هفتۀ گذشته، گزارشهای ضد و نقیض مبنی بر طرح مسدود شدن دفتر سیاسی طالبان در قطر به نشر رسید. روزنامۀ گاردین چاپ بریتانیا، پس از ملاقات رئیس جمهور غنی با دونالد ترامپ در نیویارک، در گزارشی نگاشته است که ترامپ در این ملاقات بر بسته شدن دفتر طالبان در قطر پافشاری کرده است. رئیس جمهور غنی اما در یک نشست خبری مشترک با وزیر دفاع امریکا و سرمنشی ناتو در کابل، این خبرها را “شایعه” خواند و گفت که چنین چیزی در دیدار وی با رئیسجمهور ترامپ مطرح نشده است. گرچند شایعه خواندن این خبرها به معنای مخالفت رئیس جمهور غنی با مسدود شدن دفتر قطر نیست، چون وی حدود هفت ماه پیش در دیدار با وزیر خارجۀ قطر در حاشیۀ نشست امنیتی مونیخ گفته بود که اگر طالبان به پروسۀ صلح نپیوندند، این دفتر باید بسته شود.
هرچند در این مورد تاکنون گامهای عملی برداشته نشده، ولی مخالفتهایی نیز در سطوح مختلف با این طرح وجود دارد. شورای عالی صلح میگوید که درهای صلح نباید بسته شوند. انجنیر گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامى افغانستان نیز با مسدود نمودن دفتر سیاسى طالبان در قطر مخالفت کرده و ضمن تاکید بر مذاکرات با طالبان، بستن این دفتر را کار بیفایده توصیف کرده است. دفتر سیاسی طالبان نیز با نشر اعلامیهای، امریکاییها و حکومت افغانستان را متهم به جلوگیری پروسۀ صلح کرده و هشدار داده که اگر دفتر این گروه در قطر بسته شود، مسؤولیت پیامدهای آن بر عهدۀ دولت افغانستان و نیروهای بینالمللی خواهد بود. طالبان همواره دفتر قطر را به عنوان یگانه آدرس گفتگوهای صلح عنوان کرده است، آدرسی که حکومت افغانستان آنرا به رسمیت نشناخته است.
در این تحلیل بر پیشینۀ ایجاد دفتر طالبان در قطر، نقش این دفتر در گفتگوهای صلح و نیز پیامدهای بسته شدن این دفتر بر پروسۀ صلح و جنگ جاری در افغانستان، پرداخته شده است.
پیشینۀ دفتر طالبان در قطر
در نهم ماه سرطان سال ۱۳۸۸ هـ ش یک سرباز امریکایی به نام “باو برگدال” در ولایت پکتیکا به دست طالبان افتید و از سوی دیگر، همین سال و سالهای بعد از آن خونینترین سالها برای سربازان امریکایی بود، لذا امریکاییها به ضرورت گفتگوها با طالبان پی بردند و در استراتیژی جنگی خود گفتگو با مخالفین مسلح را نیز اضافه نمودند.
ایمیل فیضی سخنگوی حامد کرزی رئیس جمهور پیشین در مقالهای در سال ۱۳۹۲ گفته بود که امریکا و طالبان در سال ۱۳۹۰هـ ش به توافق ایجاد دفتر طالبان در قطر دست یافته بودند، ولی امریکاییها اندکی قبل از کنفرانس دوم بُن، حکومت افغانستان را از این توافق آگاه ساختند. به قول یک منبع طالبان، این زمانی بود که طیب آغا رئیس پیشین دفتر قطر، پیش از برگزاری کنفرانس دوم بُن در آلمان به سر میرد، ولی به دلیل مخالفت حامد کرزی در کنفرانس بُن اشتراک نکرد.
طالبان در ۱۳ ماه جدی سال ۱۳۹۰هـ ش اعلامیهای در رابطه به مذاکرات صلح با ایالات متحده، به نشر رساندند و در مورد دفتر سیاسی این گروه در قطر تصریح کردند که آنها با دولت قطر و سایر جهتهای ذیربط به یک توافق ابتدایی دست یافتهاند، اما تاریخ دقیق افتتاح این دفتر را اعلام نکردند. پس از آن، حکومت افغانستان با دفتر طالبان در قطر مخالفت کرد و به همین دلیل افتتاح این دفتر در دوحۀ قطر، به تعویق افتاد.
