متن موقف ارائه شده امارت اسلامی در کنفرانس تحقیقاتی فرانسه
متن موقف ارائه شده از طرف اعضای دفتر سیاسی امارت اسلامی افغانستان ( مولوی شهاب الدین دلاور و دکتور محمد نعیم ) در تاریخ۲۰ – ۲۱ / ۱۲ / ۲۰۱۲م در کنفرانس تحقیقاتی دایر شده در شهر شانتی ای (Chantilly) فرانسه :
بسم الله الرحمن الرحیم – الحمد لله رب العالمین, والصلاه والسلام على أشرف الأنبیاء والمرسلین على آله و أصحابه أجمعین .
پیش از هر چیز از مرکز تحقیقات استراتیژیک و از شخص کامیل گراند رئیس این موسسه تشکر می کنیم که برای آرامی و امنیت ملت افغان احساس بشر دوستانه می کند و در این مورد گام های عملی برداشته است ، خصوصا اینکه فرصت را برای امارت اسلامی اسلامی نیز مساعد نموده است که نظر خویش را ابراز کند ، همچنین از تمام جهت هایی که در این مورد تلاش کرده اند تشکر می نماییم .
توازن قدرت سیاسی در حکومت آینده افغانستان :
امارت اسلامی افغانستان در حکومت اسلامی آینده ، برای توازن قدرت و یا برای اشتراک تمام جهت های افغانی ، تدوین قانون اساسی را با مواصفات ذیل ضروری می داند :
۱ : – ابتدا تدوین قانون اساسی :
در جهان امروزی ، هر قدرت و نظام حکومتی برای تنظیم و بهبود امور داخلی و خارجی خود ، به یک قانون کامل و واضح ضرورت دارد تا راه برای زندگی مترقی و خوشحال مردم هموار گردد و هر کس وظیفه خویش را در چوکات قانون بخوبی بداند . قانون اساسی برای هر کشور یک ضرورت مبرم می باشد ، زیراکه بدون آن ، امور ترقی کشور و ملت ، با مشکلات و بد نظمی هایی زیادی مواجه می گردد .
حقوق سیاسی ، مدنی و شخصی هر شهروند افغانستان باید از راه قانون اساسی تنظیم شود ، قانون اساسی باید بدون تعصب و تبعیض به تمام اقوام برادر افغان، حقوق عادلانه بدهد و چگونگی ارتباط ملت و حکومت را روشن سازد . توازن قوای سه گانه حکومت را باید واضح نموده و روش حکومت داری ، تشکیلات و قدرت را مشخص نماید . در مجموع باید در مورد سیاست داخلی و خارجی افغانستان ، تایید ملت افغان و جهانیان را به دست بیاورد .
به همین خاطر امارت اسلامی برای پیشرفت کشور عزیز و ملت غیور خویش ، و جهت زندگی مرفه مردم خود ، چنان قانون اساسی را لازم می داند که بر اصول دین مبارک اسلام ، منافع ملی ، افتخارات تاریخی و عدالت اجتماعی مبنی بوده و ضامن کرامت انسانی ، ارزش های ملی و حقوق انسانی باشد و تمامیت ارضی کشور و تمام حقوق هموطنان در آن مضمون باشد و چنان ماده و یا بندی نیز در آن نباشد که بر خلاف اصول اسلامی ، منافع ملی و ضد عنعنات افغانی باشد . با برکت این قانون اساسی ، زمینه برای توازن قدرت سیاسی در حکومت آینده و اشتراک تمام جهت های افغانی مساعد خواهد شد .
ما با صراحت می گوییم که مسوده قانون اساسی در فضای حریت و آزادی ، توسط دانشمندان افغان نوشته خواهد شد و سپس برای تایید به ملت تقدیم می گردد . قانون اساسی موجوده افغانستان به این خاطر قابل اعتبار نیست که در سایه طیاره های ” بی ۵۲ ” امریکایی آماده شده است .
