کتاب خوانی؛ فرهنگی فراموش شده در کشور

نوشته: بسم الله ذکی، عضو گروه تحقیق مرکزمطالعات استراتیژیک و منطقوی

هفته کتاب(۲۴ الی۳۰ ثور)در حالی فرا می رسد که بازار مطالعه در کشور همچنان کمرنگ و سرد است. صنعت انتشارات یکی پی دیگر ورشکسته می شود و شمار کسانی که از کتاب خانه ها دیدن می نمایند خیلی ناچیز است. به اساس آمار یونسکو(سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد)در میان سال های ۱۹۹۱ – ۲۰۱۵ م سرانه مطالعه در کشورهای چین و جاپان به ترتیب ۶۸.۵ و ۹۰ دقیقه در روز بوده است[1] که نمی تواند با سرانه مطالعه در افغانستان(با وجود که مشخص نیست و اگر مشخص هم باشد از ۵ دقیقه در روز شاید تجاوز نکند)اصلا قابل مقایسه نیست.

در حالی وضعیت مطالعه در کشور با بیش از ۹۹ درصد مسلمان چنین است[2] که پنج آیت اول قرآن کریم در مورد خواندن و کسب علم و دانش نازل شده است و احادیث و روایت های تاریخ اسلامی دستورات و حکایه های جالبی را در دل خویش جا داده است. در تاریخ زرین اسلام کتاب خانه های زیادی در گوشه های مختلف سرزمین های تحت تسلط مسلمانان وجود داشت که نظیر آن در دیگر گوشه های دیگر جهان درآن روزگار دیده نمی شد. بطور مثال می شود گفت که فهرست مخزن کتب(کتاب خانه)سلسله اموی ها در قرطبه به ۹۰۰ صفحه می رسید و کتابخانۀ فاطمی ها در مصر ۲.۶ میلیون کتاب  داشت.

 علاوه بر این کتاب خانه های شخصی زیادی در نزد علما و دانشمندان آن روزگار وجود داشت که واقعا می تواند حیرت آور باشد. فاضل بیسانی سکرتر سلطان صلاح الدین ایوبی کتاب خانه ای در خانه اش داشت که در حدود یک صد هزار کتاب در آن وجود داشت[3] و زمانیکه پدر مولانا جلال الدین محمد بلخی(بهاءالدین ولد)افغانستان را به قصد مغرب ترک می کرد در حدود سه صد شتر، کتاب هایش را انتقال می داد.[4]موجودیت چنین کتاب خانه های عامه و شخصی این را می رساند که در آن روزگار مسلمانان به مطالعه کتاب خیلی اهمیت می داده است. همان طور بود که مسلمانان در آن عصور نه تنها اینکه رهبریت سیاسی دنیا را بر عهده داشتند بلکه، بار رهبریت فکری و علمی دنیا را نیز بر دوش می کشیدند.

متفکر غربی منتسیکو در مورد اهمیت کتاب خوانی می‌گوید: «یک ساعت از عمر گذشته را به هیچ قیمتی نمی‌توان باز گرداند. اما با دادن چند قطعه پول ناچیز، می‌توان تمام عمر و تجارب بزرگترین عقلا و عالمان جهان را تصرف کرد. کتاب عمر دوباره است، در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند، وجود ندارد. من هیچ غمی نداشته‌ام که خواندن یک صفحه کتاب، آنرا از بین نبرده باشد، مطالعه کتاب یعنی تبدیل ساعت‌ های ملالت‌ بار به ساعات لذت‌ بخش.»[5]

در حالیکه نصوص دینی ما در مورد علم آموزی صراحت دارد و تاریخ با شکوهی از دانش آموزی و علم پروری را همراه نصایح بزرگان علم و دانش هم داریم؛ لازم است که به دساتیر دینی و تاریخ و نصایح بزرگان ارج گذاشته راه کتاب و مطالعه را در پیش گیریم. مطالعه کتاب نه تنها که در زنده گی فردی ما تحول مادی و معنوی ایجاد می کند بل، در زنده گی اجتماعی نیز اثرات مثبتی را می داشته باشد.  در این نوشته تلاش می شود تا به جای اشک ریختن به یاد سید جمال الدین افغان، ابن سینا بلخی، مولانا جلال الدین محمد بلخی، ابو نصر فارابی و هزاران دیگر که آفتاب های هدایت و علم درین سرزمین بودند؛ راهکار های عملی برای بیرون رفت از این وضعیت اسفبار فعلی ارائه شود.

