حکومت وحدت ملی پس از یک سال انتظار، بالآخره روز یکشنبه (۲ حوت ۱۳۹۴) رئیس و ساختار جدید شورای عالی صلح را طی مراسم خاص رسماً اعلام نمود. در این مراسم، پیر سید احمد گیلانی یکی از رهبران پیشین جهادی به حیث رئیس شورای عالی صلح و محمد کریم خلیلی، حبیبه سرابی، عطاءالله سلیم، مولوی خبیر، حاجی دین محمد و مولوی خدام به حیث معاونین این شورا اعلام گردیدند.
حکومت افغانستان ساختار جدید شورای عالی صلح را دو روز قبل از برگزاری چهارمین نشست مذاکرات چهارجانبۀ صلح، اعلام نمود. این در حالیست که اعلامیۀ مشترک این نشست چهارجانبه میگوید، گفتگوهای رو در رو میان حکومت افغانستان و طالبان در هفتۀ اول ماه مارچ سال جاری، در پاکستان آغاز خواهد شد.
اینکه نقش شورای عالی صلح از آغاز کارش تا حال، در پروسۀ صلح چگونه بود و ساختار جدید این شورا چه تأثیری بر پروسۀ صلح افغانستان خواهد داشت؟ پرسشهایی اند که در این بخش تحلیل، به پاسخ آنها پرداخته شده است.
نیاز به ایجاد شورای عالی صلح!
پس از تشدید جنگ در سال ۲۰۰۸، زمانیکه جنگ امریکا و ناتو در افغانستان به سال هشتم خود رسید، حکومت افغانستان و جامعۀ جهانی برای نخستین بار احساس نمودند تا با مخالفین مسلح از در صلح پیش آیند. به همین منظور، برای نخستین بار توسط کای آیده نمایندۀ خاص سازمان ملل متحد در افغانستان، گفتگوها با طالبان آغاز گردید.
در سال ۲۰۰۹ یک سرباز امریکایی به نام “باو برگدال” نیز در ولایت پکتیکا به دست طالبان افتید و از سوی دیگر، همین سال و سالهای بعد از آن خونینترین سالها برای سربازان امریکایی بود، لذا امریکاییها نیز به ضرورت گفتگوها با طالبان پی بردند و در استراتیژی جنگی خود گفتگو با مخالفین مسلح را نیز اضافه نمودند.
حکومت افغانستان نیز در ابتداء اقدام به گفتگوها با افراد طالبان کرد. هرچند بیشتر این گفتگوها با افراد جعلی به نام طالبان صورت گرفت، ولی در کنار آن با شماری از افراد اصلی طالبان نیز گفتگوها صورت گرفت. سپس حکومت افغانستان در ماه جون ۲۰۱۰ جرگۀ ملی مشورتی صلح را فراخواند و به درخواست همین جرگه، شورای عالی صلح را ایجاد نمود که به تعقیب آن (برنامۀ پیوستن به پروسۀ صلح و بازگشت به زندهگی مسالمتآمیز) را نیز اعلام نمود.
استاد برهان الدین ربانی به حیث اولین رئیس شورای عالی صلح تعیین گردید. وی در سپتامبر ۲۰۱۱ در کابل کشته شد و پسرش صلاح الدین ربانی به حیث رئیس این شورا تعیین گردید. پس از ایجاد حکومت وحدت ملی، صلاح الدین ربانی در جنوری ۲۰۱۵ به حیث وزیر امور خارجه تعیین گردید و به این ترتیب شورای عالی صلح تا مدت یک سال رئیس نداشت و اکنون پیر سید احمد گیلانی رئیس این شورا تعیین شد.
ارزیابی شورای عالی صلح
اگر بخواهیم شورای عالی صلح را در دو جمله ارزیابی نماییم، گفته میتوانیم که:
- این شورا تعدادی افراد را به نام مخالفین مسلح دولت با پروسۀ صلح یکجا نموده است؛
- و تا حال دستآوردی در راستای گفتگوهای صلح با مخالفین مسلح حکومت نداشته است.
