جنگ جاری در افغانستان شانزده سال پیش از سوی امریکا و ناتو در این کشور آغاز گردید و ظاهراً حادثۀ ۱۱ سپتامبر در امریکا، یکی از دلایل اصلی حملۀ امریکا بر افغانستان بود.
این جنگ به هدف سقوط رژیم طالبان و محو پایگاههای القاعده در افغانستان آغاز گردید. هرچند در اوایل نیروهای ناتو و امریکا طالبان را شکست داد، ولی شکست طالبان در سال ۲۰۰۱ یک شکست موقتی بود و طالبان دوباره فعالیتهای جنگی خود را در مناطق مختلف کشور آغاز کرد و اکنون نسبت به چند سال گذشته، قویتر شده است. ناامنیها از جنوب به مناطق شمال کشور گسترش یافته و در حال حاضر بخش زیادی از خاک افغانستان از کنترول حکومت خارج است.
در این جنگ که از شانزده سال به اینسو جریان دارد و روز به روز شعلهور میشود، بر علاوۀ طرفهای درگیر، دهها هزار تن از افراد ملکی نیز کشته و زخمی شدهاند.
در این تحلیل بر چگونگی حملۀ امریکا بر افغانستان، جنگ شانزده سالۀ امریکا در افغانستان، استراتیژی جدید ایالات متحده برای افغانستان و در کل چگونگی وضعیت جاری افغانستان پرداخته شده است.
حملۀ امریکا بر افغانستان
در زمان جهاد علیه شورویها در افغانستان، هزاران جنگجوی عرب در کنار افغانها بر ضد شورویها میجنگید و بعدا حکومت مجاهدین به رهبری استاد ربانی به آنان پناه داد و به شماری از آنها تابعیت افغانی نیز داده شد. سپس زمانی که طالبان بر بیش از ۹۰ در صد از خاک افغانستان مسلط شدند، به شمول اسامه بن لادن رهبر شبکۀ القاعده، تعدادی از عربها در افغانستان حضور داشتند و اعضای این گروه از سال ۱۹۹۶ به بعد از حمایت طالبان در افغانستان برخوردار شدند.
زمانی که حادثۀ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ رخ داد، اعضای شبکۀ القاعده متهم به دست داشتن در این واقعه شدند و به همین بهانه امریکا بر افغانستان حمله نمود و با سرنگونی رژیم طالبان، جنگ خونینی در کشور آغاز گردید. اسامه بن لادن در افغانستان به سر میبرد و جورج دبلیو بُش رئیس جمهور وقت امریکا، در ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۱ موقف خویش برای حکومت طالبان را چنین اعلام کرد[۱]:
- تمام رهبران القاعده به ایالات متحده تحویل داده شوند؛
- تمام افراد خارجی زندانی در بند طالبان آزاد و به ایالات متحده تسلیم داده شوند[۲]؛
- تمامی کمپهای تربیتی آنها بسته شوند؛
- به ایالات متحده اجازه عام و تام برای دسترسی به کمپهای القاعده و بررسی آنها داده شود.
حکومت طالبان از طریق سفارت خود در پاکستان بیان نمود که ایالات متحده تاکنون هیچ سندی مبنی بر شرکت اسامه بن لادن در حملات ۱۱ سپتامبر ارائه نکرده است. به گفتۀ ملا عبدالسلام ضعیف سفیر طالبان در اسلامآباد، حکومت طالبان برای حقیقتیابی این حادثه تلاشهایی زیادی کرد، ولی امریکا از تصمیم حمله بر افغانستان عقب نمیرفت. به گفتۀ او، حملات ۱۱ سپتامبر حادثۀ تصادفی نبوده بلکه ایالات متحدۀ امریکا برای تامین منافع درازمدت خویش در منطقه، قصد حضور نظامی در افغانستان را از قبل داشت. طالبان سه بار پیشنهاد محاکمۀ اسامه بن لادن را به دولت ایالات متحده به خاطر حوادث یازدهم سپتامبر دادند که هر سه بار از سوی ایالات متحده این درخواستها رد شد.[۳]
در ۷ اکتوبر حملات هوایی امریکا آغاز یافت و در ۳۱ اکتوبر نیروهای جبهۀ متحد شمال با کمک و حمایت حملات هوایی امریکا وارد کابل شدند و حکومت طالبان سرنگون گردید. در ۲۵ نوامبر کنفرانس بن در مورد افغانستان برگزار شد و در جریان ۱۰ روز یک ادارۀ موقت را به ریاست حامد کرزی تشکیل داد.