۲ :- انتخابات ۲۰۱۴
به نظر ما انتخابات سال ۲۰۱۴ پروسۀ مفیدی برای حل کشمکش جاری افغانستان نیست زیراکه پلان این انتخابات در جریان اشغال صورت گرفته است و در دوام اشغال نیز عملی می گردد پس نتیجه آن از انتخابات گذشته نیز بهتر نخواهد بود . همه دیند که انتخابات سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۹ مصایب افغان ها را کم نه ، بلکه بیشتر نمود ، انتخابات به نام ولسی جرگه دو مرتبه صورت گرفت اما بجای اینکه مشکلات ملت حل شود حالات بیش از پیش خراب گردید و این به این خاطر بود که قوانین انتخابات ، اداره و مامورین آن ، همه بر مدار خواهشان بیگانگان می کشتند ، به خواسته ها و ضرورت های مردم و ملت هیچ توجهی صورت نگرفت، انتخابات های مذکور نه اینکه مسئله افغانستان را حل نکرد، بلکه حامیان غربی اداره اجیر را با شرمندگی وصف ناپذیری مواجه ساخت . در انتخابات های گذشته تقلب های زیادی صورت گرفت، صندوق های رای ناپدید شدند ، مراسم سوگند شکار هرج و مرج شد ، افتتاحیه ولسی جرگه چندین ماه عقب افتاد .
۳ : – امارت اسلامی
امارت اسلامی یک حقیقت مسلم روی زمین است ، یک نظام بر حال در کشور است ، تمام تشکیلات حکومتی را دار است و در بسیاری از بخش ها ، دست آورد های قابل توجه داشته است . در بسیاری از بخش ها و مناطق کشور ، مردم به محاکم امارت اسلامی مراجعه می کنند . فعالیت سیاسی امارت اسلامی بصورت دفتر سیاسی ، به تمام جهان معلوم است که این مثال بزرگی از موجودیت ما در اینجا است . امور تعلیمی نیز در بسیاری از مناطق بکمک امارت اسلامی بخوبی جریان دارد .
بیش از ۴۰ کشور، با اشاره و تشویق امریکا، خاک ما را اشغال کردند، امارت اسلامی بیش از ۱۱ سال است که در مقابل اشغال ، به جهاد مقدس و مقاومت خویش ادامه می دهد و در راه دفاع از آزادی کشور ، دین و ناموس ، قربانی های قابل توجهی داده است ، امارت پیش از اشغال، در بیش از ۹۵% خاک کشور امنیت را تامین نموده بود ، سلاح ها را جمع نموده وبه مواد مخدر نیز نقطه پایان گذاشته بود ، حدود و مرزهای کشور عزیز را نیز حفاظت کرده بود و برای ملت در زیر سایه امنیت ، زمینه تعلیم ، کار و بازارآزاد را فراهم ساخته بود بلکه ما با اطمینان می توانیم بگوییم که امارت اسلامی در مدت اقتدار سابق خویش ، کارهایی را انجام داد که تمام جهان غرب با تمام توان اقتصادی و نظامی خود از انجام دادن آن ناتوان و عاجز است .
در پیغام های امیر المومنین ملا محمد عمر مجاهد حفظه الله بارها تاکید شده است که ما در فکر انحصار قدرت نیستیم ، ما در کشور عزیزمان حکومت افغان شمول می خواهییم ؛ ایشان از مخالفین سیاسی خویش بکرات در خاتمه دادن به اشغال کمک خواسته بود و اینکه ایشان مخالفین سیاسی خویش را با نگاه قدر می نگرد و بر اصل افهام و تفهیم تاکید می کند و در راه دفاع از ناموس و وطن ، از آنان کمک می خواهد ، این از نیت خوب و بصیرت سیاسی ایشان حکایت دارد .
۲ : – استقلال افغانستان
الله تبارک و تعالی انسان را آزاد پیدا کرده است ، استقلال بخشی از فطرت انسان است لذا هیچ گروه انسانی نمی تواند که بدون استقلال ، در بخش اقصتاد ، سیاست و علم و فرهنگ به نفع ملت خویش گام بردارد و یا اینکه بر منابع خود ، استعداد ها و حتی بر ثمرات کار خود اختیار داشته باشد ؛ محبت با استقلال ، بصورت طبعی در رگ و پی افغان ها شامل است ، تاریخ به ما می گوید که افغان ها در راه به دست آوردن استقلال ، سرها و دارایی های ارزشمند خویش را قربان نموده اند . معرکه هایی که در طول دهه های گذشته صورت گرفته است ، همه آنها بخاطر استقلال بوده است ، در مسر به دست آوردن این هدف ، نه طاقت مالی ، سیاسی و نظامی کسی ما را ترسانده و نه هم تهی دستی ، بیکسی و شرایط سخت ما را از این راه منصرف ساخته است .
