احمد ضياء رحيمزی، تحلیلگر مسائل سیاسی
هفتۀ پیش در حالیکه شهزاده سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی، ضمن یک سفر رسمی به اسلام آباد پایتخت پاکستان آمد، تحلیلگران و رسانهها هرکدام از دیدگاه خود به شرح و بسط این سفر پرداختند و هرکس نظری ارائه کرد که هدف اساسی این سفر، با توجه به شرایط بحرانی منطقه و کشمکشهای به میان آمده بین ارگ کابل و قصر سفید واشنگتن روی امضای پیمان امنیتی، چه بوده و شهزاده سعود الفیصل کدامین اهداف را از این سفر خویش دنبال میکرد؟
هرچند شورای عالی صلح افغانستان، قبل از انجام شدن این سفر و زمانیکه این سفر بار نخست از رسانهها اعلام شد، اظهار داشت که این سفر در راستای تقویت پروسۀ صلح افغانستان حایز اهمیت شمرده میشود؛ اما رسانههای پاکستانی و برخی رسانههای غربی، این سفر را بنا برهمزمان بودن با موعد فراخوانی جنرال پرویز مشرف دیکتاتور سابق پاکستان به محاکم این کشور و با توجه به روابط جنرال مشرف با عربستان سعودی و اینکه عربستان سعودی و خانوادۀ حاکم بر آن کشور، در زمان زمامداری جنرال مشرف بر پاکستان، بین مشرف و نوازشریف صدراعظم کنونی پاکستان میانجیگری نموده و توانسته بود نوازشریف زندانی و خانواده وی را از بند رها ساخته به زندهگی تبعیدی در خاک عربستان سعودی وادارد، به این تصور پرداختند که این سفر بار دیگر برای میانجیگری میان نوازشریف و پرویز مشرف انجام شده است، چنانچه هنگام فرود آمدن شهزاده سعود الفیصل رسانهها از وی مستقیماً پرسیدند که آیا هدف از آمدنش به اسلام آباد همین است؛ ولی به قول رسانهها سعود الفیصل با قهقه پاسخ داد که نه! و اظهار داشت که موضوع محاکمه جنرال مشرف، موضوع داخلی پاکستان است و هیچ گاهی کشورش قصد مداخله در این امر را ندارد.
به هر صورت، نمی خواهم در این سطور مختصر، بیشتر روی دید و وادیدهای سعود الفیصل با مقامات پاکستانی بحث کنم، ولی نباید از نظر دور نگه داشت که این سفر وزیر خارجه سعودی به اسلام آباد، بی ربط به مسایل افغانستان و به خصوص پروسه صلح افغانستان، نبوده است.
روزنامۀ پاکستانی نوای وقت در جریان گزارش های اش، از دید و وادیدهای سعود الفیصل در اسلام آباد، از قول اعزاز احمد چوهدری معاون وزیر خارجه پاکستان نوشت که سعود الفیصل ضمن صحبتهای خود با مقامات پاکستانی، از آن مقامات تقاضا نموده است تا در زمینۀ گشوده شدن یک دفتر برای طالبان افغانی جهت گفتگوهای صلح، با عربستان سعودی همکاری نمایند.
چندی پیش، پس از اینکه دفتر قطر برای طالبان به دلایل اختلافات سیاسی بین کابل و واشنگتن، نتوانست به فعالیت بپردازد و آن چنان که توقع میرفت، در راستای پیشبرد پروسۀ صلح مؤثر واقع نگردید، جوانب ذیدخل از گشایش دفتر دیگری برای مذاکره با طالبان، در عربستان سعودی و یا ترکیه صحبت نموده بودند که اگر گزارش روزنامۀ پاکستانی نوای وقت را در رابطه با خواست همکاری عربستان سعودی از پاکستان، مبنی بر همکاری در راستای گشایش دفتری برای طالبان در آن کشور بپذیریم، این موضوع بذات خود میرساند که سفر وزیر خارجۀ عربستان سعودی به اسلام آباد، ضمن مسائل دوجانبه ریاض و اسلام آباد در رابطه با قضایای افغانستان، نیز بی ربط نبوده است.
از سوی دیگر به اساس خبرنامۀ ارگ ریاست جمهوری در کابل، شهزاده سعود الفیصل در سفر اخیرش به اسلام آباد، تماس تیلفونی با رئیس جمهور حامد کرزی داشت که در این صحبت تلیفونی هر دو جانب در مورد روابط دو جانبه، پروسۀ صلح افغانستان و نقش عربستان سعودی در این پروسه، گفتگو و تبادل نظر نمودند.