نقش خانواده و والدین

نخستین مهد آموزش چه مثبت و چه منفی خانواده است. در این محیط است که کودکان امروز و جوانان و رهبران فردا؛ با الگو برداری از اعضای خانواده به ویژه والدین تهداب موفقیت و یا شکست خویش را در طول زنده گی می گذارد. طبیعی است در خانواده که به ارزش های دینی، اخلاقی، انسانی و علمی اهمیت داده می شود، کودکان دین دوست، با اخلاق، انسان صفت و صاحب مطالعه بار می آيند. اما، در خانواده های که به این امور مهم و ارزنده توجه نمی نمایند؛ اغلب اوقات کودکان شان در آتیه به جاده های انحراف کشیده می شوند که موجودیت هزاران سارق و معتاد و فساد پیشه… در کشور دال بر این امر است.

وقتی فاصله میان کسانی که مطالعه می نمایند و کسانی که کتاب نمی خوانند به این حد است لازم است که والدین به این امر مهم از خود توجه جدی نشان داده و از همان سال های کودکی در ذهن کودکان شان انگیزه مطالعه را پرورش دهند.

در کل خانواده های افغان را در ارتباط به مطالعه می توان به سه بخش تقسیم کرد: خانواده های با سواد که به مطالعه اهمیت می دهند، خانواده های با سواد که به مطالعه اهمیت نمی دهند و خانواده های بی سواد. روی سخن ما درینجا بیشتر متوجه خانواده های باسواد است؛ که در راستای ترویج فرهنگ مطالعه از طریق ایجاد انگیزه مطالعه مصدر خدمت برای فرزندان خود و جامعه ی خویش گردند.

والدین یا یکی از اعضای خانواده در حضور کودکان به طور مکرر کتاب بخوانند که انگیزه کودکان برای خواندن کتاب تحریک شود. این کار را تا زمانی ادامه بدهد که کودکان نیز به کتاب مطالعه علاقه پیدا نموده و تقاضای کتاب نمایند. کودکان بیشترین عادت های شان را از بزرگان فامیل به تقلید می آموزند، به کودکان تان فرصت دهید تا کتاب خوانی را نیز به تقلید از شما بیاموزند.

برای کودکان کتاب های انتخاب و خوانده شود که جذاب و لذت بخش باشد، چون در صورتکه کودکان از خواندن کتاب لذت نبرند به زودی از این کار خسته شده و آن را ترک می نمایند. وقتی کودکان به سرحدی می رسند که خود شان می توانند کتاب مطالعه نمایند در آن صورت همیشه مشکل شان در خواندن کتاب توسط والدین و یا یکی از اعضای خانواده حل شود.

علاوه بر این در یک وقت معین با کودکان یک جا مطالعه کردن، مقایسه کردن میان زنده گی کسانی مطالعه می کنند و کسانی این کار را انجام نمی دهند برای کودکان، پیروزی های کوچک کودکان را در امر مطالعه در بسا موارد جشن گرفتن، توقع کم داشتن و ارزیابی نکردن پیشرفت کودک به اساس نمره از موارد دیگری اند که انگیزه مطالعه را در وجود کودکان نهادینه می سازد، طوری که احتمالا تا آخر عمر با ایشان باقی می ماند.

نقش کانون های تعلیمی و تحصیلی

پس از خانواده دومین و سومین محل آموزش مکاتب و پوهنتون ها می باشد. قسمی که در خانواده ها نقش اساسی را در راستای نهادینه کردن انگیزه مطالعه در وجود کودکان والدین به عهده داشت در این جاها همان رول را معلمین و اساتید به عهده دارند. معلمین و اساتید می توانند با استفاده از تجربه ها و هنرها که دارند متعلمین و محصلین را به مطالعه کتاب تشویق نمایند.

مثلا معلمین و اساتید محترم می توانند کتاب های انگیزشی خوبی را که خود شان مطالعه کرده اند به متعلمین و محصلین شان معرفی نمایند و نیز از خوبی های مطالعه و از بدی های کتاب نخوانی حرف های مفصل در صنوف درسی داشته باشند و در این مورد از مثال های زنده استفاده نمایند. یکی از تکنیک های موقتی برای ایجاد انگیزه مطالعه این است که معلمین و اساتید از تطمیع شاگردان به نمره های تشویقی در مضمون/ مضامین معین استفاده نمایند.