اگر ما بخواهیم که برای وقار کشور بار دیگر راه را باز کشائی نماییم لازم است که استقلال افغانستان باید اعاده شود ، به اشغال نقطه پایان گذاشته شود ، تا افغان ها بتوانند که در تمام شعبه های زندگی ، به نفع ملت خویش ، فیصله های قدرت مند و ملت پرور بکنند .
این هم حقیقت است که هر کشور و جامعه ، پس از به دست آوردن استقلال ، به امنیت داخلی و حفاظت سرحدات نیاز دارد و این نیاز را اردو و پولیس وفا دار به دین و ملت بر آورده کرده می تواند پس لازمی است که پیش از هر چیز پولیس و اردوی ما بر مبنای روحیه ملی و اصول دینی تربیت شوند ، از تعصبات لسانی ، سمتی و زبانی پاک شوند ، هدف شان فقط حفاظت از استقلال و خدمت به مردم باشد و اگر اینطور نباشد این چنین اردو و پولیس نمی توانند که اهداف ملی و اسلامی را حفاظت کنند و نه هم به آن اردو و پولیس ملی اطلاق شده می تواند ؛ این اردو بجای خدمت به مردم ، بر ضد کشور و مردم استعمال خواهد شد به همین خاطر ، به همان اندازه که ضرورت به اردوی افغانستان است به همین قدر نیاز به اصلاح و تربیت سالم آن می باشد .
افغانستان از لحاظ اقتصادی یک کشور عقب مانده است و در دراز مدت ، توان نگهداری از اردوی با معاش بالا را ندارد آن هم وقتی که مصارف آن چند برابر بیشتر از عواید داخلی ما باشد ، زیرا در این صورت حکومت مجبور می شود که به مطالبات مشروط و احیانا غیر معقول کشور های قرض دهنده گردن نهد که در این صورت تمام ملت در زیر بار سود در خواهد آمد و در آخر کشور با هرج و مرج اقتصادی روبرو خواهد شد پس بهتر این است که تمام افغان ها وجیبه حفاظت از کشور را بعهده بگیرند .
در این شکی نیست که در دنیای امروزی ، بدون یک نظام قوی دفاعی ، هیچ کشوری احساس امنیت و آرامش نخواهد کرد ، همیشه زیر سایه خطر دیگران شب و روزهایش را سپری خواهد کرد، به همین خاطر افغانستان باید پس از استقلال ، در کنار قدرت زمینی ، دارای قدرت هوایی قوی باشد تا کشور و مردم ما مطمئن شوند .
باز هم باید بگوییم که استقلال شرط اساسی کشور است زیراکه در صورت اشغال، تمام این قوت ها بر خلاف ملت و برای اهداف و منافع بیگانگان استعمال خواهند شد ، در طول دهه های گذشته ما دیدیم که اردوی تاسیس شده بر مبنای سیاسی ، همیشه بجای اشغالگران خارجی بر علیه ملت خویش بکار رفته و در مقابل مردم ایستاده است و سبب بسیاری از رنج ها و مصیبت ها شده است .
برای صلح دایمی یک کشور، در کنار یک اردوی قوی ، ارتباط خوب با دیگر کشورها بخصوص با کشورهای همسایه ، لازمی است ، در این شکی نیست که مشکلات یک کشور بر کشور همسایه اثر انداز خواهد شد ، همچنین کشور های همسایه در صورت پیشرفت و رفاه ، بر یکدیگر تاثیر دارند ، افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نیست ، اما قبل از هر چیز ، برای هر کشوری منافع ملی و خواست ملت آن کشور مهم است ،برای ما نیز منافع ملی و خواسته های ملت ما ، در اولویت قرار دارد ، باید در پرتو همین منافع ملی و خواست مردم ، افغانستان با تمام کشورهای همسایه در چوکات احترام متقابل ، روابط خوب داشته باشد ، در تمام بخش ها ، مانند اقتصاد ، علم ، هنر و در دیگر بخش های اجتماعی ، بر مبنای در نظر داشت اصول اسلامی و منافع ملی ، با آنان همکاری کند .
