مقدمه
د اوونۍ تحلیل په دې برخه کې په افغانستان کې کارګر او کارګرۍ وضعیت ته ځانګړې شوې ده؛ په داسې حال کې چې د مې لومړۍ نېټه (ثور ۱۱مه) د کارګرانو نړیواله ورځ ده د کار او ټولنیزو چارو وزارت د معلوماتو لهمخې دامهال دوه مېلیونه افغان وګړي بېکاره او نیم کاره دي .ددې وزارت د معلوماتو لهمخې په افغانستان کې دا مهال ۸ نیم مېلیونه پر کاري شرایطو برابره کاري قوه شتون لري. په هېواد کې روانه جګړه، اداري فساد، د امکاناتو او منابعو کموالی د بېکارۍ له اصلي لاملونو څخه بلل کېږي.
دا چې په افغانستان کې د بېکارۍ او بېوزلۍ وضعیت څه ډول دی، په نورو هېوادونو کې د افغانستان اقتصادي کډوال په څه وضعيت کې دي او حکومت ته په دې برخه کې څه کول پهکار دي؟ هغه پوښتنې دي، چې دلته مو ځواب کړې دي.
روز جهانی کارگر و صد ها هزار کارگر افغان در آرزوی کار
اول مَی که مصادف است با یازدهم ثور، روز جهانی کارگر است و از آن، در حالی در سراسر جهان تجلیل می
شود که حدود دو ملیون واجد کار در کشور ما از بیکاری می نالد و بلندترین آرزوی کارگران افغان، داشتن یک شغل آبرومند و دوامدار است.
امسال، روز جهانی کارگر در حالی در میهن عزیز ما تجلیل شد که از مجموع نفوس کشور، 49،66 درصد آنها، به لحاظ سنی، واجد شرایط کار می باشند؛ ولی متأسفانه ازین میان حدود 30،7 درصد، تنها از قشر جوان بیکار می باشند و بر بنیاد گزارش ادارۀ ملی احصائیه و معلومات در رابطه به میزان فقر درکشور، نشان می دهد که متأسفانه 51،7 درصد مردم افغانستان در حالت فقر چند بُعدی به سر می برند و نیز یافته های این اداره در سروییی که به کمک انستیتوتICON در جریان سال 1397هـ ش انجام یافت، نشان می دهد که 54،5 درصد مردم افغانستان زیر خط فقر زندگی می کنند.
درین تحلیل تاریخچه روز جهانی کارگر و وضعیت جاری کار و کارگر در افغانستان مورد بحث قرار گرفته است.
تاریخچۀ روز جهانی کارگر
روز جهانی کارگر یکی از روز های رسمی بین المللی است که تاریخچۀ آن به ۱۳۳ سال پیش از امروز بر می گردد؛ درست هنگامی که کارگران امریکایی به تاریخ اول ماه مَی سال 1886م در شهر شیکاگو جهت دادخواهی به خیابان ها بر آمده و خواستار تقلیل ساعات کاری از ۱۴ ساعت به ۸ ساعت و بهبود شرایط کار برای کارگران شدند؛ امری که به واکنش شدید پولیس آمریکا مواجه شد و عده ای را به کام مرگ فرستاد و جمعی دیگر را روانة زندان ها نمود.
سرانجام همین قربانی کارگران در شهر شیکاگو باعث شد که ۳۳ سال بعد، درسال ۱۹۱۹م، در تشکیل جامعه ی ملل، بر اساس معاهدۀ «ورسای»، تشکلی به نام “سازمان بین المللی کار”، هویت پیدا کند و بعداً نظر به توافقنامة دوجانبه میان سازمان بین المللی کار و سازمان ملل متحد، در سال ۱۹۴۶م در بدنۀ سازمان ملل متحد، ابعاد حقوق بشری کار نیز تضمین شود. البته قبل از آن، در سال ۱۸۸۹م به پیشنهاد نمایندۀ کارگران امریکایی کنگرۀ بین المللی کارگران، در شهر پاریس فرانسه، روز اول مَی به عنوان روز جهانی کارگر برگزیده شد که به تعقیب آن در سراسر جهان همه ساله درین تاریخ از روز کارگر یاد بود به عمل می آید.
