از وزیرستان بزرگ تا خراسان بزرگ!

در اوایل سال جاری میلادی که سروصدای حضور داعش در افغانستان بلند شد، کمتر کسی می‌توانست باور کند که این گروه بتواند در اندک زمان به عنوان یک گروه فعال در میدان جنگ افغانستان مطرح گردد؛ اما اکنون شش ماه بعد، این گروه لااقل در بخشی از ولایت ننگرهار در شرق افغانستان، توانسته است جای پایی برای خود بیابد.

نگرانی از ظهور داعش در افغانستان، در خارج از افغانستان نیز به شدت محسوس است. در سفر حامد کرزی به ماسکو، ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه ضمن ابراز نگرانی از این مسئله گفت که داعش در 24 ولایت از 34 ولایت افغانستان حضور دارد.

مقامات نظامی امریکایی که تاکنون در این رابطه زیاد حرف نمی‌زدند، در این اواخر نگرانی مشابه را از گسترش روز افزون این گروه در نقاط مختلف افغانستان ابراز داشته اند

در شمال افغانستان هرچند تاکنون این گروه دست به فعالیت نظامی نزده است، اما کار سرباز گیری آنان ادامه دارد و در بعضی از ولایات شمال، افرادی بنام داعش در تلاش جلب وجذب مردم اند که این مسئله از آسیای میانه تا ماسکو، به نگرانی‌ها افزوده است.

چه کسانی به داعش می‌پیوندند؟

هرچند گفته می‌شود که افراد داعش همان طالبان اند که بیرق‌های خود را تغییر داده‌اند، اما غیر از عبدالروف خادم که قبلا در حملۀ طیارۀ بی‌سرنشین امریکایی کشته شد، هیچ فرد مهمی از طالبان افغان تاکنون با این گروه اعلام بیعت نکرده است. البته طالبان می‌پذیرند که بعضی از افراد که قبلا با طالبان بودند و به دلیل تمرد از فرمان رهبری از صف طالبان اخراج شده بودند، اکنون به داعش پیوسته اند.

بخشی از بدنۀ داعش که در افغانستان درگیر جنگ با طالبان اند، از طالبان پاکستانی تشکیل شده است که از تحریک طالبان پاکستان به رهبری مولانا فضل الله جدا شده‌اند. مشهور ترین فرد از آنان شاهدالله شاهد است که قبلا سخنگوی طالبان پاکستانی بود، اما بعدا به دلیل نزدیکی با آی اس آی از صف طالبان پاکستانی رانده شد.

حافظ سعید خان که از طرف رهبری داعش به عنوان امیر ولایت خراسان تعیین گردیده، نیز زمانی با طالبان بوده و سپس از آنان بریده است.

بخش دیگری از افراد داعش را افراد حزب اسلامی حکمتیار تشکیل می‌دهند. این افراد که در طول بیش از یک دهۀ گذشته هم از طرف دولت افغانستان نادیده گرفته شدند و هم طالبان آنان را به عنوان یک گروه مستقل نپذیرفتند، اکنون فرصت را مساعد دیده و بر بنیاد نارضایتی از دولت و طالبان، به این گروه تازه تاسیس پیوسته اند.

اما یک گروه دیگر نیز در میان جنگجویان این گروه در شرق افغانستان وجود دارد که هرچند لباس محلی به تن دارند، اما مردم محل به این باور اند که آنها نظامیان پاکستانی اند. برنامۀ تنظیم، بسیج و جنگ آنها را همین گروه سوم تنظیم می‌نماید.

برعکس سوریه و عراق که داعش دعوت خویش را در میان گروه‌های سلفی گسترش می‌دهد، در افغانستان تاکنون دعوت این گروه فرقه‌گرایانه نبوده است. دلیل آن نیز شاید این باشد که مسلک سلفی در افغانستان برای اکثریت مردم شناخته شده نیست.

اما در جامعۀ قبایلی افغانستان، هر مفکوره‌ای رنگ و بوی قبایلی به خود می‌گیرد و وابستگی‌های قومی و منطقوی حتی مرز‌های ایدیولوژیک را نیز کمرنگ می‌سازد که داعش نیز از همین آغاز کار از این نقیصه بی‌بهره نیست.

عبدالرحیم مسلم‌دوست که جزء اولین افغان‌هایی بود که با رهبر داعش بیعت کرد، از ولسوالی کوت ننگرهار است و به همین دلیل هم وقتی پای داعش به ولسوالی‌های ننگرهار رسید، تعدادی از جنگجویان از ولسوالی کوت به آنان پیوستند.

حافظ سعید خان امیر داعش در خراسان از ورکزی اجنسی است و امروز بخش بزرگی از جنگجویان مربوط به طالبان پاکستانی از ورکزی اجنسی با داعش پیوسته اند.

از عقیده تا عقده:

همانگونه که تذکر رفت، افرادی که هم با بی‌اعتنایی دولت و هم با بی‌مهری طالبان روبرو بودند، به این گروه پیوسته اند. می‌توان گفت که تاکنون پیشرفت داعش در افغانستان بیش از اینکه ناشی از عقیده باشد، ناشی از عقده است. همین عقده می‌تواند عامل مهم در ترغیب آنان به جنگ با طالبان باشد.