۳ : – صلح دایمی در افغانستان چگونه بر قرار می شود
آغاز امارت اسلامی برای آرامش مردم بود :
صلح و آرامش ، یک خواست طبیعی برای تمام مخلوقات الله جل جلاله است ، خصوصات انسان که بیش از همه به صلح و آرامش نیاز دارد . امروزه انسان پیشرفت کرده است ، برای کشتن و نابود کردن از سلاح های سبک گرفته تا سلاح های کیمیاوی و ذروی در اختیار دارد ، به همین خاطر است که حال بیش از هر وقت دیگری به صلح و آرامش نیاز دارد و باید برای صلح کار کند .
امارت اسلامی برای برقراری صلح و آرامش که هدف همگانی می باشد ، قربانی های بی دریغی داده است بلکه قیام امارت اسلامی برای صلح و امنیت بود . همه جهان می داند که قبل از امارت اسلامی ، ملت افغان با مشکلات بسیار کلانی دست و گریبان بودند ، هرج و مرج و بی امنیتی به بالا ترین سطح خود رسیده بود ؛ نه جان های مردم محفوظ بود ، و نه هم مال های شان … کشور عملا در شرف تجزیه قرار داشت، به همین خاطر رهبران امارت اسلامی با نصرت الله جل جلاله و به یاری ملت خویش همه این مشکلات را پس از دادن قربانی های فراوان عملا چنان به پایان رسانید که کسی تصور آن را هم نمی تواند بکند ، و آن فضای هرج و مرج و نا امنی را به امنیت و آرامش مبدل کرد .
گرفتن صلح و آرامش از ملت افغان به بهانه واقعه سپتامبر :
امارت اسلامی در ۹۵% از خاک کشور صلح و امنیت را تامین کرده بود،و این نشانده درک آن مسئولیتی است که امارت اسلامی در مورد جهان ، منطقه و خصوصا در مورد ملت خویش داشته و دارد اما متاسفانه اشغالگران ملت افغان را از این نعمت بزرگ محروم کردند و اینک در این ۱۱ سال گذشته ، در طی جنگ و درگیری ها ، نا امنی و بی ثباتی را برای ملت افغان به ارمغان آوردند ، بی عدالتی و فساد را رایج کردند، بازار کشت و خون را گرم ساختند ، حمام های خون براه انداختند ، زندان ها را از افغان ها پر کردند، زنان ، اطفال ، موی سفیدان و جوانان را در قریه ها و خانه های شان مورد آزار و اذیت قرار دادند خصوصا زندگی زنان را که حقوق شان مهم تر و در واولویت قرار دارد با خطرات و آسیب ها مواجه ساختند ، تخم دشمنی و اختلاف را میان افغانستان و همسایه ها کاشتند .
بعضی از نتایج این اشغال نا مشروع و صلح ستیز را بصورت ذیل می توانیم باز گو کنیم :
۱ : – فضای صلح را در افغانستان مکدر و خراب کردند .
۲ : – یک اداره فاسد و ملوث با مخدر را بر ملت افغان تحمیل کردند .
۳ : – ملت متحد افغان و کشور عزیز ما را ، بر اساس تعصبات سمتی ، قومی و مذهبی در شرف تجزیه قرار دادند .
۴ : – مواد مخدر را رشد دادند در حالی که امارت اسلامی به این مشکل نقطه پایان گذاشته بود .
۵: – تعدادی از حقوق بشر را زیر پا نهادند که مهم تر از همه زندگی زنان و سرنوشت آنان است ، طبق تحقیقات معتبر ، سالانه هزاران زن قربانی زور و تعرض قرار میگیرند حتی که صدها تن در این جریان جان های شان را نیز از دست می دهند .
