قرار است نشست دوم “پروسۀ کابل” با اشتراک نمایندهگان دهها کشور منطقه و جهان و سازمانهای بینالمللی، چند روز بعد به تاریخ ۲۸ فبروری ۲۰۱۸ در کابل برگزار گردد.
پروسۀ کابل با ابتکار و رهبری حکومت افغانستان آغاز و مدیریت میشود، چیزیکه این پروسۀ را از پروسههای مشابه گذشته متفاوت ساخته است. نشست اول پروسۀ کابل حدود هشت ماه قبل با اشتراک نمایندهگان ۲۳ کشور و چندین سازمان بینالمللی در کابل برگزار شد.
در این اواخر پس از حملات خونین طالبان در کابل، گفتگوهای صلح با طالبان نخست از سوی امریکا و سپس از سوی حکومت افغانستان تحریم شد و رئیس جمهور افغانستان بارها از انتقامگیری این حملات از طالبان سخن زده است. از سوی دیگر، حملات هوایی نیروهای افغان و امریکایی برضد طالبان نیز افزایش یافته است.
اینکه با در نظرداشت تحولات اخیر، نشست آیندۀ پروسۀ کابل روی چه محوری تمرکز خواهد داشت؟ و تعهدات نشست اول این پروسه تا چه حد عملی شده است؟ پرسشهایی اند که در این تحلیل مورد بررسی قرار گرفته است.
اهداف پروسۀ کابل
تامین صلح در کشور یکی از عناصر سیاست خارجی حکومت وحدت ملی پس از رویکار آمدن این حکومت پنداشته میشود و حکومت وحدت ملی از همان آغاز در تلاش رسیدن به صلح از طریق سیاست خارجی کشور بود. پس از آنکه تلاشهای حکومت در این عرصه نتیجۀ ملموسی به بار نیاورد، حکومت افغانستان “پروسۀ کابل” را آغاز کرد که بیشتر اهداف ذیل را دنبال میکرد:
- حمایت از پروسۀ صلح افغانستان به ابتکار و رهبری افغانها.
- ایجاد اجماع منطقوی و بینالمللی به منظور تامین صلح و ثبات در افغانستان.
- جلب همکاری کشورهای منطقه و جهان برای فشارها بر پاکستان و حمایت از راهکار فشارهای نظامی در صورت حاضر نشدن طالبان به مذاکرات صلح.
هرچند در طول یکونیم دهۀ گذشته کنفرانسها و تلاشهای متعددی در رابطه به صلح افغانستان تدویر یافته است، اما ویژهگی پروسۀ کابل این بود که این پروسه با ابتکار، رهبری و مدیریت افغانها آغاز گردید و به همین دلیل با تلاشهای گذشته متفاوت بود. افغانستان با آغاز این نشستها خواست کشورهای منطقه را به تهدید مشترک ناامنیها در افغانستان قانع کند و از این طریق همکاریهای نظامی آنها را نیز جلب نماید.
نخستین نشست پروسۀ کابل
برخی نتایج کنفرانس اول پروسۀ کابل را میتوان در سه نکتۀ ذیل بیان کرد:
نخست: در این کنفرانس رئیس جمهور غنی برای «آخرین» بار از طالبان خواست تا به ندای حکومت افغانستان برای صلح لبیک بگویند. به گفتۀ او «ما برای صلح يک فرصت میدهيم؛ اما اين بايد روشن باشد که اين يک فرصت ابدی نيست.» طالبان اما از آنجاییکه حکومت افغانستان را در گفتگوهای صلح بیصلاحیت و طرف اصلی مذاکرات را امریکا میدانند، نه تنها پیشنهاد حکومت افغانستان برای آغاز گفتگوهای صلح را نپذیرفت، بلکه بر راهکار نظامی خود تاکید نیز کرد.
دوم: حکومت افغانستان در آن نشست مخالفت خویش با تلاشهای برخی کشورها در رابطه به صلح افغانستان اعلام کرد و هدف چنین تلاشها را غیرواضح خواند. بخشی از این مخالف به نشست سهجانبۀ چین-روسیه-پاکستان اشاره داشت که در مورد قضیۀ افغانستان بدون حضور نمایندهی از حکومت افغانستان در مسکو برگزار شد. ولی نه تنها جلو چنین تلاشها گرفته نشده، بلکه روز به روز عمیقتر نیز میگردد و افغانستان در حال مبدل شدن به میدان جنگهای نیابتی قدرتهای بزرگ است. به همین دلیل، طالبان نیز در نامهای اخیر این گروه به مردم امریکا، به این نکته نیز اشاره کرده و گفته است که برخی کشورها در تلاش تحکیم روابط با طالبان است.
