جایگاه کتاب خانه ها در تمدن اسلامی (بخش دوم)
بخش اول
منبع: سایت الجزیره
نویسنده: محمد الصیاد
کتابخانه به عنوان وسیله ی تقرب به در بار
وزراء و ارکان دولت نیز از سلاطین متأثر شده و مانند آن ها در تلاش ترسیم چهرۀ درخشانی از خود در اذهان مردم شدند، به خصوص علماء در این امر از همه پیشی گرفتند. مثلا وزير بزرگ آل بویه فضل بن العميد(ت ۳۶۰ هـ)کتاب خانۀ بزرگی ترتیب داده و ادارۀ آن را به فيلسوف مسكويه(ت ۴۲۱ هـ)سپرده بود. این فیلسوف در کتاب«تجارب الأمم»در مورد بزرگی و وسعت این کتاب خانه و تعرضی که به آن صورت گرفت می گوید: «جنود خراسانی به چور و چپاول خانه، اصطبل و خزانه هایش مشغول شدند.{آن قسمت از}خزائن کتاب هایش که به من تعلق داشت، در بین تمام خزانه های او سالم ماند و مورد تعرض قرار نگرفت … قلب و فکر او(فضل بن العمید)نگران به کتاب هایش بود، زیرا هیچ چیز گران تر از آن در نظرش نبود. در این خزانه کتاب های زیادی از هر علم و انواع حکمت و ادب جمع آوری کرده بود که بالای صد شتر و یا بیشتر از آن حمل می شد.»
مطابق همین رسم و عادت وزیر دیگر آل بویه الصاحب ابن عباد(ت ۳۸۵ هـ)مكتبة بزرگ دیگری تأسیس کرده بود. الحموي در کتاب«معجم الأدباء»از خودش روایت می کند که در توصیف این کتاب می گفت: «خزانه هایم شامل دوصد و شش هزار جلد کتاب می شود.»و حموی می افزاید که نوح ملک سامانی مکتوبی مخفیانه به الصاحب(ابن عباد)فرستاده و او را به خدمت خود خواست؛ اما او معذرت خواسته و گفت: «چگونه می توانم از قومی جدا شوم که قدرم را بلند ساخته اند و در بین مردم نامم را شایع کرده اند. چگونه می توانم اموالم را با این کثرت انتقال دهم و نزدم کتاب های علمی است که بر بیشتر از چهل شتر حمل می شود.»
شاید همین کتاب باشد که حموی در سلسلۀ سخنانی که از مخطوطاتی در شهر ری سخن می گوید، از آن یاد آور شده است«در کتاب خانۀ این شهر کتاب هایی است که الصاحب بن عباد آنرا وقف کرده بود.»
در اندلس نیز مردم در ساختن کتاب خانه های شخصی مبالغه نموده و در تمیز و لطافت محتویات و مخطوطات آن پرداخته بودند.
المقری(که قبلاً معرفی گردید)پایتخت قرطبه را توصیف نموده و می گوید: «قرطبه در سرزمین اندلس دارای بیشترین کتاب بوده و اهل آن بیشتر از هر مردم دیگر، به خزانه های کتاب(کتاب خانه ها)اهتمام و توجه دارند. تا آنجایی که نزد آنها یکی از ویژگی ها(وجاهت اجتماعی)در رسیدن به مناصب و ریاست می باشد. حتی بعضی روؤسای شان با وجود این که از معرفت و علم بهرۀ ندارد، بازهم از موجودیت خزانۀ کتب در خانه اش به افتخار یاد می کند و فقط به این سبب انتخاب می شود که می گویند: «نزد فلان شخص خزانۀ کتب وجود دارد، فلان کتاب که نزد هیچ کسی نیست، در کتاب خانۀ او موجود است، کتاب که به خط فلان شخص نوشته شده، تنها او توانسته است که آن را بدست آورد.»