جنگ ۱۶ سالۀ امریکا در افغانستان
امریکا شانزده سال قبل از امروز به دنبال انتقام گرفتن از القاعده به افغانستان حمله کرد و جنگ ناشی از آن تا اکنون ادامه دارد. در این مدت استراتیژی امریکا برای افغانستان از مراحل مختلف عبور کرده است. پس از آغاز جنگ در افغانستان، استراتیژی امریکا سرنگونی رژیم طالبان و ایجاد نظام جدید در افغانستان بود. در این دوره که جورج دبلیو بُش رئیس جمهور امریکا بود، روابط افغانستان و امریکا گرمتر و کمکهای جامعۀ جهانی به خصوص امریکا به افغانستان سرازیر شد. در مرحلۀ دوم، پس از آنکه جنگ طالبان در برابر نیروهای خارجی و حکومت افغانستان دوباره آغاز و در طول چند سال گسترش و شدت یافت، تمرکز بیشتر به میدان جنگ گردید و در سال ۲۰۰۶ شمار نیروهای خارجی در این کشور افزایش یافت.
در زمان ریاست جمهوری بارک اوباما، از یکسو روابط میان حامد کرزی و امریکا به تیرهگی گرایید و از سوی دیگر، تلفات نیروهای امریکایی نیز بیشتر شد و برضد جنگ افغانستان و عراق صداهایی در امریکا بلند شد. به همین دلیل، پالیسی امریکا در افغانستان نیز متذبذب شد. نخست تصمیم بر افزایش سربازان امریکایی در افغانستان و بعدا تصمیم خروج نیروهای امریکایی از افغانستان گرفته شد که بالآخره در اواخر سال ۲۰۱۱ برنامۀ خروج نیروهای امریکایی از افغانستان آغاز شد.
امریکا در کنار خروج نیروهای خویش از افغانستان، ایجاد پایگاههای نظامی در این کشور را نیز در برنامۀ خویش داشت که با رویکار آمدن حکومت وحدت ملی روابط کابل ـ واشنگتن دوباره بهتر شد و توافقنامۀ امنیتی با امریکا امضاء شد. در نتیجۀ بهبود روابط، بارک اوباما نیز تصمیم گرفت تا به خواست حکومت افغانستان، پروسۀ خروج نظامیان خود از افغانستان را متوقف سازد. اجازۀ علمیات شبانه که به دلیل مخالفت رئیس جمهور پیشین متوقف شده بود، دوباره به نیروهای امریکایی داده شد و مهمتر اینکه حکومت وحدت ملی بر کشتار نظامیان و غیرنظامیان افغان در حملات نیروهای خارجی نیز سکوت اختیار کرد. همین دلیل است که نقش امریکاییها در میدان جنگ در افغانستان بار دیگر بیشتر شد و در کنار افزایش تلفات نظامیان و غیر نظامیان افغان در حملات نیروهای خارجی، تلفات خود نیروهای خارجی نیز در این اواخر افزایش یافته است.
با این همه، در شانزده سال جنگ امریکا در افغانستان نه تنها اینکه طالبان شکست نخورد، بلکه در سالهای اخیر افزون بر طالبان، گروه «دولت اسلامی» نیز در مناطق مختلف کشور به خصوص مناطق شرقی آغاز به فعالیت کرد و در کمترین مدت، تبدیل به یک تهدید بزرگ در افغانستان شد. این گروه تاکنون چندین حملۀ خونین و مرگباری را در پایتخت و سایر شهرهای بزرگ انجام داده است. در کنار این، بر اساس گفتههای مقامات حکومت افغانستان، در حال حاضر ۲۰ گروه مخالف مسلح در افغانستان میجنگند.
