواهرزادهاش عروه بن زبیر او را در محضر عایشه رضی الله عنها دشنام میداد، فرمود: «او را دشنام مده؛ زیرا او از رسول خداﷺ دفاع میکرد». [به روایت بخاری]. روزی همین عروه با مروان بن حکم نزد عایشه رضی الله عنها شعر خواندند، او به اساس موهبۀ شعری مروان شعر او را ترجیح داد هرچند که عروه از نگاه نسب با او نزدیک بود؛ اینچنین بود رفتار عاقلانهء بانو عایشه رضی الله عنها که هرگز از آن طفره نمیرفت!
چیز دیگری که کمال عقلانی عایشه رضی الله عنها را نشان میدهد، شناخت قدر و منزلت مردم و نظر دقیق او در مورد افراد بود، ابوشجاع دیلمی در مسند الفردوس از ایشان روایت میکند که گفت: «مجالس خویش را با یاد عمر بن خطاب رضی الله عنه زینت بخشید». در روایت دیگری از ابویعلی موصلی در مسند وی آمده که: «سه تن از انصار که همگی از بنی اشهل اند، پس از رسول خدا هیچ کس از ایشان برتر نیست: سعد بن معاذ و اسَيْد بن حُضَيْر وعباد بن بشر». با وجود اختلافات علمی بسیاری که با ابوهریره داشت با آن هم جایگاه علمی و فضیلت او را از یاد نمیبرد، تا جاییکه وصیت نمود پس از مرگش ابوهریره بر او نماز بگزارد.
از معانی دیگری که در زندگی این شخصیت فرهیختۀ دایرةالمعارفی و دانشمند بزرگ میتوان یافت، دوری وی از تکلف و خودسازی است، چیزی که در مراکز علمی اسلامی در دورههای بعدی به وجود آمد و شخصیتهای علمی ساختگییی به وجود آمد که خلاف فطرت و طبیعت بشری است. عایشه که صحابۀ کرام به خاطر امور دینی شان به نزد او میشتافتند، از سخن گفتن در مورد طبیعت و سرشت زنانۀ خویش باکی ندارد، به روایت ذهبی در السیر از وی نقل شده است که گفت: روزی رسول خدا در روزی غیر نوبت من به خانهام آمد و میخواست با من همخوابی کند، در را کوبید، صدا را شنیدم (و در باز کردنِ در تأخیر کردم) سپس بیرون شدم و در را باز کردم، فرمودند: {ما كنت تسمعين الدق؟} «آیا صدای در را نمیشنیدی؟» گفتم: چرا میشنیدم؛ اما دوست داشتم زنان دیگر بدانند که در روزی غیر از نوبت من به نزدم آمدید!
با وجودیکه عایشه رضی الله عنها در محیطی اسلامی پرورش یافته بود، با آن هم ارتباطات اجتماعی شان از آوان کودکی با اهل ادیان دیگر بسیار خوب و باز بود. او با زنان یهود همنشینی میکرد، این زنان به نزد وی میآمدند و با او صحبت میکردند و چه بسا که او را تداوی می کردند؛ اما وقتی سخن از دین و عقیده میشد، آن وقت بود که به نقد علمی می پرداختند. امام مالک در موطأ روایت میکند که: ابوبکر صدیق نزد عایشه رضی الله عنها آمد، در حالیکه از درد شکایت داشت و به نزدش زن یهودی بود که او را رقیه میکرد، ابوبکر گفت: او را با کتاب خدا رقیه کن. در صحیح مسلم از عایشه رضی الله عنها روایت است که گفت: دو پیر زن از پیرزنان یهود به نزد من آمده و گفتند: اهل قبور در قبرهای شان عذاب داده میشوند، من آن دو را تکذیب کردم.
بیهقی نیز در شعب الإیمان از عروه و او از عایشه رضی الله عنها روایت میکند که گفت: رسول گرامی به من فرمودند: {ردي علي البيتين اللذين قالهما اليهودي}. «در پاسخ به دو بیتی که یهودی گفت، جواب بده». گفت: گفتم: فلان یهودی گفت:
ارفع ضعيفـَك لا يُحِر بكَ ضعفُه ** يوماً فتُدركك العواقب قد نــَـمَى
يجزيك أو يثني عليك وإن مَن ** أثنى عليك بما فعلتَ فقد جَـــزَى
فرد ضعیف خود را قدر کن، ضعف او دست تو را آزاد نسازد، تا مبادا روزی عواقب و سرانجام کار در حالی تو را فراگیرد که بزرگ شده است.
