اخیراً محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، در سخنرانی خود خطاب به پارلمان آن کشور اظهار داشته است که صلح خارجی ها در افغانستان مورد قبول آنها نه بوده و ایران سهمی در آن نخواهد ګرفت. این در حالیست که به تاریخ هشتم سپتامبر سال جاری، بعد از ختم گفتگو ها بین هیئت طالبان و امریکايی ها، جواد ظریف در حساب تویتر خود نوشته بود: «شدیداً درباره افغانستان نگران هستم: خارجیهای شکستخورده باید [افغانستان را] ترک کنند و برادرکشی باید متوقف شود؛ خصوصا آنکه خارجیها میتوانند از این وضعیت سوء استفاده کرده و خونریزی تازهای راه اندازند.» وی افزوده بود که برای آوردن صلح پایدار در افغانستان کشورش ایران حاضر است مساعی به خرچ دهد. به تعقیب آن به تاریخ ۱۷ سپتامبر سال روان هئیت چهار نفری طالبان به رهبری عبدالسلام حنفی، معاون دفتر سیاسی طالبان در قطر، به تهران سفر کرد و ملاقات هایی با مقامات بلند پایهء دستګاه دیپلماسی ایران داشت. درین تحلیل، روی ارزیابی موقف ایران از صلح افغانستان؛ در روشنی روابط پرتنش آن با طالبان و امریکا صحبت شده است.
روابط متشنج ایران با امریکا و طالبان
تاریخ روابط متشنج ایران با امریکا بر میگردد به سال های 1979 – 1981 ، زمانی که گروهی از جوانان به سفارت امریکا هجوم بردند و تعدادی از امریکایان را گروگان گرفتند. این عمل باعث قطع مطلق روابط دیپلماتیک ایران با امریکا گردید. در سال های بعد از ۱۱ سپتامبر، برنامه اتومی ایران نکته بحث و اختلاف با امریکا و متحدین آن بود، که تا امروز دوام دارد. با وجود تشنج در روابط بین ایران و امریکا فرصت هایی به وجود آمده اند، هر چند نادر و کم، که باعث همکاری بین امریکا و ایران شود. یکی ازین فرصت ها حمله ای امریکا بر افغانستان بود.
روابط ایران با طالبان هم از همان آغاز تأسیس امارت اسلامی در افغانستان چندان خوش آیند نه بود. ایران به طالبان به عنوان گروه تندرو سنی می نگریست که با ایران شیعه سر سازگاری نخواهد داشت. ولی سردی روابط زمانی به اوج تشنج رسید که ۹ تن دیپلمات ایرانی توسط طالبان در ولایت بلخ به قتل رسیدند. بعد ازین حادثه، ایران در کمک های خود به مقاومت شمال علیه طالبان شک و تردیدی به خود راه نداد.
به علت روابط خراب با طالبان، حملات ۱۱ سپتامبر امریکا به افغانستان و سقوط رژیم طالبان مورد تأیید دولت ایران قرار گرفت. ایران در پهلوی اینکه از برچیده شدن بساط رژیم طالبان خوش بود خواست از طریق همکاری استخباراتی، در مورد طالبان، فضای اعتماد با امریکا را ایجاد و میدان های جدید همکاری میان دو کشور را باز نماید.
تغیر دیدگاه یا جبر روزگار
سعی و تلاش ایران برای ایجاد چینل های همکاری با امریکا نتیجهء چندانی نداد. خصوصاً زمانی که بحث برنامه اتومی ایران جنجالی شد و ایران با تحریم های سخت اقتصادی روبرو شد. این امر باعث گردید تا ایران هم، با توصل به راهکارهای نظامی و استخباراتی، به فکر نفوذ بیشتر در کشور های منطقه گردد و متفقین جدید پیدا نماید. ایجاد گروه داعش در عراق و سوریه باعث گردید تا ایران در جستجوی متفقین جدید گام های سریعتری بردارد. داعش، شاخه خراسان، که در افغانستان فعالیت دارد را به زودی ایجاد کرد. این گروه عموماً متشکل از جوانان که خود را منسوب به جریان سلفی می دانند است و این طیف از جوانان می توانند برای ایران شیعه خطر ستراتیژیک در سرحدات شرقی این کشور ایجاد نمایند. تشویش ایران اینست که اگر جنگ به همین گونه ادامه داشته باشد به زودی داعش به گروه قویتری در خاک افغانستان تبدیل خواهد شد. به این شکل، طالبان، که از همان آغاز تأسیس داعش، با فعالیت آن ها در افغانستان مخالف بودند نامزد خوبی برای دوستی ایرانیها گردیدند.
طبق راپور های منتشره، ایران در طول سال های بعد از ۲۰۱۴ با طالبان همکاری نظامی و استخباراتی داشته است. اما ایران روابط خود با طالبان را تا قبل از آغاز مذاکرات صلح پنهان نګه می داشت. ولی بعد از آغاز مذاکرات طالبان و ایران هر دو از داشتن روابط دیپلماتیک با یکدیگر پرده برداشتند. طالبان که می خواستند در میز مذاکره با امریکایی ها امتیازات بیشتری به دست بیاورند علنی کردن روابط با ایران را به معنای قرار گرفتن در موقعیت بهتری می دانستند. به همین شکل، ایران که روابط متشنج با امریکا دارد از راه علنی کردن روابط با طالبان و پذیرفتن هیئت های این ګروه به داخل قلمرو این کشور، خواست به امریکا بفهماند که بالای این ګروه نفوذ دارد و می تواند از آن علیه منافع امریکا استفاده نماید. به این ترتیب، روابط ایران با طالبان از زیر سایهءگذشته ای متشنج بیرون آمده و بر اساس واقعیت ها و اجبار های جدید، استوار گردید.