بازگشت دوباره به میدان جنگ
هرچند ماموریت جنگی نیروهای ناتو و امریکا ظاهراً در سال ۲۰۱۴م پایان یافت و این نیروها مسؤولیت آموزش، پشتیبانی و مشورهدهی نیروهای افغان را به عهده گرفتند، اما با آمدن دونالد ترامپ در راس ادارۀ امریکا، بار دیگر امریکا از اعزام سربازان بیشتر به افغانستان و ادامۀ جنگ در این کشور خبر داد.
دونالد ترامپ پس از ماهها بحث بر سر استراتژی جدید کشورش برای افغانستان، ماه قبل (۲۲ اگست ۲۰۱۷) اعلام کرد که استراتیژی جدید کشورش بر ادامۀ حمایت از حکومت افغانستان، نابودی گروههای “تروریستی” و از بین بردن پایگاههای امن این گروهها در پاکستان متمرکز است. او در سخنرانیاش چندین بار به پیروزی در جنگ افغانستان تأکید کرد و از پیروزی خود چنین تعریف کرد: «حمله بر دشمنان، نابود ساختن داعش، ضربه زدن به القاعده، جلوگیری از تسلط طالبان بر افغانستان و نیز پایان دادن به حملهها در برابر ایالات متحده.» ترامپ همچنان گفت که خروج نیروهای امریکایی از افغانستان همانند عراق به قدرت رسیدن و تقویت گروههای “تروریستی” مانند داعش و القاعده منجر خواهد شد.
در کل استراتیژی جدید امریکا برای افغانستان بر چند مورد مهم ذیل میچرخد:
- پایان دادن به برنامۀ زمانبندی خروج نیروهای نظامی امریکا از افغانستان و مشروط ساختن خروج نیروهایش از افغانستان؛
- مبهم ساختن آیندۀ حضور نظامی امریکا در افغانستان؛
- تاکید بر افزایش نظامیان بیشتر در افغانستان؛
- به کاربردن لهجۀ تند علیه پاکستان؛
- ادامۀ جنگ با طالبان، در کنار مذاکرات صلح؛
- تاکید بر افزایش نقش هند در افغانستان.
نتیجهگیری
حملۀ امریکا بر افغانستان ظاهراً برای سرکوب شبکۀ القاعده و طالبان صورت گرفت، ولی حکومت ایالات متحده اهداف درازمدت خویش در منطقه را دنبال میکرد. اگر انگیزۀ حمله بر افغانستان تنها نسپردن اسامه بن لادن به امریکا بود، پس وقتی که اسامه بن لادن در اسلامآباد کشته شد، نیروهای امریکایی باید این منطقه را ترک میگفت. برخی تحلیلگران به این نظر اند که اهداف امریکا در این منطقه حصار رقبای این کشور مانند چین و روسیه است که تا هنوز به این اهداف دست نیافته و منابع آسیای میانه نیز به دست آنان نیافتیده است.
اکنون با گذشت ۱۶ سال از آغاز عملیات نظامی امریکا در افغانستان، تنها چیزی که برای امریکا دستآورد محسوب میشود، این است که جنگ در افغانستان جریان دارد و امریکا حضور نظامی در منطقه دارد. اگر جامعۀ جهانی قصد حل و فصل قضیۀ افغانستان را دارد، پس تنها راهحل مسئلۀ افغانستان، اجازه دادن به خود افغانهاست تا برای رسیدن به آشتی ملی تلاش کنند و با هم مشکلاتشان را حل نمایند.
پس از اعلام استراتیژی جدید امریکا برای افغانستان، به نظر میرسد امریکا در افغانستان خواستار ادامۀ جنگ جاری است، چون زمانیکه بیش از ۱۰۰ هزار سرباز خارجی نتوانست در جنگ افغانستان امریکا را برنده سازد، چگونه ممکن خواهد شد با افزایش ۳۵۰۰ سرباز در این جنگ موفق شود.
پایان
[۱] “Transcript of President Bush’s address – CNN”. CNN. 21 September 2001. Retrieved 27 March 2011.
[۲] منظور از زندانیان خارجی ۱۰ نفر امریکایی بود که در بند طالبان به سر میبرد.
[۳] ‘Bush rejects Taliban offer to hand Bin Laden over, guardian, 14th oct 2001, see online: < http://www.theguardian.com/world/2001/oct/14/afghanistan.terrorism5>