توسط: زینب فخری
زن به عنوان نیمی از پیکره اجتماع و نقش تعیین کننده اش در بقا و گسترش نسل انسانی و پرورش و تربیت فرزندان و مانند آن همیشه مورد توجه بوده است. اما در بسیاری جوامع، زنان از عمده ترین گروه های آسیب پذیر اجتماعی اند و حقوق آنان همواره در معرض تهدید قرار داشته است. نه تنها در عصر حاضر بلکه اگر ما به تمدن های گذشته به وضعیت زنان نظر بیندازیم به وضوح مشاهده کرده میتوانیم. مثلاً: متفکر یونان باستان ارسطو در رابطه به زن چنین می گوید: «طبیعت بشری در مرد به آخرین درجه کمال خود می رسد و اما زن خود شکلی از اشکال قصور و کوتاهی طبیعت بشری است. زن از نظر طبیعت و سرشت ارزش و کرامت کم تری از مرد دارد.» یهودیان زن را مصدر گناه میدانستند. و در سایر تمدن ها زن منحیث موجود درجه دوم شناخته میشد. این وضعیت تا ظهور اسلام ادامه داشت. تا اینکه اسلام جایگاه و حقوق زن را واضح و تثبیت نمود که ما تا امروز در هیچ تمدنی چنین منزلت و مقامی را که اسلام به زن اعطا نموده نمی یابیم.
اسلام جایگاه زن را به عنوان انسان مشخص نمود. چنان که زن در اوصاف انسانی خود، کاملاً مانند مرد می باشد. و در تمام حقوق انسانی با مرد همسنگ و مساوی است. اسلام جایگاه زن را به عنوان جنس مؤنث تعیین نموده تصریح نمود که، زن و مرد تکمیل کننده شخصیت هم دیگرند نه دشمن و رقیب هم. زن نیز در برابر الله جل جلا له مکلف و مسئول است. و میتواند نزد الله جل جلا له شریف تر و گرامی تر از مردان باشد ، در صورتیکه متقی و نیکو کار باشد. زن دارای شخصیت مستقل بوده، حق مالکیت دارد. و میتواند که به کسب علم بپردازد. زن حق کار دارد و از عملی که توانایی آنرا دارد به هیچ صورت ممانعت نمی شود.
در متونی دینی (آیات و احادیث) به مطالبی بر میخوریم که خشونت علیه زنان را نفی کرده، اگر تنها به این موارد مراجعه کنیم، نتیجه خواهیم گرفت که اسلام در مخالفت جدی خشونت علیه زن است
- مواردی که خشونت علیه زنان را مستقیمآ نفی میکند. چنانکه ابن عباس روایت کرده است که پیامبر (صلی الله علیه وسلم) میفرماید: کسی که دختر داشته باشد و او را مانند زمان جاهلیت زنده به گور نکند و مورد توهین و تحقیر قرار نداده و فرزندان پسر را بر او ترجیح ندهد خداوند او را داخل بهشت خواهد کرد. (روایت ابی داود)
- موردی که خشونت را آخرین راه جهت حفظ نظم خانواده جایز دانسته است. چنین بیان میکند که هرگاه همسرش از فرمان شوهر سرباز زند و نافرمانی کند شوهر موظف است تا با همسرش، با حکمت و برنامه ریزی مرحله به مرحله و ابتدا با مهربانی و در صورت لزوم با جدیت بیشتر مشکل را حل کند تا بنیان خانواده به خاطر مسائل ریز و بی ارزش از هم فروپاشیده نشود چنانکه خداوند میفرماید:
«وَالَّلاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجِرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعَ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیْلا إِنَّ اللهَ کَانَ عَلِیَّاً کَبِیْراً» (النساء: ۳۴)
و زنانی را که از نافرمانی آن ها بیم بیم دارید نخست پندشان دهید و بعد در خوابگاه ها از ایشان دوری گزینید و اگر تأثیر نکرد، آنان را تنبیه کنید، پس چنانچه از شما فرمانبرداری کردند، راهی را برای سرزنش آنان مجویید که خدا والا بزرگ است.
در تفسیر این آیت که در روایات، کتب فقهی و همچنین با توضیحاتی که روان شناسان امروز می دهند چنین میتوان گفت:
نخست: آیه مسئله تنبیه زبانی و تغیر روش را در مورد افراد وظیفه ناشناسی مجاز شمرده که هیچ وسیله دیگری درباره آنها مفید واقع نشود، و اتفاقاً این موضوع، امر تازه ای نیست که منحصر به اسلام باشد. در تمام قوانین دنیا هنگامی که طرق مسالمت آمیز برای وادار کردن افراد به انجام وظیفه، مؤثر واقع نشود، به تأدیب متوسل می شوند.
