21 اسد سال جاری اگر از یک طرف مصادف است با روز های مبارک عید سعید اضحی، از طرف دیگر؛ در تقویم جهانی به عنوان روز جهانی جوانان نامیده شده است. با استفاده از فرصت، حلول عید سعید اضحی 1440 ه ق را به فرد، فرد هموطنان و کافهء امت اسلامی تبریک و تهنیت عرض نموده خوشی و سعادت دو جهانی را برایشان آرزومندیم.
متأسفانه جوانان افغانستان در حالی از روز خود شان تجلیل به عمل می آورند که زندگی شان با جوانان کشورهای دیگر، زمین تا آسمان فرق دارد. چالش های متعدد از جمله: فقر، بیکاری، جنگ و بی امنیتی زندگی جوانان ما را مانند دیگر اقشار جامعه؛ تلخ ساخته است. شمارهء حاضر تحلیل را روی مشکلات فراروی جوانان به این امید متمرکز ساخته ایم که اگر الله متعال خواسته باشد، صلح به وطن ما بازگشته؛ همهء اقشار جامعه، به خصوص جوانان ما صاحب زندگی آرام و با سعادتی شوند.
چالشهای عمده در برابر جوانان کشور
به اساس سروی انستیتیوت امریکایی برای صلح؛ 63.7 فیصد نفوس افغانستان را جوانان تشکیل می دهد. همچنان، بر اساس معلومات وزارت اطلاعات و فرهنگ، ۶۳ در صد از نفوس افغانستان را جوانان تحت ۲۵ سال تشکیل می دهد، اما آقای سرور دانش؛ معاون رئیس جمهور کشور و رئیس اسبق کمیسیون نظارت از تطبیق و هم آهنګی پالیسی ملی جوانان کشور، این فیصدی را 67 در صد می داند. بنآ، جامعهء افغانی از لحاظ ترکیب عمری شهروندان خویش؛ جامعهء جوان می باشد و وقتی درینجا از مشکلات جوانان صحبت می کنیم، معنی اش آنست که از مشکلات بیش از 60 فیصد از نفوس کشور صحبت می نماییم.
رادیوی آزادی در ماه اسد سال 1391 هـ ش سروی ای را در پایتخت و چند ولایت افغانستان در رابطه به مشکلاتی که جوانان با آن روبرو می باشند براه انداخته بود. طی این سروی؛ اکثریت قاطع جوانان شامل سروی؛ بی کاری، محدودیت فرصت های تحصیلی و بی امنیتی را به ترتیب به عنوان سه چالش عمده ایکه با آنها دست و پنجه نرم می کنند؛ معرفی نموده بودند. متأسفانه بعد از مرور 7 سال از آنوقت؛ هنوز هم این مثلث شوم به حال خود باقی بوده و هیچ گونه پیشرفتی در جهت حل آن ها صورت نگرفته است.
بیکاری
جوان که در اجتماع قادر به کار کردن باشد و قدرت لازم برای کار کردن داشته باشد، اما فرصتی برای کار نداشته باشد، بیکار خوانده میشود. بیکاری نیز یکی از چالشهای مهم در برابر جوانان شمرده میشود که بطور مستقیم با امنیت کشور نیز رابطه دارد. در طول ۱۸ سال گذشته با وجود ملیاردها دالر کمک جامعۀ جهانی، برای اشتغالزایی دراز مدت در کشور، کار لازم صورت نگرفته است.