إمام ابن كثير(ت ۷۷۴ هـ)در کتاب«البداية والنهاية»از فاضل البيساني منشی السلطان صلاح الدين(ت ۵۸۹ هـ)به عنوان نمونۀ یاد می کند که دارای کتاب خانۀ بزرگ بود. او می نویسد: «او در حدود یکصد هزار کتاب را جمع آوری کرده بود، و این خصوصیتی بود که باعث فرحت هیچ یک از وزراء، علماء و ملوک و کاتبان در عهد سلطان نمی شد. قلقشندی می گوید: «زمانی که صلاح الدین توانست که حکومت فاطمی ها را خاتمه بخشد، کتا خانۀ آنها در معرض فروش قرار گرفت، همان وقت قاضی فاضل اکثر کتاب های این خزانه را خریداری نموده و به مدرسۀ الفاضلیه واقع دروازۀ ملوخیا در قاهره وقف کرد. یک تعدادی از این کتب باقی ماند تا آن که به دست مردم افتاد و جز اندکی در این کتاب خانه باقی نماند.»
همچنان أديب بهاء الدين زهير الأزدي(ت ۶۵۶ هـ)که كاتب سلطان مصر الصالح أيوب(ت ۶۴۷ هـ) بود، به زیارت خانۀ أديب علي بن سعيد المغربي(ت ۶۸۵ هـ)رفت. صفدي(ت ۷۶۴ هـ)در کتاب«الوافي بالوفيات»سخنان او را در توصیف کتاب خانۀ اش چنین نقل می کند: «مطابق وعدۀ که کرده بود نزد او رسیدم و او را در کتاب خانه اش یافتم. این اولین کتاب خانۀ شاهانه بود که به آن داخل شدم و دیدم که حدود بیشتر از پنج هزار کتاب در آن قرار داشت.»
کتاب خانه های علمی:
جمع آوری کتاب از سوی فقهاء و علماء به تأسی از اقداماتی بود که صحابۀ کرام و تابعین در این راستا انجام داده بودند. چنانچه هر صحابی صحائف و کتب خاص خود را داشت و تعدادی هم بعض احادیث پیامبر صلی الله علیه و سلم را نوشته بود. ابن سعد(ت ۲۳۰ هـ)در کتاب«الطبقات الكبرى»حسرت و افسوس عروه بن الزبير را در رابطه به کتاب هایی نقل می کند که در معركة الحَرَّة سال ۶۳ هـ سوخته بود. او می گفت: «اگر آن کتاب ها نزدم می بود، برایم محبوب تر از آن بود که مال و اهلم دو چندان شود.»
در واقعۀ حره تعداد زیادی از صحابه و تابعین حضور داشتند و معلوم می شود که صحابۀ کرام با کتاب ها آشنایی داشته و آن را جمع آوری می کردند تا مبادا علم ضایع گردد.
ابن عبد البر در کتاب«جامع بيان العلم وفضله»سخنان إمام يونس بن يزيد الأيلي(ت ۱۶۰ هـ) را به این شرح نقل می کند: «به امام زهری گفتم: کتاب هایت را برایم بیرون آور. او مجموعۀ از کتاب ها را بیرون آورد که شعر ها در آن نوشته بود.» از این روایت معلوم می شود که کتاب های آنها تنها کتاب های دینی نبود.
ابن النديم می نویسد که الواقديّ رحمه الله(ت ۲۰۷ هـ)بعد از وفاتش مکتبۀ بزرگی از خود به میراث گذاشت که در آن ششصد قمطر(صندوقی که کتاب ها را در آن میگذاشتند)کتاب بود و هر قمطر آن را دو نفر می برداشت. او دو غلام کاتب داشت که شب و روز برایش می نوشتند و قبل از آن بعضی کتاب هایش به دو هزار دینار به فروش رسیده بود.»
توجه و اهتمام علماء در تشکیل و ساختن کتاب خانه های شخصی بیشتر گردیده و هر چه در دست داشتند در این راه به مصرف رساندند تا آنجا که حجم بعضی از این کتاب خانه ها مانند کتاب خانه های وزراء، امراء و حتی پادشاهان رسید. و در مورد دانشمندی که در کتاب خانه اش پنج هزار کتاب می بود می گفتند: او صاحب«خزانۀ شاهی»است. و ابن زبارة الصنعاني(ت ۱۳۸۱ هـ)در کتاب«الملحق التابع»می گوید: «از این جمله فقيه أحمد ابن الذويد الصعدي اليمني(ت ۱۰۲۰هـ)بود که«نزد او کتاب ها به اندازۀ خزانه های شاهی جمع شده بود.»