نگرانی از آینده
انتخاب طالبان به عنوان خطر کوچک در مقابل خطر بزرگی مثل داعش یگانه دلیل تغیر دیدگاه ایران در باره طالبان نیست. هر دو؛ ایران و طالبان، در مورد اینکه امریکایی ها از افغانستان بیرون شوند و حکومتی جدیدی در کابل روی کار آید، توافق نظر دارند. ولی چگونه یک حکومت؟ این موضوعی است که ایران در مورد آن نگران است. تشویش ایران از طرز تفکر مذهبی طالبان هنوز هم پا بر جا است. ایران در مراسلات سری که با امریکا داشته است واضح ساخته که بعد از گفتگو با طالبان به این نتیجه رسیده است که طالبان به جز روی کار آمدن کامل امارت اسلامی به چیزی کمتری راضی نمی شوند. همچنان، محمد جواد ظریف در سخنرانی خود در هند گفته است که آینده مسالمت آمیز در افغانستان بدون مشارکت طالبان در نظام ممکن نیست ولی نباید طالبان حاکم مطلق باشند و همه چیز را در اختیار بگیرند. خلاصه اینکه ایران خواهان سهم طالبان در دولت آینده می باشد، ولی به هیچ صورت نمی خواهد این کار، به قیمت تمرکز تمامی اختیارات در دست طالبان تمام شود. به همین منظور تأکید بیشتر ایران بر گفتگوهای صلح میان همه جوانب افغان، به محوریت حکومت افغانستان است.
روابط با طالبان و تأثیر آن روی پروسه صلح
هر چند معلوم نیست ایران در باره اظهاراتش مبنی بر تأکید طالبان به بازګشت کامل امارت اسلامی صادق باشد ولی اینکه ایران روابط خود با طالبان را، برای ایجاد چینل دیگر گفتگو با امریکا و هشدار به داعش و حامیان آنها به کار گیرد، واضح است. ایران با نمایش روابط خود با طالبان می خواهد از یک طرف گوشزد نماید که در برابر داعش در افغانستان می تواند از طالبان که مخالفین سرسخت داعش هستند حمایت نماید و از طرف دیګر می خواهد به امریکا بفهماند که روابط خوبی با این گروه دارد و می تواند آنها را به میز مذاکره کشانده و از تأکید بر خواست های غیر قابل پذیرش برای امریکا (حاکمیت دوباره امارت اسلامی) بر حذر دارد.
اینکه نفوذ ایران بر طالبان در چه حدودی است چندان واضح نیست. امریکا نمی پذیرد که در به مذاکره کشاندن طالبان به میز مذاکره ایران بتواند رولی اداء نماید و یا اهدافی مشترکی درین باره با امریکا داشته باشد. به همین خاطر تا هنوز زلمی خلیلزاد، در میان کشور های منطقه، به سهم ایران در گفتگوی صلح اصلاً اشاره ای نه کرده است.
اگر قرار باشد که ایران از پروسه صلح به همین گونه بیرون بماند عاقبت این پروسه چه خواهد شد؟ پاسخ درست این پرسش زمانی ممکن است که حدود روابط ایران و طالبان و نحوه نفوذ ایران بر رهبری این گروه معلوم باشد. آنچه مبرهن است اینکه ایران می خواهد در صلح افغانستان سهیم باشد، چنانچه از جنگ آن بی بهره نبوده است.
نتیجه
ایران از یک افغانستان که میدان رشد تحرکات داعش باشد در هراس است. پس مجبور است در بین دو خطر یکی از آنها را که قابل کنترول باشد به عنوان دوست و نزدیک انتخاب نماید. طالبان با در نظر داشت دشمنی با امریکا، دشمنی با داعش و روابط ناخوشایند این ګروه با عربستان سعودی می تواند این رول را بازی نماید. ولی ایران به هیچ صورت نمی خواهد طالبان برندهء میدان باشند، موقفی که بدون شک برای طالبان هم معلوم است. به همین خاطر دستگاه دیپلماسی ایران همواره بر مشارکت همه جوانب در پروسه صلح تأکید می ورزند. گفتگوهای تنهایی طالبان با امریکا برای ایران به خاطر قابل پذیرش و تحمل نیست که ممکن است نتیجهء آن چیزی بیرون شود که قابل هضم برای ایران نباشد.
اگر مذاکرات صلح امریکا با طالبان در همسویی با اهداف ایران به پیش نرود، ایران علناً در سدد سپوتاژ این روند خواهد شد. ولی اینکه تلاش برای سپوتاژ روند صلح تا چه حدی مؤثر خواهد بود، به عوامل متعدد از جمله؛ نحوهء نفوذ ایران بر طالبان و میزان همکاری با آنها بستگی دارد. هر چند ادعاهای حمایت گسترده ای ایران از طالبان وجود دارد، ولی با توجه به ترکیب داخلی طالبان و سابقهء دشمنانه میان دو طرف، مشکل است بر این ادعاها اعتماد زیاد نمود.