بر اساس آمار برنامۀ انکشافی سازمان ملل متحد (UNDP)، از ۲۰۱۰ الی ربع سوم سال ۲۰۱۵ حدود ۱۰۵۷۸ فرد مسلح به پروسۀ صلح پیوستند که از این جمله ۹۸۸ تن آنها سرگروپان مخالفین مسلح بودند و حدود ۸۱۰۱ میل سلاح سبک و سنگین شان را نیز به حکومت تسلیم دادند.[1]
اصطلاحات افراد مسلح و سرگروپان آنها نیز قابل بحث است. اینکه آیا واقعاً به همین تعداد سرگروپان مخالفین مسلح با پروسۀ صلح پیوسته اند، جای سوال دارد؛ چون شماری از افراد اهل نظر در مناطق مختلفی که این برنامه در آنجا عملی شده، به این نظر اند که با این پروسه نیز برخورد سیاسی صورت گرفته و مسؤولین مربوطه پولها را به حامیان خود توزیع نمودهاند.
شورای عالی صلح تا هنوز نتوانسته است رهبران طالبان را به میز مذاکره حاضر نماید. اینکه چرا شورای عالی صلح قادر به این کار نشده، در موردش بحث خواهیم کرد، ولی یک نکتۀ یقینی این است که نقش این شورا در پروسۀ صلح، با وجود مصرف پولهای فراوان، برابر با صفر است.
تا هنوز در مورد مقدار پولی که صرف هزینههای شورای عالی صلح گردیده هیچ رقمی از جانب شورای عالی صلح و یا حکومت افغانستان به مردم ارائه نگردیده، ولی نظر به ارقام ارگانهای غیردولتی، به صورت تقریبی ۷۸۲ ملیون دالر صرف هزینههای برنامۀ “پیوستن به پروسۀ صلح و بازگشت به زندهگی مسالمتآمیز” شده است.[2] همچنان، بر اساس ارقام ارائه شده توسط برنامۀ انکشافی سازمان ملل متحد، کشورهای کمک کنندۀ افغانستان نیز با پروسۀ صلح حدود ۱۳۱.۷۶۶ ملیون دالر کمک کردهاند.[3]
عوامل عدم موفقیت
عوامل ذیل را میتوان از عوامل عمدۀ ناکام بودن شورای عالی صلح، در آوردن صلح به کشور دانست:
نداشتن راهکار و میکانیزم مشخص برای صلح: شورای عالی صلح از زمان تشکیل آن تا اکنون، راهکار جامع و مشخصی برای حاضر کردن مخالفین مسلح دولت به میز مذاکره را نداشت. عمدهترین راهکار این شورا پیوستن به پروسۀ صلح و بازگشت به زندهگی مسالمتآمیز بود که طالبان آنرا برنامۀ صلح نه بلکه «برنامۀ تسلیم شدن به حکومت افغانستان» میپنداشتند. عدم موجودیت یک راهکار واقعبینانه برای تحکیم صلح، موجب ناکامی تلاشهای این شورا گردید.
عدم صلاحیت و استقلال: علاوه بر اینکه این شورا راهکار مشخص برای صلح نداشت، حکومت افغانستان نیز صلاحیت و استقلال کافی را به آنها نداد، تا آنها بتوانند در پروسۀ صلح مستقلانه عمل نمایند.
وجود چهرههای ضد طالبان در شورای صلح: بیشترین اعضای شورای عالی صلح افرادی بودند که سابقۀ جنگ با طالبان و افکار ضد طالبانی دارند؛ طالبان نیز به آنها به دیدۀ شک مینگرند که این خود یکی از دلایل اصلی ناکامی شورای عالی صلح میباشد.