اشغالگران و متحدین شان موقف واضحی در مورد صلح ندارند :
اشغالگران و اداره اجیر کابل ، تمایلی به صلح ندارند و نه هم به اصول و اهداف صلح متعهد اند ؛ اگر اشغالگران واقعا باوری به صلح داشتند پس باید در همان اول به پیشنهادات معقول امارت اسلامی گوش فرا می دادند ، قبل از بکار گیری زور یک بار باید صلح را نیز می آزمودند ، اگر نتیجه نمی داد پس آن وقت جنگ می توانست اختیار دوم شان باشد اما آنان ابتدا بر جنگ پا فشاری کردند .
حال نیز اشغالگران یک چیز می گویند و در عمل چیز دیگری را انجام می دهند ، از یک طرف می گویند که باید صلح شود و از طرف دیگر افراد جدیدی را در لیست سیاه شان می افزایند ، از یک طرف فریاد می زنند که ما از افغانستان خارج می شویم و از طرف دیگر در تحت نام پیمان استراتیژیک ، تلاش های ناکامی را برای طولانی نمودن اشغال شان انجام می دهند ، این درحالی است که آنان بیش از هر کس دیگری بخوبی می دانند که اداره کابل به هیچ وجه از ملت افغان نمایندگی کرده نمی تواند اما باز هم بر سرنوشت ملت افغان با این اداره معامله می کنند .
اداره کابل ، یک اداره بی صلاحیت و بی اختیار است ، به همین خاطر است که افغان ها در مقابل دید آنان و توسط خود آنان در خاک شان در زندان افگنده میشوند ، در موجودیت آنان و بکمک آنان ، اشغالگران بر خلاف تمام قوانین و عرف و عنعنات ، در تاریکی شب بر خانه های افغان ها با بی باکی و بی پروایی تمام ، یورش می بردند ؛ اطفال ، موی سفیدان بلکه حتی زنان در خواب شیرین ، با بی رحمی و قساوت از طرف آنا بشهادت رسانده می شوند اما آنان در مقابل این جنایت ها هیچ چیزی کرده نمی توانند .
اداره کابل نیز به علت بعضی از اقدامات، متعهد به صلح معلوم نمی شود به همین خاطر است که کدام برنامه و موقف واضح برای صلح ندارد ، از یک طرف می گویند که ما صلح می خواهیم و از طرف دیگر هر روز ده ها مجاهد از طرف آنان بشهادت رسانده می شوند و یا هم اینکه در زندان ها انداخته شده و یا از وطن و خانه های شان مجبور به هجرت می شوند ؛ از یک طرف فریاد صلح را سر می دهند و از طرف دیگر بر خلاف تمام قوانین مجاهدین زندانی را با بی انصافی و ظلم اعدام می کنند .
گاهی می گویند که ما با امارت اسلامی گفتگو می کنیم و باز می گویند که ما با پاکستان صلح می کنیم ! اینگونه یک موقف مبهم به هیچ وجه در راه صلح مفید واقع نخواهد شد .
در حقیقت آنان به نام صلح از مجاهدین می خواهند که تسلیم شوند ، سلاح را بگذارند ، قانون ترتیب داده شده در سایه اشغال را قبول کنند و بیایند حکومت آنان را بپذیرند . ما هیچ چیز به شما نمی گوییم ! آیا این صلح است ؟ آیا آنها نمی دانند که ملت مجاهد افغان در طی ۱۱ سال گذشته این قربانی های بی دریغ را برای تسلیم شدن به اشغالگران داده است ؟ برای این که کسی بیاید و تضمین سر آنان را بکند ؟ .. از این معلوم می شود که آنان برای صلح واقعی اخلاص و موقف واضح ندارند .
تبلیغات مغرضانه بر علیه صلح :
یکی از عوامل تخریب صلح هم همان تلاش های است که بوسیله تبلیغات زهر آگین ، برای دگر گون نشان دادن واقعیت ها در کشور جریان دارد ، بر علیه جهاد جاری در کشور تبلیغات گوناگونی صورت می گیرد ، گاهی به کشور های همسایه نسبت داده می شود ، گاهی هم آن را بر ضد علم و پیشرفت قرار می دهند و بعضا نیز آن را متهم به قتل افراد ملکی می کنند در حالی که برای اثبات آن یک سند ضعیف هم ندارند ، فقط اتهام هایی که صدها بار تکرار شده است همان را بار دیگر تکرار می کنند . این تبلیغات ناروا در افغانستان جنگ را بیش از پیش طولانی کرده و امکانات صلح را از بین می برد .