در میان رهبران جهادی، حکمتیار یگانه شخصی است که با گروه داعش لااقل نوعی ابراز همدردی نموده است. به عنوان مثال حکمتیار در مصاحبه با سایت افغان زواک در مورد داعش می‌گوید:

“قیام داعش در حقیقت عکس العمل طبیعی علیه تجاوز امریکا به جهان اسلام، علیه حکومت‌های مرتد، فاسد و ظالم در عراق و سوریه، علیه مداخله‌های خایینانۀ تهران در حمایت از این دو حکومت مرتد و اعزام جنگجویان اجیر به این دو کشور و در مجموع عکس العمل مشروع و طبیعی مسلمانان مظلوم علیه جبهۀ کفر، نفاق و ارتداد است”.

“داعش تحریکی است که برعکس طالبان، حکومت‌های وابسته به واشنگتن و ماسکو، تهران و ریاض و دیگران بصورت مشترک و به شدت مخالف آن اند…. همه دشمنان اسلام پیشرفت داعش را بعنوان یک خطر بزرگ می‌نگرند و برای مقابله با آن بصورت مشترک کمر بسته اند”.

حکمتیار به این باور است که علیه داعش یک جبهۀ مشترک کفر، نفاق و ارتداد باز شده است و همین عکس العمل دشمنان اسلام به عنوان نشانۀ آشکار و قاطع از حقانیت داعش کافی است.

امکانات بهره‌گیری از معادن افغانستان

داعش در عراق و سوریه با استفاده از فروش نفت، پول کافی برای تمویل و تجهیز جنگجویانش به دست می‌آورد. اخیرا گروه “دولت اسلامی” با ضرب سکۀ طلا، پول خود را شامل معاملات بازار نمود.

پیشبینی می‌شود که اگر داعش در افغانستان قوت بگیرد، در تلاش استفاده از منابع معدنی افغانستان برای تمویل عملیات نظامی خود در این منطقه استفاده خواهد کرد. لازم به تذکر است که طالبان قبل از داعش این برنامه را در افغانستان پیاده کرده‌اند و برای تنظیم امور معادن در مناطق تحت کنترول شان، کمیتۀ معادن را در چهارچوب کمیسیون مالی به میان آورده‌اند.

این کمیته وظیفه دارد تا معادن را به شرکت‌های داخلی یا خارجی به اجاره بدهد و در عین حال از کار استخراج نیز نظارت به عمل آورد تا استخراج به صورت فنی صورت گیرد. معادن بیرایت جنوب افغانستان یکی از منابع به دست آوردن پول برای طالبان است.

اما در افغانستان برای داعش فقط استفاده از معادن کوچک که استخراج آن نیازمند تکنالوژی پیچیده نیست، ممکن است. برای کمپنی‌های بزرگ که توان استخراج معادن افغانستان را دارند، با حضور داعش حتی تصور آمدن به افغانستان نیز دشوار خواهد بود.

نتیجه گیری:

از نظر انگیزۀ مذهبی، داعش به عنوان یک گروه سلفی، در بخش کوچکی از افغانستان شانس بهره‌گیری از عنصر مذهبی را دارد، اما این گروه با بهره‌گیری از عقده‌هایی که نتیجۀ دوران طولانی از جنگ در افغانستان است، می‌تواند طالبان را به چالش بکشد و به این ترتیب بار جنگ را بر دوش نیروهای مسلح افغانستان سبک‌تر سازد.

اما از نظر فکری؛ همانگونه که در منهج این گروه نیز آمده است، باید در جهت اصلاح افکار مردم در مناطق تحت کنترول خود بپردازد. تجربه نشان داده که افراد داعش کار اصلاح را در کشور‌های دیگر با بهره‌گیری از خشونت انجام داده‌اند، اما این کار یا به عبارۀ دیگر ترویج باور‌های سلفی در افغانستان، برای آنان مشکل‌آفرین خواهد بود.

داعش یک حرکت بین‌المللی است که به فعالیت در محدودۀ مرزهای افغانستان اکتفا نخواهد کرد. افغانستان برای داعش به عنوان تختۀ خیز به سوی آسیای میانه مطرح است. به همین دلیل حتی عبدالکریم خرم رئيس دفتر رییس جمهور سابق افغانستان این کار را دسیسۀ امریکا می‌داند و در مقاله‌ای پیشبینی می‌کند که “دامنۀ جنگ به کشور‌های همسایۀ افغانستان و مرزهای چین کشانده می‌شود و برای عملی شدن این نقشه ضرورت است تا افغانستان به یک “وزیرستان بزرگ” مبدل گردد. به عبارۀ دیگر پیش زمینۀ تاسیس سرزمین خراسان در قلمرو خلافت اسلامی داعش، گسترش وزیرستان تا سرحد آمو در شمال و سرحد ایران در غرب افغانستان خواهد بود.

پایان

از وزیرستان بزرگ تا خراسان بزرگ!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to top