یا به تو پاداش میدهد و یا تو را میستاید، هر کس تو را ستود در واقع پاداش داده است.
عایشه رضی الله عنها در میان مفتیان صحابه جایگاه ویژهیی داشت، و به دست او گروهی از مفتیان طبقۀ اول از علمای تابعی فارغ شدند.
استعدادهای علمی
اکنون نگاهی به ویژگیهای شخصیت علمی ایشان و توانمندی او در اجتهاد و فهم نصوص شرعی و موضوعات فقهی میاندازیم که باعث شد در مهارت فتوا از صدرنشینان باشد. ابن قیم رحمه الله در کتاب إعلام الموقعین در مورد جایگاه عایشه رضی الله عنها در میان مفتیان بزرگ صحابه میگوید: کسانی از صحابه که فتواهای شان حفظ شده است، حدودا صد و سی و چند تن از زنان و مردان اند و از این میان از هفت تن ایشان فتواهای بسیاری روایت و حفظ شده است: عمر بن الخطاب، علي بن أبي طالب، عبد الله بن مسعود، أم المؤمنين عایشه ، زيد بن ثابت، عبد الله بن عباس و عبد الله بن عمر.
ترمذی نیز در سنن خویش از ابوموسی اشعری روایت میکند که: ما -اصحاب پیامبر- در مورد هر حدیثی که به مشکل برمیخوردیم، از عایشه رضی الله عنها میپرسیدیم و او را در همه حال دانا به مشکل مان مییافتیم. به اساس آماری که امام ذهبی در السیر خویش به دست میدهد، مجموعه احادیثی که عایشه رضی الله عنها از نبی کریمﷺ روایت کرده است به 2210 حدیث میرسد.
عایشه رضی الله عنها با بزرگان صحابه اختلاف نظر داشت و کوتاهیهای شان را در 61 حدیث اصلاح و تصحیح کرد از این میان 13 حدیث از ابوهریره، 10 مسئله از عبدالله بن عمر و پس از آنها اختلاف در هشت مسئله با هر یک عمر بن خطاب و ابن عباس و دیگر اختلافات با اصحاب دیگر بود. این مسایل و احادیث را فاطمه قشوری در کتاب «عائشة في كتب الحديث والطبقات» خویش گرد آورده است، همانطور که علمای دیگر نیز در این خصوص چنین تألیفاتی داشتند، از جمله کتابِ ابو منصور بغدادی تاجر، که به دست ما نرسیده و کتاب دیگری از امام زرکشی تحت عنوان «الإجابة لإيراد ما استدركته عائشة على الصحابة».
عایشه رضی الله عنها میدانست که او مخزن ارشادات نبوی است و از نیاز شدید مردم به خود آگاه بود؛ زیرا او امام زنان عالم بود و مشخص است که بسیاری از مسایل فقهی زنان بر مفتیان مرد پوشیده است، برای همین میبینیم که عبدالله بن عمرو بن عاص را که بدون تخصص فتوا میدهد، به شدت مورد انتقاد قرار میدهد و فتوای او را به خاطر مشقتی که بر زنان روا داشته رد میکند؛ زیرا عمرو بن عاص دشوار بودن این فتوا را بر زنان نمیدانست.
مسلم در صحیح خود از عایشه رضی الله عنها روایت میکند که: به عایشه خبر رسید که عبدالله بن عمرو به زنان دستور میدهد که وقتی غسل میکنند (موهای) سر شان را باز کنند، گفت: من تعجب میکنم از این ابن عمرو! او زنان را دستور میدهد که وقتی غسل میکنند موهای شان را باز کنند، چرا به ایشان دستور نمیدهد که موهای شان را بتراشند؟! من با رسول خدا از یک ظرف غسل میکردم و فقط سه بار روی سرم آب میریختم.
علمای اسلام محفوظات عایشه رضی الله عنها و فتواهای و تصحیحات شان را در خصوص روایتهای صحابۀ کرام جمعآوری کردند.
قوت پیگیری و تصحیح
او در فتواهای خویش روشمند عمل میکرد برای همین پیوسته در پی توجیه و مدلل ساختن احکام و شناخت مقاصد آنها بود و روش فقهی او موصوف به رعایت حال زنان و دادخواهی در حق آنها در خصوص اموری است که بر مردان پوشیده بود، مواردی که مردان از آنها آگاه نیستند و یا به خاطر نداشتن حس زنانگی آن را درک کرده نمیتوانند.