همه می دانند که اعضا و افراد امارت اسلامی افغانستان ، نه اینکه بخاطر موقف اسلامی و ملی شان در زندان های داخل کشور شکنجه شده و بشهادت رسیده اند بلکه خارج از وطن و در کشور های دیگر نیز همین قربانی ها را در زندان ها داده اند ، پس آیا کسانی که صاحبان چنین موقف و اراده ای باشند ، غلام دیگران بوده می توانند ؟
رهبر امارت اسلامی جناب عالیقدر امیر المومنین حفظه الله در پیغامات عید ، هدایات واضح و جدی به مجاهدین در مورد تخریب نکردن مکاتب ، حفاظت از جان و مال مردم و ممنوعیت انفجار در مکان های مزدحم را صادر نموده بودند که در مطبوعات نیز بنشر رسیده است و مجاهدین امارت اسلامی نیز عملا آن را اجرا می کنند ، اما ما می بینیم که بعضی از حلقات استخباراتی دست به بعضی واقعات می زنند ، پل ها را انفجار می دهند ، بر شاگردان مکتب تیزآب می پاشند ، موتران ملکی را توسط ماین های کنار جاده انفجار می دهند … اداره اجیر کابل هیچ گاه ، هدایات امیر امارت اسلامی و موقف ایشان را در نظر نگرفته بلکه با چشمان بسته این واقعات را بعنوان مواد خام برای تبلیغات زهر آگین خود استعمال کرده و می کند و همچنین آن نتایجی را هم اعلان نمی کند که در نتیجه تحقیقات ثابت می شوند که این کار مجاهدین امارت اسلامی نبوده بلکه کار حلقات استخباراتی بوده است ، آنان یا اینکه جرئت گفتن حقایق را در وجود شان نمی بینند و یا اینکه منافع شان را مخفی نمودن حقایق می بینند .
اداره کابل و متحدین آن باید بدانند، تاکتیک ها و حربه هایی که در طول ده سال گذشته صلح و آرامش را برای مردم نیاورده بلکه مردم را در شعله های آتش سوزاند ، حق شان با پایمال کرد ، به دوام اشغال کمک نمود ، این حربه ها حال نیز صلح و آرامش را آورده نمی توانند .
صلح واقعی چگونه آمده می تواند ؟
در اصل مسئله و معضل افغانستان دو بُعد دارد که یکی خارجی و بُعد دیگری بُعد خارجی مسئله است ، بُعد خارجی مربوط به خارجی ها است و بُعد داخلی نیز به افغان ها ربط دارد که چگونه میان آنان اتفاق و اتحاد آمده می تواند تا مطابق خواست مردم ، یک چنان نظام اسلامی مستقل ایجاد شود که ضامن انصاف ، ثبات ، پیشرفت ، بهبود اقتصادی و اتحاد کشور و مردم باشد ، اشک یتیمان را پاک نموده و بر زخم های مردم مرهم بنهد .
امارت اسلامی در حالی که در عقب تمام تلاش ها برای نظام اسلامی و تحکیم صلح و اقعی مبارزه می کند ، به آن بعنوان یک ضرورت مبرم برای زندگی بشری می نگرد و در این مورد نکات ذیل را ابراز می دارد :
۱ : – برای صلح واقعی باید به خواسته های مردم گردن نهاده شود ، در قدم اول باید به اشغال کشور پایان داده شود ، چیزی که خواست تمام ملت است زیراکه همین اشغال مادر تمام مشکلات در کشور است ، اشغالگران و متحدین شان باید بپذیرند که هیچ قدرت جهان نمی تواند که قدرت ملی و مردمی را از بین ببرد و نه هم مشکلات با توشیح پیمان های بی مسئولیت از بین برده می شود .