از یکسو در آن زمان روابط حکومت افغانستان با امریکا در وضعیت خوبی قرار نداشت و از سوی دیگر موقف طالبان مبنی بر اینکه با حکومت افغانستان مذاکره نخواهند کرد، تردیدهای حکومت افغانستان را تشدید کرد. به همین دلیل زلمی رسول وزیر خارجۀ افغانستان در ماه جدی سال ۱۳۹۱، در یک نشست استماعیۀ ولسی جرگه گفت: «تا زمانیکه طالبان آمادگی شان به گفتگو با حکومت افغانستان را اعلام نکنند، حکومت افغانستان با گشایش دفتر آنان در قطر موافقت نخواهد کرد.»
در همین ماه رئیس جمهور کرزی سفری به امریکا داشت که به گفتۀ سخنگوی او «مقامهای امریکایی موضوع ایجاد دفتر طالبان در قطر را در آجندای مذاکرات دوجانبه شامل ساخت». پس از آن حکومت افغانستان توافق مشروط خود با گشایش این دفتر را اعلام کرد و به تاریخ ۲۸ جوزای ۱۳۹۲ رسما افتتاح گردید.
هرچند گفتگوها در مورد ایجاد دفتر قطر از سال ۱۳۸۹ به اینسو آغاز شده بود، ولی این دفتر رسما در سال ۱۳۹۲ گشایش یافت. ولی در همان اوایل به دلیل برافراشتن پرچم طالبان و لوحۀ «امارت اسلامی» بر فراز ساختمان آن، با مخالفت شدید حکومت افغانستان روبهرو شد و به تاریخ ۱۸ سرطان ۱۳۹۲ رسما دوباره بسته شد، اما این دفتر به شکل غیررسمی تا امروز باز است و نه تنها فعالیتهایاش را تا امروز ادامه دادهاند، بلکه طالبان آنرا یگانه آدرس خویش برای گفتگوهای صلح عنوان میکنند.
نقش دفتر قطر در گفتگوهای صلح
تلاشهای صلح در زمینۀ گفتگوهای مستقیم میان حکومت و طالبان تا امروز توفیقی نداشته است که به دلائل مختلف برمیگردد و این چیزی است که بر نقش و موجودیت دفتر طالبان در قطر نیز سایه افکنده است.
هرچند طالبان چندین بار اعلام کرده که دفتر آنان در قطر از صلاحیت تمامی گفتگوهای سیاسی به نمایندهگی از این گروه برخوردار است، ولی حکومت افغانستان این دفتر را به عنوان آدرس طالبان به رسمیت نشناخته و تلاشی برای گفتگوهای مستقیم با طالبان از طریق این دفتر نیز صورت نگرفته است.
طالبان توانستند از طریق این دفتر با کشورهای مختلف روابط برقرار کنند، در کنفرانسهای بینالمللی اشتراک کنند و موقف شان را در رابطه به صلح افغانستان ابراز نمایند. در کنار این، طالبان از طریق دفتر قطر با نخبهها و سیاسیون افغان ملاقاتها و دیدارهایی انجام دادهاند و در رابطه به قضیۀ افغانستان با آنها تبادل نظر کردهاند.
اهمیت این دفتر زمانی بیشتر شد که تبادلۀ یک نظامی امریکایی با پنج زندانی مهم طالبان از طریق همین دفتر صورت پذیرفت. در کنار این، نظامیان سایر کشورها مانند تاجکستان و روسیه نیز از طریق همین دفتر از بند طالبان رها شدند.
در کل، هرچند فعالیتهای غیررسمی چندسالۀ این دفتر به آغاز گفتگوهای مستقیم با حکومت افغانستان نیانجامید، ولی موجودیت این دفتر زمینهساز گفتگوهای غیررسمی و پشتپرده میان نمایندهگان طالبان و حکومت افغانستان گردیده است.
مخالفت ترامپ با دفتر قطر
با آنکه رئیس جمهور امریکا تاکنون رسما با موجودیت دفتر طالبان در قطر مخالفت نکرده، ولی گزارش روزنامۀ گاردین دال بر مخالفت ترامپ با دفتر سیاسی طالبان در دوحه است.
این روزنامه مینگارد که دونالد ترامپ در دیدار با تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر نیز در مورد بسته شدن دفتر طالبان صحبت کرده است. در تازهترین مورد وزیر دفاع امریکا گفته است که امریکا به زودی دراین باره تصمیم خواهد گرفت.
اینکه چرا ترامپ مخالف دفتر طالبان در قطر است؟ عوامل آنرا میتوان چنین برشمرد:
- بربنیاد استراتیژی جدید امریکا برای افغانستان و جنوب آسیا، مبارزۀ سرکوبگرانه نظامی با طالبان در اولویت قرار دارد. به همین دلیل، تعطیل یا حد اقل تاخیر در گفتگوهای صلح با این گروه پیشبینی میشود. امریکا و حکومت افغانستان در تلاش فشارهای بیشتر نظامی و سیاسی بالای طالبان اند و مخالفت با دفتر طالبان در قطر نیز یکی از گزینههای فشار سیاسی بالای طالبان به شمار میرود.