و اما در افغانستان؛ جایی که تعداد فابریکه ها محدود و شمار کارگران هم به تناسب کشورهای دیگر، اندک اند، از قدیم الأیام نه اتحادیه های کارگری بزرگی تشکیل یافته و نه هم تجلیل چندانی از روز کارگر، به عمل می آید. هرچند، در سال های حاکمیت خلقی ها، روی همرفته ازین روز تجلیل رسمی به عمل می آمد، اما تأثیر چندانی در بهبود وضعیت کار و کارگر نداشت و بلکه بسا کارگران و دهقانانی که مانند دیگر اقشار جامعه، به زندان انداخته شده ویاهم به اتهام ضد انقلاب، سر به نیست می شدند.
در دوران سلطنت، بارها اعتصابات یا همایش هایی توسط کارگران به خاطر احقاق حق شان، راه اندازی شد که از آن جمله می توان به اعتصاب چهل روزۀ کارگران نساجی گلبهار در سال ۱۳۴۴ هجری خورشیدی اشاره نمود؛ اعتصابی که با زندانی شدن رهبران آن، پایان یافت. همچنان از همایش کارگران در سال ۱۳۵۲هجری خورشیدی به مناسبت اول ماه مَی در چهار راهی هوتل پلازای کابل می توان نام برد که به نام همبستگی کارگران جهان و قیام ستمکشان علیه ستمگران به راه افتیده بود. اما آشکارا ترین مراحل بنیاد های جنبش کارگری در افغانستان را بعد از ثور ۱۳۵۷هـ در دوران حکومت کمونستی میدانند و در این مرحله بود که مفاهیم کار، کارگری و جنبش های کارگران، وارد ادبیات سیاسی و اجتماعی کشور شد و صنف ها و اتحادیه های مختلف کارگران ایجاد گردید.
کار و کارگر در قوانین افغانستان
علی رغم این که تمام حقوق و امتیازات یک کارگر در قانون کار افغانستان در نظر گرفته شده است اما عدم امنیت، ضعف رشد اقتصادی، عدم ثبات سیاسی در کشور و عدم مدیریت سالم مسؤولین در عرصۀ اشتغال زایی، باعث شده که کارگران در افغانستان مجبور شوند؛ تمام مشکلات و قانونشکنی کارفرمایان را بپذیرند و یا به خاطر رهایی از شرّ بیکاری، با تحمل ده ها خطر، روانة کشور های بیرونی گردند.
مادة یازدهم قانون کار تصریح می کند: “کارگران در عرصه های اقتصادی و اجتماعی حق تامین شرایط صحی و ایمینی کار و تولید، آموزش حرفوی، انکشاف مهارت ها، ارتقای سطح دانش مسلکی و حق استفاده از تأمینات اجتماعی را دارند” با این وجود، 44 درصد از قوۀ کار افغانستان که در زراعت مشغول می باشند، درآمد خود را با وسایل ابتدائی چون بیل و کلند ازین سکتور به دست می آورند. و از سوی دیگر بر اساس گفتۀ معین مسلکی ادارة ملی احصائیه و معلومات، حدود 2،7 ملیون کودک مصروف کار های شاقه می باشند. ماده های 59 و 64 قانون کار تاکید میدارند که مزد کارگر با نظر داشت کمیت و کیفیت کار و بست و رتبة کارگر، بدون در نظر داشت هیچ نوع تبعیض در وقت معین آن باید پرداخت شود در حالی که کارگرانی در افغانستان با درجۀ لیسانس وجود دارند که با معاش150 افغانی روزانه در سکتور خصوصی کار می کنند و در عین زمان این معاش ناچیز را به وقت معین آن دریافت نمی کنند. علاوه ازین، شمار زیادی از کار گران دیگر، همه روزه در چوک های مرکزی کابل و ولایات، به امید یافتن کاری، بلا تکلیف در انتظار به سر می برند و گاهی روزها بدون یافتن کاری، با دستان خالی به خانه های شان برمی گردند.
