نویسنده: بسم الله ذکی
پیش از اینکه در مورد وضعیت هنر خوشنویسی در افغانستان، حرف های داشته باشیم، لازم است تا در مورد هنر و نقش آن در زندگی اجتماعی نکات کوتاهی را به رشته تحریر در آوریم:
هنر چیست و چه نقش در زندگی اجتماعی دارد؟
از هنر نیز مانند سایر پدیده های اجتماعی تعریف جامع و مانعی نمی توان ارایه داشت. اما، علما و صاحب نظران با توجه به دیدگاهی که در مورد هنر به آن باورمند بوده اند، تعاریفی را از زاویه های مختلف از هنر ارایه نموده اند، که با مرور آنها می شود تعریف نسبتا جامعی از هنر بدست آورد:
عده ی هنر را عبارت از کارهای زیبای می دانند که توسط انسانها به انجام می رسند.
تولستوی نویسنده معروف روسی، هنر را وسیله پالایش و والایی روح می داند.
وی در کتاب مشهورش «هنر چیست؟» هنر را این طور تعریف می نماید «هنر آنست که بین هنرمند و بیننده ارتباط حسی ایجاد نموده و هر دو را متاثر گرداند، و الی نه هنرمند، هنرمند می باشد و نه اثر خلق شده اثر هنری».
تعریفات دیگری نیز از هنر وجود دارد ولی سوالی که پیش می آید اینست که آیا تلفیق این همه تعاریف نمی تواند مساوی به یک تعریف واحد از هنر باشد؟
متاسفانه جواب نمی تواند مثبت باشد، زیراکه نقش هنر در زندگی انسانها شبیه شیشه ی هفت رنگی است، که در عین حال می تواند به رنگ های گوناگون بر دیده ها ظاهر شود، و هر بیننده از دید خود به آن تعریفی داده و توصیفش می نماید.
با توجه به اینکه وجود هنر بدون وجود هنرمند نمی تواند تصور گردد، نخست باید دیده شود که نقش و رسالت هنرمند در اجتماع چیست؟ اگر این سوال را به یک جمله جواب دهیم، می تواند چنین باشد: رسالت هنرمند، رهنمایی ابنای بشر به سوی آرامش روحی، روانی و جسمی است. و طبعا هدف از تمام فعالیت های انسانها رسیدن به آرامش و سعادت در زندگی است. و هنرمند کسی است، که با چراغ دست داشته خود از هنر، می خواهد جامعه را از تاریکی و ناآرامی، بسوی روشنایی و آرامش بکشاند. پس به سادگی دانسته می شود، هر آن کار مثبتی که برای رفاه و آسایش بشریت انجام پذیرفته است، در نخست در تخیل و آثار هنرمندان تجسم یافته و بعد با پیروی عام مردم به ثمر نشسته است.
هر چند هنر در زندگی اجتماعی نقش های زیادی را می تواند داشته باشد، اما، در این مجال تنها به سه نقش محوری آن اکتفا صورت می گیرد:
۱ – هنر به انسان خسته ی که در قرن ما در میان امواج متلاطم مادیت دست و پا می زند، آرامش و معنویت هدیه می دهد. بدون اینکه از مذهب، قوم، نژاد، کشور، دارایی و غیره اش بپرسد.
۲ – هنر در میان اختلاف زبان ها در جهان به عنوان یک زبان مشترک عمل می کند. بطور مثال، یک تابلوی که در مصر نقاشی شده است، برای یک افغان در کابل و برای یک ترک در انقره قابل درک است.
۳ – هنر سبب پرورش احساس های مثبتی می شود، که در میان تمام انسانها مشترک اند، این به نوبه خود می تواند انسانها را باهم نزدیک نموده و توجه شان را به مشترکات جلب نماید.
وضعیت هنر خوشنویسی در افغانستان
تاریخ هنر خوشنویسی در افغانستان به پیش از قرن ۱۴ میلادی بر می گردد. اولین کتابی که در این مورد در کشور ما، به رشته تحریر درآمده است در زمانه سلطان حسین بایقرا، از میر محمد علی هروی است که «گنجینه خطوط افغانستان» نام دارد.
این روند توسط دانشمندان چون عبدالحی حبیبی، میرغلام محمد غبار، عزیزالدین وکیلی فوفلزایی (پوپلزایی)، استاد فکری سلجوقی هروی وغیره با نوشتن کتاب های چون تاریخ خط و نوشته های کهن افغانستان، افغانستان در مسیر تاریخ (قسمت این کتاب به بخش فرهنگی و هنری می پردازد)، هنر خط در دو قرن اخیر افغانستان، تعلیقات بر دیباچه دوست محمد کتابدار و غیره به شکل عالمانه و استادانه ادامه یافت.
نظر به گواهی تاریخ، هنر خوشنویسی در ادوار تاریخی اش، فراز و فرود های زیادی را پشت سر گذاشته است، گاه چون دوره تیموری ها به ویژه سلطان شاهرخ میرزا (اوایل قرن ۱۵ میلادی) به اوج رونق و ترقی صعود کرده است، و زمانی هم چون دوران مغولان (قرن ۱۳ و ۱۴ میلادی) به وادی نابودی سقوط داده شده است.