به اساس این خبر نامه، رئیس جمهور حامد کرزی در این صحبت تیلفونی یکبار دیگر بر موقف و خواست همیشهگی افغانستان، مبنی بر نقش ارزنده و مهم کشور و پادشاه عربستان سعودی در پروسۀ صلح افغانستان و امنیت و ثبات منطقه، تاکید کرد و ضمن آن رئیس جمهور کرزی خاطر نشان کرد که افغانستان همواره در محافل منطقوی و بین المللی از اهمیت نقش عربستان سعودی در پروسه صلح افغانستان و امنیت منطقه، یادآوری نموده است.
نکتۀ جالب در این صحبت تیلفونی هم این بود که ضمن آن، شهزاده سعود الفیصل وزیر امور خارجۀ عربستان سعودی، سفر اخیر نوازشریف صدراعظم پاکستان را به کابل، و قبل از آن سفر رئیس جمهور کرزی را به اسلام آباد، در راستای بهبود همکاریها و دفع تهدیدات مشترک، مهم خواند.
برعلاوۀ صحبت تیلفونی شهزاده سعود الفیصل با رئیس جمهور حامد کرزی، در همان روز نواز شریف صدراعظم پاکستان نیز با رئیس جمهور حامد کرزی تماس تیلفونی برقرار نموده روی مسائل ذی علاقه و پروسۀ صلح افغانستان، صحبت و گفتگو نمودند.
با توجه به این همه مسائل که از آن تذکر به عمل آمد، بدون شک نمی توان از ارتباط این سفر و بحثهای دوجانبه میان مقامات اسلام آباد و ریاض، با قضایای جاری در افغانستان چشم پوشی کرد.
این که گشوده شدن دفتر برای مذاکرات صلح با طالبان افغان در عربستان سعودی، چه نفعی به وضعیت صلح و جنگ در افغانستان خواهد داشت و تا چه حد آنرا در کارزار صلح افغانستان میتوان مفید شمرد، امریست جدا گانه؛ ولی جای شکی نیست که هر دو کشور عربستان سعودی و پاکستان، از جمله کشورهای هستند که میتوانند نقش مرکزی و مؤثری را در پروسه صلح افغانستان داشته باشند.
از جانب دیگر، با توجه به اثر و نفوذ بیش از حد امریکا بر هر دو کشور عربستان سعودی و پاکستان و با توجه به اینکه حامد کرزی رئیس جمهور کشور از شرطهای وضع شده خود در راستای امضای پیمان امنیتی، با وجود فشارها وتهدیدهای امریکاییها و مقامات غربی، عدول نکرده است؛ نمی توان این گزینه را نیز رد کرد که این تماسهای تیلفونی و آماده شدن عربستان سعودی برای گشوده شدن دفتری برای طالبان افغانی در خاک آن کشور، با وجود گلایههای که از طالبان دارد، به اشارۀ امریکا و در راستای برآورده شدن یکی از مهم ترین شرط های حامد کرزی برای امضای پیمان امنیتی باشد که همانا آغاز واقعی پروسۀ صلح افغانستان است.
هر چند خانوادۀ حاکم بر عربستان سعودی، در این اواخر بنا بر موضعگیریهای نادرست خود، در برخی قضایای جهان اسلام و به خصوص در رابطه با حمایت از کودتای نظامی در مصر علیه یک حکومت منتخب در آن کشور، تا حد زیادی محبوبیت خود را در بین امت اسلامی از دست داده است، اما با آن هم بنابر موجودیت اماکن مقدسۀ همه مسلمانان جهان در خاک این کشور و برخی علتهای دیگر، تا اکنون هم نمی توان از نقش میانجیگرانۀ عربستان سعودی در قضایای مربوط به کشورهای اسلامی، چشم پوشید.
بنا بر این هر چند به صورت دقیق، آیندۀ نزدیک برای ما روشن خواهد ساخت، که در پس پردۀ سفر شهزاده سعود الفیصل به اسلام آباد و تماسهای تیلفونی پیهم سعود الفیصل و نواز شریف با حامد کرزی، چه رازی نهفته بود، اما در ظاهر امر از این امر نمی توان انکار کرد که عربستان سعودی میخواهد با گشایش دفتری برای طالبان افغانی در خاک خویش، در راستای پروسۀ صلح افغانستان نقش اندک بارزتری را ایفا کند و در کنار آن این تحلیل را نیز نمی توان نادیده گرفت که پس از ناکامی و شکست امریکا با وجود فشارها و تهدیدهایی که بر حامد کرزی در راستای امضای بدون پیش شرط پیمان امنیتی وارد کرد، حال میخواهد با پذیرفتن این شرط ها به نحوه و آن هم به همکاری همه جانبۀ پاکستان و عربستان سعودی، زمینه را برای امضای این پیمان جنجالی، توسط حامد کرزی مساعد سازد.