مرکز مطالعات: تحصن چهار روزۀ تحریک منهاج القرآن به رهبری طاهر القادری در اسلام آباد راچگونه بررسی میکنید؟
شفیقی: در قدم نخست، اظهار سپاس و قدردانی میکنم از مرکز مطالعات استراتیژیک و منطقوی که در محور مسائل مهم و سرنوشت ساز به بحث و تحلیل میپردازند و مؤفقیت این مرکز را در راستای روشنگری ، از الله متعال خواهانم.
به باور من گرد همایی که به رهبری طاهر قادری در اسلام آباد برگزار گردید، یک نتیجۀ تشریفاتی داشت و در عموم، نتیجۀ که سبب تغییر عمیقی در سیاست و وضعیت پاکستان به میان آمده باشد، نداشت و شعار طاهر قادری این بود که حکومت پاکستان سرتاپا به فساد غرق است و باید چپه شود. و شوراهای ولایتی و محلی را تحلیل کند و حکومت مؤقت ایجاد شود تا انتخابات را براه بیاندازد. و در نتیجه از خواسته های خود گذشت و در حقیقت، حکومت زمان خود را سپری کرده بود و این که تحلیل شوراها به مدت پانزده روز پیش آمد، من اینرا دستاوردی نمی بینم. اما در حقیقت اهداف پشت پردۀ داشتند که باید به آن میرسیدند. و داکتر طاهر قادری نه یک شخصیت سیاسی بود که حرکت سیاسی را براه انداخته باشد و پیروان مشخصی به دورش جمع شده باشد، بلکه یک ملای بسیار عادی بود از خانوادۀ نواز شریف که فعلاً تابعیت کانادا را باخود دارد و اکنون تحت نقاب مذهب و اسلام، حرکتی را براه انداخت و به نظر من عکس العمل علمای پاکستان و احزاب اسلامی در مورد وی دقیق تر میباشد که آنها نیز طاهر قادری را تائید نکردند.
و تحصن طاهر قادری در بیشتر جلوه دادن بحران، تأثیر اندکی داشت و البته این یک حرکتی بود که به باور من تنظیم شده از مراجع خاصی بوده اما مانند یک حزب منظم روی یک برنامۀ خاص در جهت آوردن تغییر در وضعیت کنونی پاکستان نبوده و توافق وی با حکومت، تحصن را ضعیف نمایان ساخت و واضح شد که میان طاهر القادری و حکومت، یک نوع سازش بوده و به نحوی دیگر جلوه میداد. و همچنان به نظر من کدام دستاورد خاص منفی نیز در قبال نداشته است.
مرکز مطالعات: رابطۀ میان فرمان دستگیری نخست وزیر پاکستان و برپایی تظاهرات طاهرالقادری در اسلام آباد و در ضمن، تأثیر فرمان دستگیری نخست وزیر از سوی دادگاۀ عالی را بر وضعیت سیاسی آن کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
شفیقی: به نظر من بین این دو قضیۀ، رابطۀ وجود ندارد و مقابلۀ قوۀ قضائیه با حکومت است، چون مسئلۀ راجا پرویز اشرف در زمان تصدی مقامش بنابر غبن جنراتورها از قبل روی دست بوده و امکان این میرفت که قوۀ قضائیه هر زمانی با بررسی دوسیۀ وی، او را به دادگاه معرفی نماید. و این یک روند طبیعی و عادی بوده است و با تحصن طاهر القادی رابطۀ ندارد چون قضیۀ راجا پرویز اشرف احتمال پی گیری قضایی را به دنبال داشت و باید در مورد فیصله صورت میگرفت.
مرکز مطالعات: با در نظرداشت این همه تحولات اخیر، به نظر شما وضعیت سیاسی پاکستان به کدام طرف خواهد کشید؟
شفیقی: پاکستان با بحران بزرگی رونما شده است، مسئلۀ بلوچستان که از چندی بدینسو مشکل آفرین شده است و سوء قصد قرار گرفتن اهل تشیع و کشته شدن صدهاتن در حملات در بلوچستان و مسئلۀ که در کانگرس امریکا مطرح شد بنابر خودمختاری بلوچستان از حکومت مرکزی، کشمکش های پاکستان با هند و مسئلۀ طالبان که در پاکستان حملات میکنند و امنیت پاکستان را به خطر انداختند، با در نظرداشت این بحران ها، احتمال این میرود که پاکستان در آینده ها نیز با همچون بحران ها مواجه خواهد شد.
اما مسئلۀ که قابل توجه میباشد اینست که پاکستان غیر ازینکه دارای فوج مقتدر و منظم است، سیستم دموکراسی قوی داشته و هرگاه بداند که فلان حزب نمیتواند وضع را کنترول کند، به بسیار مهارت، تغییراتی را به میان میاورد که به گمان مردم بسیار عادی است اما پشت پرده همان سیستم دموکراسی قوی است که روی کارآمده و این کار را تنظیم نموده است.