بر بنیاد آمار بانک جهانی، از مجموع قوۀ کاری در افغانستان ۴.۶ درصد آنان در سال ۲۰۰۱ میلادی بیکار بودند. در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ میلادی این رقم به ۴.۶ و ۴.۹ درصد رسید. در سال ۲۰۰۴ میلادی درصدی بیکاری در کشور به ۴.۵ نزول کرد، ولی در سال ۲۰۰۵ بار دیگر به ۸.۵ درصد افزایش یافت و از آن ببعد نرخ بیکاری در افغانستان روبه افزایش بوده است
در سال ۲۰۱۴ میلادی وزارت کار، امور اجتماعی، شهداء و معلولین افغانستان اعلام کرد که از جمله ۱۰ ملیون افراد واجد شرایط کار در افغانستان، حدود ۸۰۰ هزار آن در بیکاری مطلق به سر میبرند. ولی آمار تازۀ بانک جهانی نشان میدهد که در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ میلادی نزدیک به سه میلیون نفر در افغانستان بیکار بودند که بیشتر آنها را جوانان تشکیل میدادند.
همهساله دهها هزار جوان از پوهنتونهای دولتی و خصوصی در افغانستان فارغ میشوند و به دلیل نبود زمینههای کاری و یا هم به دلیل فساد گسترده در ارگانهای دولتی، به جمعیت بیکاران در کشور افزوده میشود. در حال حاضر بیکاری یک مشکل اساسی فراراه جوانان است. شمار زیادی از جوانان پس از فراغت از دانشگاهها، بیکار میمانند به دلیل بیکاری، مجبور به مهاجرت میشوند یا هم با گروه های تبهکار یکجا می شود.
چالش های تحصیلی
تحصیل یعنی متخصص شدن در یک بخش مورد علاقه که مشکل جوانان در این بخش خیلی ها پیچیده و پر جنجال است تعدادی زیاد جوانان در شرایط جنگی بزرگ شده اند که نتوانسته اند به شکل که ضرورت جامعه و مارکیت کار است تحصیل کنند. تحصیلات معیاری که ویژگی جهانی را داشته باشد، هنوز به دسترس جوانان افغانستان نیست، یعنی از دانشگاههای افغانستان که فارغالتحصیل میشود، آن معیار جهانی کیفیت علمی را ندارد یا وقتی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور میرود با مشکلات متعددی روبرو میشود. از این رو عدم موجودیت یک استراتیژی ملی برای آموزش؛ ضعف مدیریتی در وزارت تحصیلات عالی افغانستان؛ کهنه بودن و عدم همخوانی نصاب تحصیلات عالی با ضرورتهای مارکیت کار؛ عدم موجودیت هماهنگی در جذب محصلین نظر به نیاز بازار کار؛کمبود وسایل تعلیم و تعلم در نهادهای تحصیلات عالی؛ نظارت ضعیف در نهادهای تحصیلات عالی؛ کمبود کادرهای مسلکی و علمی و کادرهای تدریسی متفرغ و شایسته؛رکود تحقیقات علمی و عدم موجودیت تأسیسات زیربنائی برای بحث و تحقیق علمی، موجودیت مشکلات مذکور و سایر مشکلات بنیادی در تحصیلات عالی افغانستان، باعث شده که نه تنها فارغ تحصیلان مبدل به عناصر کارآمد و موثر در جامعه نشوند، بلکه در بسیاری موارد جوان و سرنوشت جوانان به جدیترین معضل اجتماعی نیز مبدل گردیده است. و موضوع بورسیه که به افغانستان از طرف کشورهایمختلف جهانداده میشود، یک فرصت بزرګ است برای جوانان کشور اما این فرصت در اثر ضعف اداره و فساد اداری به ګونه مؤثر استفاده نشده است توزیع بورسیهها به افراد مستحق و واجد شرایط، خیلی با اهمیت می باشد که متآسفانه در افغانستان بورسیه به اهل شان داده نمی شود که این یک معضله جدی در برابر جوانان کشور است. هر سال بیش از دو صد هزار جوان در پروسه کانکور اشتراک می کند از این رقم ۳۰ فیصد شان به تحصیلات عالی دولتی راه می یابد باقی شان بینتیجه باقی می ماند، و یا هم در بدل پرداخت فیس به مؤسسات خصوصی میروند.