- وضع محدودیتها علیه قطر که به درخواست عربستان سعودی و امارات متحده عربی -دو شریک مهم منطقوی امریکا- برای منزوی کردن قطر صورت میگیرد. عربستان سعودی فعالیت این دفتر را نماد اعتبار دیپلوماتیک قطر میداند. سفیر عربستان سعودی در کابل چندی پیش صریحا مخالفت کشورش با این دفتر را ابراز کرد و گروه طالبان را برای نخستین بار یک گروه “ترورستی” خطاب کرد. بنابراین، دلیل دیگر مخالفت با دفتر سیاسی طالبان لبیک گفتن به درخواست عربستان سعودی و امارات متحده در این مورد است. نزدیکی قطر به ایران نیز ممکن انگیزۀ ترامپ به این کار را بیشتر کرده است.
- ترامپ میخواهد نشان دهد که گشایش دفتر سیاسی طالبان در قطر یک ابتکار ناکام بارک اوباما رئیس جمهور پیشین امریکا بود و این دفتر در رابطه به مذاکرات صلح با طالبان نقشی ایفا نکرده است.
پیامدهای بستن دفتر سیاسی طالبان
حکومت افغانستان تاکنون درخواست قاطعی برای بستن دفتر قطر رسما اعلام نکرده است و برخی دیپلوماتهای امریکایی نیز با مسدود نمودن این دفتر مخالف اند، اما تصمیم نهایی مسدود شدن این دفتر به دست دولت قطر خواهد بود. در حالیکه مقامهای دولت قطر اعلام کردند که در صورت درخواست حکومت افغانستان و امریکا، دفتر طالبان در این کشور را خواهند بست. پرسش اینجاست که اگر این دفتر بسته شود، روی پروسۀ صلح افغانستان چه تاثیراتی خواهد داشت؟ در این مورد چند نکتۀ ذیل قابل تامل است:
نخست: بسته شدن تنها دفتر نمایندهگی سیاسی طالبان در دوحه، میتواند با واکنش تند این گروه مواجه شود و تلاشهای دولت پیشین و کنونی برای رهیافت به یک راهکار صلحآمیز با طالبان را با شکست مواجه سازد. از سوی دیگر، طالبان اکنون با کشورهای منطقه و جهان روابط دارند که حکومت افغانستان نیز آنرا تایید میکند، بناء اگر دفتر قطر بسته شود، آنها راههای بدیلی را در پیش خواهند گرفت. بستن این دفتر به دلیل اینکه امریکا و حکومت افغانستان گزینۀ نظامی را در پیش میگیرند، مشوق جنگ طالبان نیز خواهد شد.
دوم: این دفتر با انگیزۀ خارج شدن طالبان از کنترول پاکستان ایجاد شده است و این کشور از همان ابتداء با ایجاد دفتر قطر مخالف بود. اگر دفتر طالبان در قطر بسته شود، این گروه استقلالیت نسبی شان را از دست خواهند داد. در حالیکه حکومت افغانستان و امریکا میخواهند در برابر مداخلات پاکستان مقابله کنند.
سوم: حکومت افغانستان این دفتر را به گونهای رسمیت بخشیدن و مشروعیت دادن به گروه طالبان تلقی میکند، ولی حقیقت این است که جستجوی راهحلها برای جلوگیری از جنگ خونین جاری در کشور مهمتر از این نگرانیهاست. طالبان عملا بر حدود ۴۰ درصد خاک افغانستان تسلط دارند و اکنون یک واقعیت نظامی-سیاسی انکار نشدنی در قضیۀ افغانستان اند. این اقدام، آخرین امید برای دست یافتن به یک راهکار صلحجویانه با طالبان را از میان میبردارد و راهی جز مبارزۀ نظامی با طالبان، باقی نمیماند.
چهارم: مردم افغانستان و جهتهای درگیر در قضیۀ افغانستان به نیاز مصالحه با مخالفین مسلح حکومت پی بردهاند و یکونیم دهۀ گذشته ثابت ساخته است که راهحل قضیۀ افغانستان قطعا جنگ و توسل به گزینۀ نظامی نیست. در حالیکه دفتر طالبان در قطر تا حدی نشان دهندۀ علاقۀ طالبان به مذاکرات سیاسی است، بناء، اگر صلح اولیت کشور باشد، درهای صلح نباید بسته شود، بلکه راهکارهای موثر برای موفق شدن آن جستجو شود.
پایان