۲ : – اسلام دین ملت ما و ضامن پیشرفت اقتصادی کشور ، عدالت اجتماعی و اتحاد ملی ما است ؛ بغیر از نظام اسلامی مستقل ، هیچ نظام دیگری نمی تواند که مشکلات را حل کند ، زیراکه ملت مسلمان افغان بغیر از نظام مستقل اسلامی ، هیچ نظام دیگری را قبول نمی کند و قربانی های سی سال گذشته را نیز برای به دست آوردن همین هدف داده و تا حال نیز قربانی می دهد .
۳: – برای صلح نیاز به صداقت و نیت سالم است ، باید بجای منافع شخصی ، مصلحت عمومی و منافع ملی مقدم شمرده شوند ، در حقیقت با وجود این صفات می تواند که صلح در کشور محقق شود و نه از راه خدعه و حربه .
ما می بینیم که هر گاه امارت اسلامی در راه صلح قدم بر می دارد ، از سوی اداره کابل با آن برخورد تاکتیکی صورت می گیرد و چنان اقداماتی صورت می گیرد که هم پروسه صلح را ناکام کند و هم بگمان آنان بر ضد صلح محسوب نشود ؛ مانند گشایش دفتر از سوی امارت اسلامی در قطر برای گفتگوهای صلح که در آن وقت اداره اجیر کابل با اشاره و شیطنت دولت امریکا ، سفیر خود را از قطر بغرض تخریب تلاش های صلح فرا خواند .
۴:- رهبر امارت اسلامی جناب عالیقدر امیر المومنین حفظه الله در پیغام عید گذشته با الفاظ واضح فرموده بودند که در جهت تلاش های سیاسی ، بعنوان دفتر سیاسی یگانه چینل و راه ارتباط داریم و آن را نیز به همه اعلان کرده ایم ؛ اما باز هم اداره کابل به نام صلح در حقیقت برای درهم برهم کردن تلاش های صلح ، با چنان اشخاصی تماس میگیرد که امارت اسلامی آنان را برای صلح مامور نساخته است و سپس بطور ناروا اتهام ناکام نمودن تلاش های صلح را به امارت اسلامی وارد می کند . صلح بازی شطرنج نیست که هر طرف در کمین طرف دیگر نشسته باشد ، بلکه صلح یک مسئولیت مشترک و راهی برای رسیدن حق دار به حق خویش است؛ باید با همین نگاه به صلح نگریسته شود و برای این هدف زمینه سازی صورت گیرد .
۵ : – امارت اسلامی از تمام گروه های مدنی که برای خدمت به ملت افغان کمر بسته و در پرتو اصول اسلامی متعهد به افغانیت و کرامت انسانی اند ، استقبال می کند .
۶ : – موقف امارت اسلامی در مورد نقش زنان و حقوق شان واضح است ، امارت اسلامی خود را به تمام آن حقوقی که دین مبارک اسلام به زنان در تمام بخش های زندگی داده است متعهد می داند ، زن در اسلام حق انتخاب همسر را دارد ، حق میراث دارد ، حق علم و کار را دارد ؛ امارت اسلامی این حقوق زنان را بطوری رعایت کرده است که نه حقوق جایز زنان زیر پا نهاده شود و نه هم در تحت نام تعلیم و کار ، کرامت و ارزش انسانی با خطر مواجه شود .
۷ : – طبق اصول گفتگو و صلح ، چنان عناصری در پروسه صلح بکار گرفته شوند که آنان به تقدس صلح باور داشته و در کشور به نام مخلص و مصلح شهرت داشته باشند . افغان ها به صلح بعنوان یک ضرورت اساسی می نگرند ، نه بعنوان یک دستور فرمایشی از طرف اشغالگران !
۸ : – برای گفتگو های صلح ، عملا باید بجای جنگ به گفتگو ترجیح داده شود ، اما فی الحال اداره اجیر کابل و دوستان خارجی شان به این نظرند که باید بالای مجاهدین فشار وارد شود تا آنکه طبق خواسته و میل آنان به صلح گردن فرا نهند ؛ و این یقینا مشکلات را در مقابل صلح بیشتر می کند .
۹ : – تا وقتی که مجاهدین در زندان ها باشند و در آنجا شب و روز شان را در زیر شکنجه سپری کنند ، صلح ممکن معلوم نمی شود .