کتاب خانه ها انواع مختلف داشت، بعض آن خصوصی بود و تعداد دیگر آن در خدمت عموم قرار داشت، تعداد دیگر آن وقفی بود که اکثراً در زوایا مساجد و مدارس قرار داشت. کتاب خانه های شاهانه و مخصوص علماء نمونه های از کتاب خانه های خاص بود که قبلاً به توضیح آن پرداختیم. علاوه بر کتاب خانه هایی که در قصور امراء و سلاطین قرار داشت، کتاب خانه های عمومی نیز وجود داشت که ابواب آن در برابر جمهور همیشه باز بود.
از آن جمله مکتبۀ عبد الحكم بن عمرو بن عبد الله بن صفوان الجمحي بود که در نهايت قرن أول هجري در مكة المكرمة«نزدیک الحرم»تأسیس کرده بود. این کتاب خانه شبیه کلپ های فرهنگی امروزی بوده و در بخش های مختلف فعالیت داشت. از جملۀ کسانی که همیشه در این مرکز رفت و آمد داشت، شاعر معروف الأحوص الأنصاري(ت ۱۰۵هـ)بود. مؤرخ قریشي زبير بن بكار در كتابش«جمهرة نسب قريش وأخبارها»می نویسد: «جمحی که قبلاً ذکر کردیم، کتاب خانۀ ترتیب داده و در آن شطرنج، نرد، قرقات(نوعی بازی اطفال است)و کتاب هایی از هر نوع علم را گذاشت. در دیوار این کتاب خانه ریسمان هایی را کشید و هرکسی که وارد آن می شد، لباس های خود را بر آن آویزان می کرد و دفتری را گرفته و مطالعه می کرد و یا یکی از وسایل تفریح را گرفته و با همراهان خود به بازی مشغول می شد.»
کتاب خانه های عمومی اکثراً در کنار مساجد، مدارس علمی، شفاخانه ها و خانقاه های متصوفین قرار می داشت. چنانچه یاقوت الحموی در کتاب«معجم البلدان»از خزانه های کتاب در مساجد مرو واقع در خراسان یاد آور می شود و آن را یکی از اسباب محبت ورزیدن با این شهر ها و نیت اقامت خود در آن ذکر می کند. او می گوید: «اگر مصیبت هجوم تاتار و خرابی این سرزمین نمی بود، هرگز این دیار را ترک نمی کردم، چون اهل این سرزمین انسان های مهمان دوست، مهربان و خوش برخورد است، در این سرزمین کتاب های اصول در نهایت اتقان و نفاست وجود داشت. من در حالی از این سرزمین بیرون شدم که در آن ده خزانه کتاب وقفی وجود داشت که در سراسر دنیا مثل آن را در بهتری و کثرت کتاب ندیده ام.»
یاقوت الحموی به معرفی این کتاب خانه ها پرداخته و در مقدمۀ سخنانش نظام عاریت گرفتن کتاب از این کتاب خانه ها معرفی می کند:
«از جملۀ دو خزانه در جامع بود که یکی آن را به نام عزیزیه یاد می کردند … در این کتاب خانه تقریباً دوازده هزار جلد کتاب بود. دیگر آن را کمالیه می خواندند. دیگر آن خزانۀ شرف الملك المستوفي(ت ۴۹۴ هـ)بود که در مدرسه اش قرار داشت. خزانۀ نظام الملک الحسن بن اسحاق در مدرسه اش، دو خزانه مربوط سمعانی ها، خزانۀ دیگری در مدرسۀ عمیدیه، خزانۀ مجد الملک یکی از وزارء ، خزانۀ خاتونیه در مدرسۀ خاتونیه، خزانۀ الضمریه در خانقاه و … کتاب های این کتاب خانه ها را می توانستیم به آسانی بدست آوریم که گاهگاهی دو صد جلد آن را که قیمت آن به دوصد دینار می رسید، بدون پرداخت تضمین، به خانه می آوردم و از آن در موارد مختلف استفاده نموده و اقتباس می کردم. محبت این سرزمین هر چیزی را فراموشم ساخته و از اهل اولاد به خود مصروفم کرد. بیشترین مسایل این کتاب(معجم البلدان)را از همان کتاب ها اقتباس و جمع آوری کردم.»
ادامه دارد ….