تدویر سیمینارهای علمی و انگیزیشی مطالعه، راه اندازی مسابقات کتاب خوانی، برگزاری کتاب خانه های سیار[6]، تشویق و تحسین متعلمین و محصلین کتاب خوان در حضور دیگران، اعطای تقدیر نامه ها و تحسین نامه ها و… می تواند مکاتب و پوهنتون ها را در امر ترویج فرهنگ مطالعه – به اندازه اثرگزاری شان در ایجاد انگیزه بر متعلمین و محصلین – یاری رساند. هرچند هر اقدام که بتواند انگیزه متعلمین و محصلین را برای مطالعه بیدار کند مفید است اما، نقش اساتید گرامی خیلی برجسته است، چون یک استاد باید این هنر را داشته باشد که چطور می تواند انگیزه شاگردان خویش را برای مطالعه بیدار کند.[7] سمینار های صنفی در مرحله ی پوهنتون وسیله ی خوبی است که اساتید می توانند به وسیله ی آن، محصلان را به مطالعه تشویق و راهنمایی نمایند.

نقش رسانه ها

پس از اختراع خط؛ مطالعه کتاب به عنوان یکی از رسانه های مهم در زنده گی بشر مبدل گشت، طوری که امروز نیز با وجود تنوع رسانه ها ی دیداری، شنیداری الکترونیکی(چون تلویزیون و رادیو و انترنت و…)نه تنها اینکه کتاب مقام و منزلتش را از دست نداده است بل، هنوز هم در انتقال علم و دانش در میان سایر رسانه ها خود نمایی می کند.

یکی از رسالت های اخلاقی رسانه های ما، تشویق مردم به کتاب خوانی و ترویج فرهنگ مطالعه در کشو، می باشد. بعضی اوقات رسانه هایی نوپایی چون تلویزیون هلال؛ برنامه ی ” کتاب” را ضمن برنامه های مفید دیگرش جاداده است که گامی قابل قدر می باشد اما با تأسف، بیشتر رسانه ها، به شمول  رسانه های کلان کشور درین راستا کوچکترین توجهی نمی نمایند.

از اثر گذاری رسانه ها بر روح و روان جامعه هیچ کسی نمی تواند انکار کند و این اثر گذاری هم می تواند دو پهلو باشد: مثبت و منفی. اگر این اثرگذاری طوری باشد که جامعه را در راستای رسیدن به اهداف نیک و تعالی مساعد نماید یک امر مثبت است و خجسته و اگر بر عکس باشد پدیده ی منفی است و نا میمون. به این صورت یکی از کارهای پسندیده و مثبتی را که رسانه ها می توانند آن را به انجام برسانند همانا تشویق فرهنگ مطالعه همگانی است. رسانه ها باید در این راستا برنامه های ویژه داشته باشند همانند اینکه در مجال برنامه های تفریحی پروگرام های خاص آنهم به شکل افراطی دارند.

هر چند هر یکی از رسانه ها می توانند در راستای ترویج فرهنگ مطالعه ممد واقع شوند اما، در این میان جایگاه تلویزیون ویژه است. چون تلویزیون امروز از یک طرف به بخش جدا ناپذیری از زنده گی بشر تبدیل شده است و از جانب دیگر نسبت به هر رسانه دیگر مخاطبانش گسترده تر و وسیع تر می باشد. متاسفانه در کشور ما در حال حاضر به این امر مهم(تشویق مردم به مطالعه)از سوی رسانه ها هیچ نوع توجهی صورت نگرفته و برعکس ساعت های متوالی جوانان را در سریال های مبتذل و برنامه های تفریحی پی در پی ضایع می سازند.