بی امنیتی
ناامنیها و ادامۀ جنگ در افغانستان یکی از عوامل مهمی به شمار میرود که زندهگی جوانان این کشور را تحت سایه خود درآورده است و به دلیل آن افغانستان با بحران فقر و بیکاری مواجه است. در حال حاضر نزدیک به نیمی از خاک افغانستان تحت کنترول مخالفین مسلح دولت است، جغرافیای جنگ گسترش یافته، حملات هوایی و تلفات ملکی بگونۀ بیپیشینه افزایش یافته است؛ چنانچه تنها در سال ۲۰۱۸ م حدود ۱۰۹۹۳ فرد ملکی در جنگ افغانستان کشته و زخمی شده بودند. همچنان به دلیل جنگ و ناامنی دهها هزار خانواده از سرزمینهای اصلی شان بیجا شدهاند، سرمایهها و کاروبارهای خویش را از دست دادهاند و اکنون در حالت بیجاشدهگی در شرایطی ناگواری زندهگی خویش را به پیش میبرند.
از سوی هم در وضعیت کنونی وخیم امنیتی و جنگ، علاوه از این که وضعیت مذکور باعث فرار جوانان از افغانستان شده، نا امنی سبب عدم سرمایهگذاری در بخشهای زیربنایی که قدرت جذب نیروی کار ( جوانان) را دارند، افغانستان را با بحران بیکاری و فقر مواجه کرده است.
چرا پالیسی ملی جوانان نتوانسته چیزی از مشکلات جوانان ما بکاهد؟
به حجم مشکلات جوانان کشور، در حالی افزونی به عمل می آید که دولت افغانستان سالها قبل، طرحی بخاطر انکشاف استعداد های جوانان و مشارکت شان در حیات سیاسی و اجتماعی آنها ایجاد و مورد تطبیق قرارداده است. این طرح که به نام “پالیسی ملی” یا “استراتیژی ملی جوانان افغانستان” یاد می شود، توسط معینیت امور جوانان وزارت اطلاعات و فرهنگ با همکاری وزارت های: عدلیه، مالیه، صحت عامه، کار امور اجتماعی شهدا و معلولین، ارشاد، حج و اوقاف، امور زنان، مبارزه با مواد مخدر، اداره مستقل ارگانهای محل، کمیسیون مستقل حقوق بشر، کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی، اداره مرکزی احصاییه، ریاست عمومی تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک و مجتمع جامعه مدنی افغانستان تدوین و از سال 1395 هـ ش مورد اجراء قرار گرفته است. هدف از طرح و تدوین پالیسی ملی جوانان، رسیدگی سیستماتیک و همه شمول ادارات ذیربط دولتی و نهاد ها و سازمان های غیر دولتی به مشکلات جوانان، طرح و تطبیق برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت به منظور رشد و توسعۀ استعداد ها، مهارت ها و توانایی ها در عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در کشور خوانده شده است.
این استراتیژی در هشت محور ساخته شده، چهار محور اصلی این استراتیژی در مورد صحت، معارف، اشتغال زایی و مشارکت جوانان؛ و چهار محور دیگر نیز شامل تساوی جنسیتی، صلح و امنیت، محیط زیست و ورزش می باشد. در ظاهر امر، هیچ عرصه ای از عرصه های مهم زندگی جوانان ازین پالیسیی بیرون نمانده، اما در عمل، تأثیرات چندانی بر روند زندگی نسل جوان کشور وکم ساختن مشکلات ایشان نداشته است.