در مادۀ چهاردهم و یکصد و یکم قانون کار افغانستان نیز آمده است که باید بین کارگر و کارفرما، قرارداد مکتوب موجود بوده و به موجب آن، کارگر طبق لایحۀ وظایف در مقابل در یافت مزد و سایر حقوق و امتیازات دورۀ کار برای مدت معین یا غیر معین به کار فرما ارائة خدمات کند و فسخ قراداد در صورت غیابت مسلسل20 روز بدون دلایل موجه ویا نظر به اجزای (3، 4 و 5 ) مادۀ 95، (کسر معاش، تبدیلی و یا فسخ قرار داد کار در حالی که بیش از دو بار در یک سال تکرار شود) می تواند صورت بگیرد. با این حال، در سکتور خصوصی در اکثر موارد بین کارگر و کارفرما، قرارداد خط موجود نیست و اگر هم باشد مواد آن یک طرفه به نفع کارفرما تنظیم می شود. بناءً، کارگر در افغانستان هیچ نوع مصونیت کاری نداشته و هر زمانی که کارفرما بخواهد وی را اخراج نموده و در عوض، کارگری دیگر را طبق دلخواه خود استخدام می کند.
به گفته مسئولان، از سال 1934م تا کنون، افغانستان 19 کنوانسیون بین المللی کار را امضا کرده است؛ با این حال، دو ملیون؛ افراد واجد شرایط کار در افغانستان بیکار می باشند و در حدود 400 هزار نیروی کارجدید بطور سالانه وارد بازار کار می شوند. به همین خاطر، لازم است تا وزارت کار و اموراجتماعی، در همکاری با سائر ارگان های ذی ربط، به فکر چارهء اساسی شوند.
پیشنهادات
ـ بی تردید، مهمترین مشکل مربوط به عرصة کار و کارگری، نرخ بالای بیکاری و نبود فرصت های کاری برای نسل جوان است؛ بناءً حکومت باید در عرصۀ اشتغال زایی پروژه های زیر بنایی را؛ چون: ساخت بند ها، میکانیزه و عصری کردن زراعت، حمایت از سکتور خصوصی و زمینه سازی برای استخراج معادن وغیره راه اندازی نموده، فرصت های کاری را برای شهروندان ایجاد کند.
ـ حکومت افغانستان باید پلان منظم اعزام کارگران، به کشور های دوست را روی دست بگیرد، تا ازیک طرف به وسیلة پولی که این کارگران به کشور می فرستند، اقتصاد کشور تقویت گردد و از طرف دیگر، گراف بیکاری در کشور، تاحدی کاهش یابد.
ـ از سوی دیگر نیاز است جهت بهبود شرایط کار برای کارگران در سکتور خصوصی، از طرف دولت توجه صورت گیرد، تا کارفرمایان از مجبوریت های کارگران سوء استفاده ننموده حقوق ایشان را نقض نکنند.
ـ باید برنامه های کارآموزی از طرف دولت برای تخصصی سازی کارگران، زمینه سازی شود تا سطح مهارت کارگران بلند رفته و زمینة ابتکارات و ابداعات در عرصۀ کاری فراهم شود.
ـ در حال حاضر، کار و کارگر، فضای بسیار کمی از برنامه های رسانه های کشور – به خصوص تلویزیون ها- را به خود اختصاص داده است. لازم است تا رسانه های کشور، درکنار دیگر مسائل اجتماعی، به قضایای مربوط به زندگیِ کارگری نیزتوجه جدی نموده زمینة بهبود وضعیت کارگر و ارتقای حقوق وی را از شعار به عمل و از قانون به تطبیق مهیاء سازند.