۱۰ : – امارت اسلامی با تمام جهان از روی تعاون دو جانبه و احترام متقابل می خواهد تعامل داشته باشد .نه پیش از این بکسی ضرر رسانده است و نه هم حالا و نه هم در آینده می خواهد بکسی ضرر برساند و نه هم بکسی اجازه می دهد که از خاک افغان ها بر علیه کسی کار بگیرد.
در آخر چند در خواست از جامعه جهانی برای محقق شدن صلح :
۱ : – تمام منصفین جهان ، خواه هموطنان ما باشند و یا جهانیان ، گروه ها و یا سازمان ها ، بخصوص اتحادیه جهانی علمای اسلام ، کنفرانس اسلامی ، حکومت ها و ملت های اسلامی باید با ملت مظلوم افغان در خاتمه اشغال افغانستان کمک همه جانبه بکنند ، تا این مشکل بزرگ از بین برده شود و راه برای تفاهم بین الافغانی هموار گردد.
بخصوص ما از کشور های عضو سازمان ملل متحد می خواهیم که در کنار ملت مظلوم افغانستان آنگونه ایستاد شوند همچنانکه در کنار ملت مظلوم فلسطین ایستادند؛ همچنانکه آنجا پروای زور و فشار کسی را نکردند به همین صورت در مقابل ملت مظلوم افغان ، یک موقف منصفانه و مبنی بر حقایق را اتخاذ کنند تا به این شکل از یک سو با مظلومان کمک صورت گرفته باشد و از طرف دیگر ظالمان نیز آگاه شوند که دیگر به آنان فرصت ظلم و زور گویی داده نمی شود تا به این شکل ظالمان از تجاوز و ظلم بالای مظلومان دست بردار شوند .
۲ : – امریکا و متحدین او که با نام ها و بهانه های گوناگون با او آمده اند باید به خواست ملت افغان و ملت های خویش گردن نهند ، نظامیان شان را خارج کنند و دیگر از تعذیب و کشتن افغان ها دست بردار شوند ؛ بجای این باید چنان کمک هایی با ملت افغان بکنند که فضای صلح و آرامش را میان ملت ها ایجاد کند .
در این مورد اقدام حکومت فرانسه قابل ستایش است ، تمام کشورها ، همانند مقامات فرانسه باید خواست ملت و منافع خویش را مورد توجه قرار دهند؛ همچنانکه برای ملت خود مرگ و میر ، هرج و مرج ، بی عدالتی ، فساد و تقلب را نمی پذیرند باید برای ملت های دیگر نیز آن را نپسندند .
۳ : – خصوصا از تمام ملت هایی که حکومت های شان بر خلاف خواسته آنان ، فرزندان شان را برای کشتن افغان های مظلوم به افغانستان ارسال کرده اند می خواهییم که همانند ملت فرانسه بر حکومت های شان فشاور وارد کنند تا عساکر شان را از کشور ما خارج کنند .
۴ : – باید به امارت اسلامی آزادی بیان داده شود ، برای رساندن صدایش به جهانیان با او کمک صورت بگیرد تا موقف و خواسته های خویش را بصورت مستقیم و با زبان خود به جهانیان برساند و از گروه ها و موسسه های بین المللی می خواهیم که برای تمام اعضای امارت اسلامی سهولت را مهیا سازند و برای از بین بردند موانع موجود تلاش کنند .
ما از حکومت جاپان و از مسئولین پوهنتون دوشیشا تشکر می کنیم که برای امارت اسلامی فرصت را فراهم ساختند تا نظر و موقف خویش را مسستقیما به جهانیان برساند و حال اینک اینجا از مسئولین مرکز تحقیقات استراتیژیک و تمام جهت های مربوطه تشکر می کنیم که در این مورد با امارت اسلامی کمک کرده اند ؛ کشور های دیگر نیز باید با درک حقیقت ، گام های مفید این چنینی را بردارند .
۵ : – خواهش ما از رسانه های جهانی این است که صدای ملت افغان را بخوبی و بصورت واقعی به جهانیان برسانند ، حقایق زمینی را بخوبی به مردم نشان دهند ، زیراکه این یک مسئولیت انسانی آنان و تقاضای اصول ژورنالیستی نیز است