اگر بحث امنیت را خارج از توان حکومت فرض کنیم؛ حد اقل در دو عرصهء کار یابی و تعلیم و تحصیل باید حکومت افغانستان مسئولیتش را در برابر نسل جوان کشور به وجه احسن انجام می داد که متأسفانه چنین نشده است. در بخشی از سند پالیسی ملی برای جوانان، زیر عنوان “اشتغال زایی برای جوانان” می خوانیم که: ” ادارات انکشافی، تعلیمی و تعلیمات تخنیکی و مسلکی که مربوط دولت و مؤسسات غیر دولتی اند، در هم آهنگی با هم زمینه های وسیع کاریابی را مطابق برنامه های ملی انکشافی، تنظیم منابع بشری و بازار کار برای جوانان و نوجوانان کشور مساعد سازد.” در ادامه، از ساختن” استراتیژی واقعبینانه و چند بعدی اشتغال زایی برای رفع مشکل بیکاری جوانان” صحبت شده و چوکات های آنرا با موارد 12 گانه مشخص می سازد. اما متأسفانه تا امروز بخش اعظم این موارد معطل بوده و در ساحهء عمل چیز زیادی از آنها دیده نمی شود.
به طور مثال در بند 3 گفته شده:” فراهم آوری زمینهء کار برای جوانان در سکتور رسمی عامه و شفافیت در استخدام.” درحالیکه عملاً چنین نیست و فرصت های کاری در سکتور دولتی فقط برای جوانانی مساعد است که نوعی ارتباط با گروپ حاکم دارند، حتی جوانانی نیز دیده شده اند که به برکت ارتباط سیاسی با حلقات حکومتی؛ طی یک سال چند بار از یک وظیفه به وظیفهء دیگر و ازیک موقعیت به موقعیت بهتر انتقال یافته اند. در حالیکه اکثریت مطلق جوانان، ازین مزایا محروم بوده، روز به روز فرصت استخدام در ادارات دولتی برای شان کمتر شده می رود.
همچنان در بند 10 از ” توسعهء فرصت های کاری مناسب برای جوانان در خارج از کشور و انکشاف برنامه های خاص برای جذب مجدد آنها در داخل کشور” یاد آوری شده است. در حالیکه هیچگونه اقدام ملموسی درین زمینه صورت نگرفته، نه کسی از طریق برنامه دولتی بخاطر کار به خارج از وطن رفته و نه هم روی زمینهء جذب مجدد شان در داخل کشور کاری صورت گرفته است. اگر چنین می بود؛ طی چند سال گذشته صدها هزار جوان ما مجبور به مهاجرت به کشور های اروپایی نمی شدند.
همچنان در بند 11 تحت عنوان ” تعلیم، آموزش و تعلیمات تخنیکی و مسلکی در مورد زمینه های تحصیلی چنین تصریح شده: مساعد ساختن زمینه های بیشتر تحصیلات عالی به خصوص برای جوانان دهاتی، اعم از زن و مرد و بلند بردن ظرفیت های شاگردان جهت آمادگی برای تحصیلات عالی.” این درحالیست که جوانان دهاتی کمترین سهمی در اداره های دولتی تحصیلات عالی کشور دارند و حکومت هیچنوع توجهی بخاطر ارتقای سطح تعلیمی آنها و آماده شدن شان بخاطر حصول کامیابی در امتحان کانکور، روی دست ندارد، بلکه تمام ایشان با کوششهای شخصی خود شان به پیش می روند. شاید یگانه کارنامهء حکومت وحدت ملی درین زمینه؛ تخصیص 25 فیصد از کرسی های بعضی فاکولته ها، به ولایات عقب مانده بوده باشد که متأسفانه در موجودیت فساد گسترده، دسترسی مستحقین اصلی به این کرسی ها هم چندان محتمل به نظر نمی رسد.
با در نظر داشت مشکلات روز افزون جوانان کشور، وقت آن رسیده تا معینیت امور جوانان روی پالیسی جدیدی کار نماید. پالیسی ایکه ازیک طرف با اهداف انکشاف پایدار ( SDG) سازمان ملل متحد همخوانی داشته باشد و از جانب دیگر، خواستها و نیازهای حقیقی جوانان افغانستان در آن رعایت شده باشد. پالیسی جدید باید قبل از مشکلات دیگر، به مشکل کار یابی، مشکلات تعلیمی تحصیلی و مشکل تأمین امنیت جوانان کشور، حلول واقعی و عاجل پیشبینی نماید.