سوم: حکومت افغانستان در آن نشست تلاش حل مشکل با پاکستان را نیز کرد. رئیس جمهور غنی در آن نشست گفت: «مهمترین اولویت ما یافتن راهی موثری برای مذاکرات با پاکستان است. هرچند ما دست دوستی به سوی پاکستان را دراز کردیم، اما از طرف پاکستان رد شد و مذاکرات دوجانبه، سهجانبه و چهارجانبه و حتی چندجانبه را نیز آزمودیم، ولی نتیجهی نداشت. اگر ما میخواهیم هنوز هم بر پاکستان اعتماد کنیم، خواستهای واضح پاکستان را نمیدانیم» رئیس جمهور از این طریق خواست تا اشتراک کنندهگان این نشست بینالمللی را به عدم همکاری پاکستان در پروسۀ صلح افغانستان قانع کند و از این طریق پاکستان تحت فشارهای بیشتری قرار دهد. افغانستان در این هدف خویش به خصوص در یک سال گذشته تا حدی موفق نیز بوده و پاکستان در سطح منطقوی و بینالمللی زیر فشارهای بیپیشینه قرار گرفته است.
نشست آیندۀ و سرنوشت صلح با طالبان
کنفرانس دوم پروسۀ کابل زمانی برگزار میگردد که گفتگوهای صلح با طالبان از سوی امریکا، ناتو و حکومت وحدت ملی تحریم شده و حکومت افغانستان در تلاش افزایش فشارهای نظامی و سیاسی بر طالبان است. بنابراین، توقع حکومت افغانستان از این نشست بیشتر در خصوص جلب حمایت کشورهای منطقه و جهان از راهکار نظامی حکومت و رسیدن به صلح از راه جنگ خواهد بود.
از آنجاییکه پاکستان در چند ماه اخیر بیشتر تحت فشارهای منطقوی و جهانی قرار گرفته است، حکومت افغانستان با استفاده از این فرصت در دومین دور نشستهای پروسۀ کابل نیز در تلاش افزایش فشارها بر پاکستان خواهد بود. در کنار این، به نظر نمیرسد در نشست آیندۀ پروسۀ کابل سخنی از مذاکرات صلح با طالبان مطرح باشد، بلکه حمایت از فشارهای نظامی بالای این گروه آجندای اصلی این نشست را تشکیل خواهد داد.
در کل، ناامیدیها نسبت به تامین صلح در کشور روز به روز افزایش مییابد، چون پس از اعلام استراتیژی جدید امریکا برای افغانستان و آسیای جنوبی جنگ در کشور شعلهور شده است، چیزیکه در طول یک ونیم دهۀ گذشته نتیجهای در پی نداشته است و امریکا در این مدت نتوانست از این طریق طالبان را شکست دهد و جنگ افغانستان را به پایان برساند.
از سوی دیگر، نامۀ اخیر طالبان به مردم امریکا، نشانگر آن است که این گروه نیز برنامهی برای گفتگو با حکومت افغانستان ندارد و بیشتر تاکید آنان روی مذاکرات با امریکاست، در حالیکه امریکا و ناتو هیچ برنامهی برای گفتگو با طالبان ندارد. به همین دلیل، نگرانیهای پیچیدهتر شدن قضیۀ افغانستان و طولانی شدن این جنگ روز به روز بیشتر میشود.
یکی از عوامل اینکه طالبان با حکومت افغانستان حاضر به گفتگوها نمیشود، این است که حکومت افغانستان تا کنون یک میکانیزم مشخص برای صلح ندارد. گاهی از درِ سیاست خارجی به خصوص از طریق پاکستان تلاش صلح با طالبان را میکند و گاهی نیز از طریق زور و فشار و راه جنگ در پی حاضر نمودن طالبان به میز مذاکرات صلح است. راهکارهای که گذشتهها ناکارآمدی آنرا ثابت ساخته است. از سوی دیگر، تا زمانی که راهکار سرکوبگرانه و جنگی و کاربرد کلمۀ صلح به مفهوم تسلیم شدن طالبان به حکومت، به یک راهکار واقعی صلح تغییر نکند، امیدی به موفقیت پروسۀ صلح در کشور به وجود نخواهد آمد. همچنان، با درک این حقیقت از جانب طالبان که قربانیان اصلی جنگ در حال حاضر افغانهاست، غیر از اینکه طالبان حکومت افغانستان را به عنوان یک واقعیت بپذیرند و وارد گفتگوهای صلح با این حکومت شوند، راهی برای رسیدن به صلح در کشور میسر نخواهد شد. خارجیها اگر خواهان صلح در کشور میبودند، سالها پیش صلح در کشور تامین میشد.
پایان