برای همین -چنانکه دیدیم- فتوای عبدالله بن عمرو را در مورد باز کردن گیسوهای زنان در هنگام غسل رد میکند و فتوای دیگری که در مورد همراهی محرم با زن در سفر داد؛ زیرا او میدانست که حدیث در خصوص محرم در رابطه به امنیت و به سلامت رسیدن زن به مقصد است، نه به دلیل ممانعت از سفر زن، ابن ابی شیبه در مصنف خود میگوید: در نزد عایشه رضی الله عنها یاد شد که زن نباید بدون محرم سفر کند، عایشه گفت: هر زنی محرمی نمییابد.
همچنان در مورد عدت زنی که شوهرش وفات کرده نیز چنین نظری داشت، صحابۀ کرام بیشتر به این نظر اند که عدت باید در خانۀ شوهر سپری شود؛ اما عایشه رضی الله عنها چنین فتوا میدهد که «زنی که شوهرش وفات کرده، میتواند به هر جا که بخواهد عدت اش را سپری کند». دلیل این فتوای شان نیز این بود که در قرآن با وجودیکه مدت عدت را مشخص کرده، جای بخصوصی برای گذراندن عدت زن یاد نکرده است ( اگر جای عده ضرور میبود حتما همانند مدت آن در قرآن یاد میشد).
همچنان او با برخی از صحابه که از حدیث {لعْن النامصات والمغيّرات لخلق الله/ لعنت شدن زنانی را که موی ابروی دیگران را بر میدارند و آفرینش خدا را دگرگون میکنند} برداشت تحت اللفظی کرده و از بین بردن هر گونه موی جسم و روی را برای زن ناجایز میدانند؛ مخالفت کرده و -با سلیقۀ زنانۀ خویش- به این نظر بود که این امر نه تغییر در خلقت است و نه فریب دیگران، بلکه این امر یک مسئلۀ وابسته به نظافت شخصی و زیباییدوستی است که زنان بر آن سرشته شده اند. بناء برای کسی که از او در این مورد فتوا خواست، فرمود: «اذیت را از خود دور کن و برای همسرت خود را بیارای». [به روایت عبدالرزاق در مصنف وی] در صحیح بخاری و مسلم نیز از ابوهریره و ابن عمر روایت است که رسول اللهﷺ فرمودند: {لأن يمتلئ جوفُ أحدكم قيحاً ودماً خير من أن يمتلئ شِعْراً}. «اگر شکم یکی از شما از چرک و ریم پر باشد بهتر از این است که از شعر پر باشد». عایشه رضی الله عنها فرمود: ابوهریره خوب حفظ نکرده! بلکه رسول اللهﷺ فرمودند: {من أن يمتلئ شِعراً هُجِيتُ به}. «از اینکه پر از شعری باشد که من در آن هجو شده باشم».
عائشه رضی الله عنها به عمق معانی فرومیرفت و احادیث را در سیاق آنها بررسی میکرد، برای همین میبینیم که هجرت را مفهومی زمانی وابسته به زمان شکنجه و فشاری میدانست که بر مسلمانان روا داشته شده بود. عبدالرزاق صنعانی در مصنف خویش روایت میکند که: از عایشه رضی الله عنها پرسیدند: هجرت چه وقت است؟ گفت: بعد از فتح دیگر هجرتی در کار نیست، هجرت قبل از فتح بوده، زمانیکه فرد با دینش به سوی رسول اللهﷺ هجرت میکرد، اما وقتی فتح صورت گرفت، دیگر مسلمان هر جا که بخواهد الله را عبادت کند، از آن باز داشته نمیشود.
وقتی سخن در مورد مسئلۀ غسل قبل از رفتن به نماز جمعه بالا گرفت، او با توجه به بافت و سیاق حدیث چنین گفت: اصحاب رسول اللهﷺ کارگران همدیگر بودند و ایشان را بویهایی بود، پس برای شان گفته شد: {لو اغتسلتم}. «کاش غسل میکردید». [صحیح بخاری] با این حساب او به این نظر است که حدیث در مورد کارگرانی است که از راه کار به نماز میآمدند، در حالیکه بوی بدن و لباس شان دگرگون شده بود، به ایشان گفته شده: کاش غسل کنند تا مبادا باعث آزار و اذیت دیگران شوند.
ادامه دارد…
خیلی موضوع دلچسپ جزاکم الله خیر
درمورد احادیث که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم با خانم هایشان داشت یعنی رویه ورفتار شان با همسران شان .