نشر جریده شمس النهار در زمان امیر شیرعلی خان، ایجاد مکتب و گنجانیدن کتاب هنر خوشنویسی در نصاب معارف، در زمان امیر حبیب الله خان و توجه ویژه امان الله خان به هنر ـ که ترقی هنر خوشنویسی نیز در این دوره جلب توجه می نماید – از مهم ترین کارهای مثبتی اند، که از طرف این پادشاهان افغان صورت گرفته اند.
در زمان ریاست جمهوری محمد داوود خان، وضعیت هنر خوشنویسی رونق خوبی به خود گرفت که بطور نمونه در این جا، پاره از نوشته ی ماه نامه نی را نقل قول می کنیم:
« در این دوره منورانه آرشیف ملی بمثابه مرکز تجمع و نگهداشت آثار و اسناد مهم تاریخی در پهلوی حفاظت از کتب تاریخی، اسناد اداری، فوتوهای تاریخی، کتب چاپ قدیم و کمیاب و آثار پژوهشی تاریخی؛ تنها ۶۸۵ جلد کتاب نسخ خطی ( خوشنویسی) و اسناد قلمی تاریخی را که به وسیه خوشنویسان گذشته{به رشته تحریر درآمده بودند}، بر پایه اصول عتیق کتاب داری (اصول سابقه کتاب داری) فهرست، تنظیم و نسخه برداری کرد».
در ۷ ثور ۱۳۵۷ ه ش. کمونیست ها برعلیه حکومت محمد داوود کودتای نظامی کردند، این مسبب جنگ چهل و یک ساله ی شد که هم اکنون نیز در افغانستان جریان دارد. این جنگ خانمانسوز و نکبت بار اگر همه عرصه متضرر ساخته است، نمی تواند که هنر خوشنویسی از این امر به دور باشد.
هنر خوشنویسی امروز به حدی ضربه دیده است، که در مکاتب و حتی دانشگاه ها، تعدادی زیادی از متعلمین و محصلین را به راحتی می توان یافت که خط شان قابل خواندن نمی باشند، و اگر خط شان قابلیت خواندن را هم داشته باشند، از خوشنویسی هزار فرسنگ فاصله دارند.
داکتر حسین علی خلیلی در جریان راه اندازی یک نمایشگاه آثارخوشنویسی در بامیان می گوید: «اخیرا متاسفانه علاقه مندی به هنر خوشنویسی در افغانستان کم شده و شاگردان صنوف دوازدهم ما هرگاه فارغ می شوند، ظرافت های خوشنویسی را که نمی دانند، هیچ املا و انشای درست را هم یاد ندارند».
تنها جنگ و عدم توجه حکومات گذشته، از عوامل این همه وضعیت نابسامان هنر خوشنویسی در افغانستان نمی تواند باشد، استفاده از کمپیوتر و سایر ماشین های برقی نیز از عواملی کلیدی دیگری اند که هنر خوشنویسی را در کشور، به رکود رقت باری مواجه کرده است.
این درست است که هنرخوشنویسی دیگر کاربردی سابقه اش را در نظام نوشتاری رسمی و غیر رسمی کشور از دست داده است. اما، حفظ آن به عنوان یک هنر ظریف می تواند برای یک ملت با اهمیت باشد.
از سال ۲۰۰۱ م. در صنوف ابتدایی نصاب معارف کتاب بنام حسن خط گنجانیده شده است، و هر از گاهی نمایشگاه های هنر خوشنویسی از سوی نهاد های مختلف فرهنگی دولتی ـ از جمله نگارستان ملی – و خصوصی به راه انداخته می شود، اما، متاسفانه که تا الحال بازدهی اش زنده شدن هنر خوشنویسی در افغانستان نبوده است.
خوشبختانه بعضی از کارهای مثبتی خصوصی نیز، در راستای احیای هنر خوشنویسی در کشور صورت گرفته است، که از آن جمله می شود به ایجاد «انجمن خوش نویسان افغانستان» در افغانستان اشاره کرد. هرچند که این انجمن در کشور چهارده ساله شده است و خوش نویسان چون سید عزیز احمد هاشمی، محمد اسماعیل صدیقی، پروین میرزا ناظم غزنوی، قمرالدین چشتی، نجیب الله انوری، علی بابا اورنگ، عبدالمالک عسکرزاده، محمد محفوظ سید خیلی و عبدالصبور عمری در آن عضویت داشته و کارهای باهمی ی را برای احیا هنر خوشنویسی در افغانستان به راه انداخته اند؛ اما، متاسفانه مشکل به حدی است که رفع آن از توان انجمن های خصوصی نمی تواند پوره باشد.
راهکارهای برای شگوفایی هنر خوشنویسی در افغانستان
۱ – روی کیفیت تدریس هنر خوشنویسی در معارف کشور توجه صورت گیرد.
۲ – در دانشکده های ادبیات و هنرهای زیبا به هنر خوشنویسی جایگاهی ویژه ی درنظر گرفته شود.
۳ – انجمن ها و نهاد های که برای رشد هنر خوشنویسی کار می کنند، مردم حمایت دولت قرار گیرد.
۴ – برای رشد هنر خوشنویسی تبلیغات صورت گیرد.