و به گمان من، ادارۀ مستحکم پاکستان، وضعیت آیندۀ آنرا تضمین کرده و نمیگذارد که مشکلی در میان بیاید. اما آنچه پاکستان را به خطر انداخته است و رابطۀ عمیقی با بحران دارد، مسئلۀ طالبان است که نه تنها پاکستان را بلکه افغانستان را نیز در مسئلۀ امینت، ضربه زده و بحران را تشدید نموده است.
مرکز مطالعات: به نظر شما آیا احتمال کودتای نظامی در پاکستان وجود دارد؟
شفیقی: به نظر من احتمال کودتای نظامی در پاکستان، ضعیف است. در چند سال اخیر، روحیۀ که در جامعۀ جهانی نظر به ادارۀ استخباراتی پاکستان ISI)) پیدا شده و تقویت گردیده است، که فوج پاکستان در تمام مسائل دخیل هستند و حکومت ملکی دارای اختیاراتی نمیباشد، این مسئله باعث شده که ادارۀ استخباراتی پاکستان تا حدی از تسلط بر قدرت دست بکشند.
مرکز مطالعات: تأثیر آخرین تحولات سیاسی پاکستان را بر وضع کنونی افغانستان چگونه ارزیابی میکنید؟
شفیقی: نباید ازین چشم پوشی کرد که بحران پاکستان بر افغانستان، اثر منفی دارد. من بر خلاف آنعده صاحب نظرانی هستم که موجودیت بحران در پاکستان را به نفع افغانستان تلقی میکنند. و از دیدگاۀ من هرگاه در پاکستان بحران باشد، بحران منطقه را تشدید میکند و روی ثبات افغانستان اثر منفی خواهد داشت. و به هر اندازۀ که حکومت در پاکستان مستحکم باشد، میتواند در مورد سیاست خارجی افغانستان، اقدامات مثبتی را روی دست بگیرد و اختیار عمل بیشتری را داشته باشد. حکومت های که خود با بحرانات مواجه باشند، نمیتوانند که با همسایۀ خود همکاری کنند. و تمام افغانها به این نظر هستند که سرچشمۀ بحران افغانستان در پاکستان بوده و جهان درین دخیل است.
مرکز مطالعات: به باور شما، مرگ کامران فیصل، بازرس ادارۀ حسابرسی ملی پاکستان که تحقیق دربارۀ پروندۀ فساد مالی نخست وزیر را به عهده داشت، که نظر به اطلاعات، مرگ وی مشکوک خوانده شده است، چی تأثیری بر کشمکش فعلی میان قضأ و حکومت پاکستان خواهد گذاشت؟
شفیقی: نظر به بررسی و گزارش مطبوعات، وی خودکشی کرده اما نیز گفته شده که هیچ انگیزۀ خودکشی بروی نبوده و بنابر گفتۀ کاکایش، کامران به قتل رسیده و آثار شکنجه در وی دیده شده است. و این قضیه حالات را پیچیده تر میسازد و آیندۀ پرویز اشرف را نیز با جنجال ها مواجه میسازد.
و در کشورهای که فساد در طبقات سیاسی آن رخنه کرده باشد، انتظار این را نداشته باشیم که واقعیت ها افشأ شود ، و در طول سالها از کشته شدن شخصیت های بسیار زیادی در پاکستان تا هنوز کدام واقعیت های به نشر نرسیده است با وجود اینکه تیم خاصی درین مورد، به تحقیقات پرداخته اند اما در نتیجه، نه مجرم معلوم میشود و نه انگیزه های جرمی.
و در قضیۀ کامران فیصل نیز به نظر من ازینکه پرویز اشرف به یک حزب مقتدر تعلق دارد، واقعیت ها به ثبوت نخواهد رسید اما اذهان عامه درین قضیه بسوی راجا پرویز اشرف خواهد بود و در ضمن یک نوع کشمکش های را بین قضا و حکومت ایجاد خواهد کرد.
مرکز مطالعات: تصمیم مقامات پاکستانی برای آزاد سازی زندانیان طالبان افغان را چگونه بررسی میکنید؟ ( تأثیر آن در اوضاع پاکستان و در جهت تلاش های صلح در افغانستان )
شفیقی: من این تصمیم مقامات پاکستانی را مثبت ارزیابی میکنم و یک اقدام نیک میدانم و امید است پروسۀ صلح و تفاهم به شکل درست و واقعی اش به پیش برود. و بعضی تردید و گمانهای که وجود دارد به نظر من بیجا نیست، چون پاکستان در هر اقدام خود، تلاش کرده تا ازان سود سیاسی ببرد و باوجود آن، این خواست شورای عالی صلح و حکومت افغانستان بوده که آنها آزاد شوند و من نیز رهایی آنها را نسبت به زندانی بودن شان ترجیح میدهم.
پايان