عدم هماهنگی میان اعضای شورا: به صورت کل کسانی در شورای صلح گرد آمدهاند که افکار متضاد با همدیگر دارند. از یکسو مقامهای پیشین حکومت طالبان مانند عبدالحکیم مجاهد که برای یک مدت سرپرست شورای عالی صلح نیز بود، در ترکیب شورا وجود دارند و از سوی دیگر مخالفین سرسخت طالبان مانند استاد سیاف نیز در این شورا عضویت دارند، بنابراین عدم هماهنگی و افکار ضد و نقیض اعضای این شورا نیز مشکلآفرین شد.
عدم بیطرفی: شورای عالی صلح توسط حکومت افغانستان ایجاد گردیده و اعضای این شورا از این آدرس معاش دریافت مینمایند. بناء شورای صلح به عنوان یک ارگان میانجی و بیطرف نه، بلکه یکی از طرفهای درگیر جنگ پنداشته میشود. اکثریت تصامیم و موقفهای این شورا از حکومت افغانستان الهام میگیرد و عدم بیطرفی آن باعث گردیده که طالبان آنرا «آدرسی برای تامین منافع امریکا» عنوان نمایند.[4]
رشوۀ سیاسی: حکومت افغانستان از همان ابتداء ریاست این شورا را به کسانی سپرد که با توجه به شخصیت و شهرت آنها چنین به نظر میرسید که این پست را به عنوان رشوۀ سیاسی به آنها اهدا شده است. از سوی دیگر مسؤولین ولایتی این شورا نیز از برنامۀ پیوستن به صلح و بازگشت به زندهگی مسالمتآمیز، استفادۀ سیاسی کردند و از این آدرس به حامیان خود منفعتهای مالی میرساندند.
رهبری جدید و نقش این شورا در گفتگوهای صلح
حامد کرزی رئیس جمهور پیشین به شورای عالی صلح به عنوان یگانه آدرس گفتگوها با مخالفین مسلح تاکید میکرد، اما پس از به قدرت رسیدن اشرف غنی، حکومت افغانستان برای تامین صلح در کشور، بر پاکستان و چین اتکا نموده و بیشتر گفتگوهای صلح توسط نمایندهگان رئیس جمهور و وزارت خارجۀ کشور صورت پذیرفت. در طول این مدت، شورای صلح در گفتگوهای صلح به حاشیه رانده شد.
در نشست مری در اسلامآباد نیز که در آن نمایندهگان حکومت افغانستان برای نخستین بار با نمایندهگان طالبان رو به رو شد، نقش شورای عالی صلح محدود بود.
در مذاکرات چهارجانبۀ افغانستان، پاکستان، چین و امریکا که به منظور آغاز گفتگوهای مستقیم با طالبان آغاز گردیده است، تنها نمایندهگان وزارت خارجۀ افغانستان برای پیشبرد این گفتگوها اشتراک میورزند که این خود بیانگر عدم اعتماد حکومت افغانستان به این شورا است و این امر نقش این شورا را در پروسۀ صلح چه حالا و چه در آینده باشد، بیان میدارد. از جانب دیگر، در ساختار جدید این شورا نیز کدام تغییر بنیادی به نظر نمیرسد و چنان مینماید که بار دیگر پستهای رهبری این شورا به برخی افراد، به عنوان رشوۀ سیاسی اهداء گردید.
پایان
[1] برای گزارش یو ان دی پی در این مورد، به لینک زیر مراجعه نمایید:
http://www.af.undp.org/content/dam/afghanistan/docs/crisisprev/APRP/APRP-3QPR-2015.pdf
[2] در این مورد به گزارش کنفرانس پژواک در مورد ارزیابی پروسۀ صلح افغانستان مراجعه نمایید:
http://www.pajhwok.com/en/2015/09/02/huge-expenses-afghan-peace-effort-achieve-little-gains
[3] برای معلومات بیشتر، به گزارش برنامۀ انکشافی سازمان ملل متحد مراجعه نمایید:
[4] طالبان پس از ایجاد شورای عالی صلح، در اعلامیهای این شورا را ارگانی “برای تامین منافع امریکا” خواند، برای جزئیات بیشتر:
http://www.bbc.com/pashto/afghanistan/2010/09/100929_taliban-deny-talks.shtml