نقش دولت

دولت به عنوان یک قدرت حاکم می تواند کارهای مثمر و مفیدی را در راستای ترویج فرهنگ مطالعه به انجام برساند. چون در طول تاریخ این دولت ها بوده است که فرهنگ های نیک و بد را در جوامع مختلف نهادینه ساخته اند. با مطالعه اوراق زرین تاریخ اسلام واضح دانسته می شود آن عده از امرا ایکه به علم و فرهنگ اهمیت می دادند توانستند شاهکارهای علمی و فرهنگی را به نام خود شان ثبت اوراق تاریخ نمایند.[8]

بیشتر شدن بودجه فرهنگی، ایجاد کتاب خانه های عامه در هر ولایت و ولسوالی، بروز شدن کتاب خانه های دولتی در کشور، ایجاد سهولت ها در کتاب خانه ها، در نظر گرفتن جای ویژه برای طبقه اناث واقداماتی ازین قبیل؛ از راهکار مهم در امر تروج فرهنگ مطالعه در کشور به حساب می آید.

گنجانیدن یک ساعت درسی مطالعه آزاد به شکل هفته وار در سیستم معارف و نهاد های  تحصیلات عالی کشور نیز می تواند گام دیگری باشد برای نهادینه سازی مطالعه در کشور. مفیدیت این کار در این است که از یک طرف هر متعلم و یا محصل کتاب ها را با علاقه خویش انتخاب نموده و مطالعه می نمایند و از جانب دیگر دانش آموزان را با مطالعه آفاقی آشنا می سازد.

ایجاد و توزیع«مدال مطالعه برتر»بنام های شخصیت های علمی و فرهنگی بزرگ کشور؛ هم می تواند دولت را در راستای ترویج فرهنگ مطالعه کمک نماید. همانند که برای ورزش کاران مدال های مختلف در نظر گرفته شده است برای کتاب خوانان نیز باید مدال های مختلف در نظر گرفته شود، و حتی بیشتر و بهتر از آن.

همکاری در راستای چاپ و نشر آثار نویسنده گان، مساعد با ناشران در امر چاپ آثار خوب، پایان آوردن قیمت کتاب و موارد دیگری از این دست نیز می تواند باعث ترویج فرهنگ مطالعه در کشور شود.

نتیجه

متاسفانه افغانستان یکی از کشورهای ضعیف تقریبا در همه عرصه ها است. چه فرهنگی، چه سیاسی، چه اقتصادی، چه اجتماعی، چه نظامی و… تمام این بدبختی ها بر علاوه جنگ اکثرا ریشه در کم علمی جمعی دارد. اگر سرانه مطالعه در کشور به اندازه کشورهای پیشرفته چون چین و جاپان و غیره برسد به یقین که افغانستان را نه تنها در راستای بیرون شدن از بحران های جاری چون جنگ، فقر، فساد و غیره کمک می کند بل، در مجال شگوفایی علمی افغانستان نیز می تواند نقش سازنده داشته باشد.

فرد، خانواده، جامعه و دولت مکلفیت های دینی و اخلاقی و قانونی دارند که با تمام توان وارد این کارزار شده و جامعه را بسوی فرهنگ کتاب خوانی هدایت نماید. بی سوادی در میان زنان افغانستان بسیار زیاد است؛ باز متأسفانه آنانی که باسواد و تعلیم یافته اند، به مقایسه ی کشور های دیگر؛ حتی همسایگان ما؛ کمتر به مطالعه سرو کار دارند. در رابطه به ترویج فرهنگ مطالعه در میان قشر إناث کشور؛ لازم است تا اولیای امور، مؤسسات تعلیمی و تحصیلی، خانواده ها و بالآخره رسانه ها؛ توجه جدی تری مبذول دارند.

به آرزوی اینکه شاهد نسلی کتاب خوان و آگاه در کشور خویش باشیم.

==========================================================================

[1] هفته کتاب و کمرنگ بودن فرهنگ مطالعه

https://csrsaf.org/

[2] هفته کتاب و بازار«فاجعه بار» کتاب در افغانستان

https://www.dw.com

[3]جایگاه کتاب خانه در تمدن اسلامی

https://csrsaf.org/

[4] کتاب مولانا شناسی نوشته عبدالغنی برزین مهر

[5] اهمیت مطالعه در اسلام

https://www.eslahonline.net

[6] روز جهانی کتاب و برگزاری کتابخانه سیار از سوی جوانان کندهار

https://tolonews.com/fa/afghanistan

[7]راهکارهای توسعه ایجاد فرهنگ مطالعه در دانش آموزان

http://librarianship-world.blogfa.com/

[8] جایگاه کتاب خانه در تمدن اسلامی(بخش اول و دوم و سوم)

https://csrsaf.org/

کتاب خوانی؛ فرهنگی فراموش شده در کشور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to top