دوم: “تنبیه بدنی” در این جا – همان طور که در کتب فقهی نیز امده است – باید ملایم و خفیف باشد، به طوری که موجب ضرر به بدن نگردد.
- «حکیم بن معاویه قشیری از پدرش روایت می کند که گفت: گفتم یا رسول الله همسر یکی از ما، بر ما چه حقی دارد؟ گفت: چون خود طعام می خوردی وی را نیز طعام بدهی و چون خود لباس می پوشی برای وی نیز لباس بدهی و در روی وی نزنی و سخن قبیح و ناسزا برایش نگویی از وی دوری نکنی مگر در داخل خانه.»( سنن ابو داوود، کتاب النکاح)
اگر مسلمانان از این نصوص سوء استفاده میکنند این رفتار بر مسلمانان بر میگردد و هیچ نقدی بر دین اسلام وارد نمیشود. و اگر در کنارهمه موارد، سایر هدایاتی را که در قرآن کریم و سنت نبوی وجود دارد، و در صورت پیروی از این هدایات، منحنی خشونت علیه زنان به حداقل خواهد رسید.
ولی باز هم یکی از مسایل حاد حقوق زنان در بسیاری از جوامع، به ویژه کشورهای جهان سوم، خشونت علیه زنان است. در افغانستان نیز این مسأله از چالش های اساسی بر سر راه حقوق بشر و حقوق زنان به شمار می رود. و نظر به اهمیت موضوع نظرسنجی ای توسط جمعی از محصلات پوهنتونها به همکاری اساتید شان صورت گرفته است که نتایج آنرا در اینجا با شما شریک مینمایم.
نتایج نظر سنجی
بر اساس اطلاعاتی که نزد کمیسیون حقوق بشر افغانستان ثبت شده است خشونت علیه زنان بیشتر توسط مردان اتفاق می افتد، اما زنان نیز در موارد زیادی بر همجنسان خود خشونت می نمایند. خشونت زنان علیه زنان بیانگر عمق این معضل در جامعه میباشد. براساس نظرسنجی خشونت علیه زنان بیشتر توسط مردان که ۸۰ درصد را دربر میگیرد و ۲۰ درصد خشونت علیه زنان، توسط همجنسان خودشان صورت میگیرد. به همین ترتیب خشونت علیه زنان در تمام مناطق افغانستان وجود دارد که در بعضی مناطق شدید و در بعضی از آنان کمتر می باشد، که میزان سواد، حاکمیت قانون و حکومت، دسترسی به نهاد های عدلی و قضایی و همچنین عرف و عنعنات رابطه دارد. در روستا ها خشونت علیه زنان بیشتر وجود دارد چون ناامنی، عدم وجود حاکمیت قانون و دسترسی به نهادهای عدلی کمتر است برای همین خشونت بیشتر میباشد که بر اساس نظرسنجی نیز ۸۷ درصد را تشکیل میدهد و در شهر ها برعکس روستاها میزان خشونت کمتر است که ۱۳ درصد را تشکیل میدهد. معمولاً بی سوادی به عنوان یکی از عوامل وقوع خشونت علیه زنان یاد میشود. اما روشن است که این مسأله نقش کامل در وقوع خشونت ندارد. ممکن است کسی بی سواد باشد، ولی دست به خشونت نزند، برعکس، ممکن است فردی از سواد کامل برخوردار باشد و در عین حال مرتکب خشونت شود. بر اساس نظرسنجی بی سوادان بیشترین درصد را که ۸۹ درصد میباشد را تشکیل میدهد و باسوادان ۱۱ درصد را به خود اختصاص داده است.
لت و کوب از جمله رایج ترین و معمولترین نوع خشونت فزیکی علیه زنان در کشور است که ۱۷ درصد مردم در نظرسنجی انتخاب نموده اند.
دسته دیگر خشونت علیه زنان، خشونت زبانی و روانی است. این دسته از خشونت ها از موارد شایع خشونت علیه زنان میباشد که کمتر به عنوان خشونت مورد توجه قرار میگیرد. این نوع خشونت ها نیز پیامد منفی زیادی بر روح و روان زنان قربانی دارد. بر اساس نظرسنجی تحقیر و توهین ۳۰ درصد در معمول ترین نوع خشونت در افغانستان قرار دارد. ولی خشونت روانی و لفظی به ترتیب ۲۷ و ۲۵ درصد را تشکیل میدهد.
زنان در فرهنگ سنتی خانواده های افغانستان از لحاظ اقتصادی به مردان خانواده وابسته است و در بسیاری موارد، حتی از حق مالکیت مستقل نیز برخوردار نیستند. بر اساس نظر سنجی متذکره ۷ درصد ابراز داشتند که خشونت اقتصادی یا مادی وجود دارد.
خشونت علیه زنان ناشی از عوامل متعددی است. برخی از این عوامل ریشه در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی، آموزشی و اقتصادی جامعه دارد و شماری دیگر ناشی از ناهنجاری های حقوقی و ضعف حاکمیت قانون و فساد در دستگاه عدلی و قضایی کشور است. بر اساس آنچه که در نظرسنجی در رابطه به عوامل خشونت علیه زنان در افغانستان آمده است، مهم ترین عوامل خشونت علیه زنان را می توان به ترتیب درصدی چنین ردهبندی کنیم: دوری مردم از دین اسلام ۳۴ درصد، جهل و بی سوادی ۲۳ درصد، مرد سالاری ۱۴ درصد، عدم آگاهی زنان از حقوق شان ۱۱ درصد و ۱۸ درصد سایر موارد.
برای اینکه بدانیم نظر مردم در رابطه به نقش دین در خشونت علیه زنان چیست باید به نظرسنجی مراجعه نماییم. بر اساس نظرسنجی ۷۲ درصد افراد چنین اظهار داشتند که دین در کاهش خشونت نقش مثبت دارد، ۱۷درصد افراد بیان نمودند که هیچ رابطه ای میان دین و خشونت وجود ندارد و ۱۱ درصد افراد چنین اظهار کردند که بعضی از تعلیمات دینی در ازدیاد خشونت علیه زن نقش دارد. البته مواردی از قبیل عدم آگاهی درست از دین اسلام، سوء استفاده از احکام دینی، موجب افزایش خشونت علیه زنان میشود. بر اساس نظرسنجی بیشترین افراد عدم آگاهی درست از دین اسلام را در ازدیاد خشونت علیه زنان دانسته اند، ۲۷ درصد افراد ابراز داشته اند که سوء استفاده از احکام دینی را موثر می دانند ، و ۱۵ درصد سایر موارد را ذکر کرده اند.
راه حل منع خشونت علیه زن در کشورها نظر به فرهنگ، ارزشها و نیازهای جامعه متفاوت میباشد. در افغانستان راه حل ها نیز براساس ساختارهای بومی، اجتماعی و فرهنگی کشور سنجیده می شود.که شامل بلند بردن میزان آگاهی و دانش در میان همه اقشار جامعه، مبارزه با عرف و عنعنات نادرست، تطبیق قانون و پی گرد عدلی عاملین خشونت ها علیه زنان می تواند شامل این راهکارها باشد. بر اساس نظرسنجی ۴۳ درصد افراد افزایش تعلیمات دینی در خانواده و جامعه را انتخاب نموده اند. ۲۶ درصد افزایش آگاهی زنان از حقوق شان، ۱۸ درصد تصویب قوانین مجازات برای عاملین خشونت ها و ۱۳ درصد سایر موارد را ذکر کرده اند.
جهت های که در راستای فرهنگ سازی و آگاهی دهی به مردم در کاهش خشونت نقش دارند، شامل حکومت، نهاد های آموزشی و تحصیلی، نهاد های دینی، رسانه ها، جامعه مدنی و خانواده ها، که بر اساس نظرسنجی علماء ۳۶ درصد را تشکیل داده اند، جهت دوم که بر اساس نظرسنجی بیشترین تأثیر را دارد رسانه ها میباشد که ۲۴ درصد، را تشکیل میدهند. حکومت نیز با استفاده از نهاد های آموزشی و تحصیلی و ارگان های دولتی میتواند در کاهش خشونت نقش داشته باشد که بر اساس نظرسنجی ۲۰ درصد را به خود اختصاص داده است. و ۲۰ درصد را سایر موارد تشکیل می دهد. به اساس نظرسنجی، خشونت علیه زنان در کشور طی ۱۸ سال ګذشته ۴۶در صد کم شده است.